تحلیل از چپ و راست؛
آخرین مطالبه
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گزارشی که ارائه آن ضروری است !
حسین شریعتمداری در یادداشت روز «کیهان» نوشته است: « کمتر از دو هفته به پایان دوره ۸ ساله دولت آقای روحانی (دولتهای یازدهم و دوازدهم) و آغاز به کار دولت سیزدهم به ریاست آقای رئیسی باقیمانده است. آنچه در این جابجایی نباید و نمیتواند نادیده گرفته شود اینکه جناب روحانی دولت را با چه خصوصیاتی به آقای رئیسی تحویل میدهد و طی ۸ سالی که بر کرسی ریاست قوه مجریه نشسته بودند، با امکانات، ظرفیتها، بیتالمال و همه فرصتهایی که در اختیار داشتهاند چه کردهاند؟ دولت جناب روحانی نباید از این درخواست که طبیعی و منطقی و قانونی است شانه خالی کنند و یا، آن را به حساب بیاعتمادی به دولت خود بنویسند! »
وی در ادامه « به چند نمونه از ادعاهای دولت کنونی» اشاره کرده و آورده است: «دهها -و شاید صدها- نمونه دیگر از این دست که از سوی رئیسجمهور محترم ادعا شده است ولی با واقعیات محسوس و مستند همخوانی ندارد. از این روی راستیآزمایی آن قبل از تحویل دولت ضروری است و راهکار فوری و فوتی ارائه گزارشی مستند و متکی بر آمار و ارقام واقعی از سوی دولت کنونی به دولت سیزدهم است. ... صندوق توسعه ملی با دو مأموریت اصلی تاسیس شده است. اول آنکه بخشی از درآمد حاصل از صادرات نفت، گاز و فرآوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و زاینده تبدیل شده و سهم نسلهای آینده از این منابع خدادادی حفظ شود و دوم اینکه، بودجه جاری دولتها به تدریج از این منابع که آثار مخرب در شاخصها و متغیرهای کلان اقتصادی دارند، رهایی یابد. با این توضیح به سراغ بخشی از برداشتهای دولت آقای روحانی از این صندوق استراتژیک که در رسانهها منتشر شده است میرویم. ... دولت محترم کنونی باید گزارش مستندی از محل هزینه این مبالغ کلان ارائه بدهد. به عنوان مثال توضیح درباره مبالغ کلانی که برای طرحهای آبرسانی به روستاها (مثلاً خوزستان) برداشت شده است که موضوع مهم این روزهاست! ... گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران. افزایش ۸ برابری قیمت مسکن، تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریب جینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی. و از سوی دیگر؛ تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردند. ... این موارد ناهنجار و پلشت از کجا پدید آمده و این بار سنگین و کمرشکن چرا و به چه علت بر گرده مردم تحمیل شده است؟! ... و بالاخره ارائه یک گزارش شسته و روفته اولاً به دلایل یاد شده بسیار ضروری و گرهگشاست و ثانیاً کار دشواری نیست و صد البته بر کلیگوییهای غیر قابل ارزیابی و گُنگ ترجیح دارد و ثالثاً سندی ماندگار در تاریخ ایران اسلامی خواهد بود».
از کجا باید آغاز کرد؟
عباس عبدی در ادامه یادداشت دیروز خود درباره چگونگی حل مسائل خوزستان در «اعتماد» نوشته است: « به جز فقدان نمایندگی مردم در سطح ساختار رسمی و حقوقی و نیز در سطح ساختار مدنی، باید به مساله بسیار مهم فقدان رسانههای کارکردی در سطح کشور و منطقه خوزستان اشاره کرد. البته این مساله مرتبط با موضوع قبلی است. ولی در هر حال تا هنگامی که رسانههای آزاد که بازتابدهنده حقیقت و عینیت باشند، نداشته باشیم، نباید انتظار داشت که مشکلات حل شود. رسانه آزاد نیز به صورت فرمایشی و دستوری شکل نمیگیرد. انحصار مطلق صداوسیما کم بود، در پی انحصاری کردن فضای مجازی هم هستند. ... مگر میشود مسوولان از ماجرای خوزستان آگاه نباشند؟ غیرممکن است. مساله این است که آنان حساسیت ندارند و بیخیال انجام اصلاحات و بهبود امور میشوند، لذا وضع به اینجا میرسد. در حالی که اگر رسانه مستقل و آزاد باشد...
این آگاهیها تبدیل به قدرت میشوند و دمار از روزگار مسوولی که بیتوجه به آنها است درمیآورد. رسانه نه فقط نقش آگاهیبخشی دارد، بلکه نقش تبدیل آگاهی به قدرت سیاسی و اثرگذاری بر مسوولان را نیز دارد و الا آگاهی به تنهایی اثرگذاری کافی را ندارد. »
وی در ادامه آورده است: « ساختاری که در چنین شرایطی نسبت به وضعیت برجام بیخیال است و آن را مثل آب خوردن به عقب میاندازد چگونه میتواند درک صحیحی از مشکلات کشور و راهحلها و امکانات حل آنها داشته باشد؟ اشتباه است اگر گمان شود که میتوان با تزریق قدری امکانات به خوزستان مساله را حل کرد. امکاناتی نمانده است. هر امکاناتی که از جایی برداشته شود و به خوزستان تزریق شود، در بهترین حالت دردهای خوزستان را قدری تخفیف میدهد. ولی دردهای جاهای دیگر را غیر قابل تحملتر میکند. مثل برداشتن گوشت از یک نقطه بدن و پیوند زدن آن به نقطه دیگر بدن است که بیماری را تشدید میکند. در تایید این ادعا باید گفت، تا کنون بارها اتفاق افتاده که پس از تنشهای سیاسی و برای حل مشکلات و پاسخ به اعتراضات مردم، امکانات مادی و پول به استان سرازیر میشود. ولی تجربه نشان داده این پولها در فضای احساسی مزبور، درست هزینه نمیشوند و در ساختار اداری فاسد قرار گرفته و بخش مهم آن تلف میشوند. این بار هم چنین خواهد شد تا نوبت بعد.»
۶ بستر انتقاد به عملکرد شورای نگهبان
محمدامین باقری، پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امامصادق(ع) در یادداشتی که روزنامه فرهیختگان منتشر کرده، «بهمنظور یافتن نقاطضعف احتمالی در برخی ابعاد ایفای نقش شورای نگهبان» به «مرور چند اپیزود از وقایع انتخابات 1400» پرداخته و نوشته است: «تقابل علنی میان دو رکن نظارتی و اجرایی انتخابات، دو روز مانده به آغاز ثبتنام نامزدها، مصوبهای را که در فرض قانونی بودن، باید فصلالخطاب شرایط نامزدی در انتخابات قرار میگرفت، به چالشی برای تضعیف روند بررسی صلاحیتها تبدیل کرد. ... 24خردادماه 1400، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در بیانیهای از نامزدی سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری حمایت کرد. این امر، انتقاداتی را متوجه شورای نگهبان کرد؛ توضیح آنکه هر 6فقیه عضو کنونی شورای نگهبان، همگی از اعضای رسمی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بوده و اعلام حمایت این تشکل سیاسی از یک نامزد، شائبه طرفداری اعضای شورا از او را تقویت میکرد. ... از عصرگاهان دوشنبه سوم خردادماه، تدریجا خبرهای غیررسمی درباره نامزدهای تأیید صلاحیتشده برای انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، فضای رسانهای کشور را فراگرفت. ... هرچند پاسخ روشنی درباره این اتفاق داده نشد و فعالان مجازی و خبرگزاری مزبور نیز از اعلان زودتر این خبر خشنود بوده و فخر فروختند، وقوع چنین اتفاقی خبر از غفلت نهادهای دخیل در این امر نسبتبه امر رسانه و آثار آن میدهد. قطعنظر از اینکه این خبر چرا و چگونه بدین شکل منتشر شد، آسیبی که شورای نگهبان از چنین خطایی دید، بهمراتب بیشتر بود. اولا، وزارت کشور، دوشنبهشب خبر داد اسامی به دست آنها نرسیده است. این یعنی آنها در افشای زودهنگام و خارج از رویه قانونی اسامی دخیل نبودهاند. ثانیا، شورای نگهبان و بهطور مشخص سخنگوی آن، درباره چنین اتفاقی اظهارنظری نکردند. ثالثا، اطلاع داشتن برخی فعالان مجازی و یک خبرگزاری آنهم با یک گرایش سیاسی خاص از این امر، شائبه طرفیت شورا در انتخابات را دامن زد. رابعا، فرآیند قانونی که شورای نگهبان باید از آن حراست کند، بهظاهر توسط خود شورا نقض شد. خامسا، در فرصت اعلام غیررسمی و رسمی اسامی، موج سنگینی از حملات علیه شورای نگهبان درباره برخی احراز یا عدم احراز صلاحیتها شکل گرفت. ... هفدهم اردیبهشتماه 1400، سخنگوی شورای نگهبان در برنامه بدون تعارف در پاسخ به این سوال که «آنهایی که قبلا صلاحیتشان احراز نشده، میتوانند برای انتخابات ثبتنام کنند؟» گفت: «ما قانونا این افراد را نمیتوانیم از ثبتنام منع کنیم، ولی خب هزینهای برای وزارت کشور و دوستان اجرایی خواهد بود. ازطرف دیگر ما باید دوباره بررسی کنیم و نتیجه همان میشود. اگر کسی وضعیت خودش را میداند و قبلا یکیدو نوبت صلاحیتش تأیید نشده است، پس چرا مجددا میآید؟» این بیان سخنگو، با واکنشهای منفی در رسانهها مواجه شد و عملا شورای نگهبان را در تیررس حملاتی جدید قرار داد. درحقیقت، سخنگوی شورا که باید زبان گویای این نهاد در گفتوگو با جامعه بوده و با بیان خود تلاش کند فضا را برای اجرای تصمیمات شورا و تحقق اهداف آن باز کند، در برخی موارد متفاوت از این عمل کرده است. توئیت عجولانه جناب سخنگو، دقایقی پس از بیانات رهبر انقلاب در روز چهاردهم خرداد، نمونهای دیگر است. ... یکی از پرتکرارترین هجمهها علیه شورای نگهبان در سالهای اخیر، اتهام مهندسی انتخابات براساس مصلحتسنجی است؛ امری که در ترکیب خاص نامزدها در سال 96 (سه –سه) یا احراز و عدم احراز صلاحیت برخی نامزدها در سال 92 (هاشمی و روحانی)، بیشتر از هر زمان دیگر، موردتوجه قرار گرفت. با اعلام اسامی نهایی نامزدها در سوم و چهارم خردادماه، موجی از انتقادات و هجمهها علیه تصمیم شورای نگهبان کلید خورد. این موج انتقاد و هجمه دو تفاوت مهم با گذشته داشت؛ نخست آنکه، بخش مهمی از منتقدان، اینبار نه از اردوگاه اصلاحطلب یا معاند، که از درون جبهه انقلاب بودند، و دوم آنکه، مصلحتسنجی از گناه شورا در گذشته به مطالبه از شورا در این انتقادات تغییر مکان داده بود. به تعبیر بهتر، زمانی که اعضای شورا در دفاع از تصمیم خود پایبندی به مرّ قانون را در احراز یا عدم احراز صلاحیتها مطرح کردند، یکی از انتقادات مهم، فقدان همین مصلحتسنجی بود. ... مطابق اصل نودونهم قانون اساسی، «شورای نگهبان نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و مراجعه به آرای عمومی و همهپرسی را برعهده دارد.» ... نظارت شورای نگهبان بر این بخش از انتخابات، ابدا استصوابی نبوده و استطلاعی است. مثلا اقتضای نظارت استصوابی آن است که دلایل مختلفی که ممکن است باعث تأخیر در آغاز فرآیند رأیگیری شوند – نظیر نبود سختافزار اخذ رأی مانند مُهر و تعرفه، تأخیر ورود و استقرار عوامل اجرایی، نبود نیروهای انتظامی، قطع برق یا اینترنت، خرابی دستگاههای احراز هویت، نابلدی عوامل اجرایی و...- باید ازقبل شناسایی شده و برای هرکدام پیشگیری متناسب صورت پذیرد. این شیوه نظارت، نسبتبه دیگر بازیگران و فرآیندها نیز بهشکل مشابهی صادق است. فرآیندهای تبلیغات انتخاباتی، تأمین مالی، عملکرد بازیگران پنهان نظیر رسانهها، قوای سهگانه، دستگاههای نظامی و انتظامی، دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی، چهرههای مشهور و... که هریک بهنوعی بر انتخابات مؤثرند، در فضایی رها و امن و بدون نظارت شورای نگهبان صورت میپذیرند.»
برجام 1400 و آینده پیش رو
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «تاکنون بسیار درخصـوص برجام و آینـده آن در دوران پساروحانی و دولـت آقای رئیسی صحبت شــده و هــر کسی موافــق یا مخالــف این توافق به اظهارنظر پرداخته است، اما آنچه مسلم است بهنظر میرسد مسائلی همچون تحریمها، برجام و FATF همه در دولت آقای رئیسی به سرانجام رسیده و حل و فصل خواهند شد، اما مشکل اساسی در بخش دیگری از توافقاتی است که میان ایران و آمریکا صورت بگیرد. یعنی بحث قدرت دفاعی ایران و مسائل منطقهای که بسیار روی آن تاکید میشود. چراکه فعالیتهای ایران برای اروپاییها و آمریکاییها خیلی جدی مطرح است. در برجام بحث فعالیتهای دفاعی مسالهساز نبود و مطرح نشده بود و بهنظر میرسید که آمریکاییها امیدوار بودند فعالیتهای نظامی ایران باتوجه به فضای دوستانهای که بعد از برجام بهوجود آمده بود، بیشتر مدیــریت میشد. از طرفی صهیونیستها خیلی قرص و محکم خواهان این هستند که بحث قدرت نظامی ایران زیرنظر و کنترل شورای امنیت یا سازمان ملل درآید. آنها بهدنبال فرمولی برای کنترل فعالیت نظامی ایران هستند. البته فقط هم آنها این مساله را دنبال نمیکنند، بلکه سعودیها، اماراتیها و... نیز در این مسیر حرکت می کنند. ما تاکنون گفتیم که تحت هیچ شرایطی فعالیتهای دفاعی خــود را به مذاکره نمیگذاریم که راهحل و فرمولی پیدا شود، اما نمیدانم که ایستادگیها تا کجا خواهد بود. البته باید اذعان داشت که اگر هیچ گونه توافقی هم درخصوص مسائل مطرح شده در برجام 1400 صورت نگیرد، برجام آیندهای نخواهد داشت، هر چند که مقداری از تحریمها برداشته خواهد شد و مقداری از داراییهای ما به دستمان خواهد رسید. اما اگر در مذاکرات بعدی که صورت میگیرد همچنان خواسته باشیم که به فعالیتهای سابق ادامه دهیم، فکر میکنم برجام 1400 نیز عملا منتفی شود. در نتیجه هم آمریکاییها از برجام 1400 بیرون خواهند آمد و هم اروپاییها موضعگیری خواهند کرد. البته بهنظر میرسد که به احتمال زیاد توافق صورت خواهد گرفت؛ چراکه واقعا راه دیگری نیست. شعارهایی که علیه روحانی میدهند خود مسئولان میدانند که واقعا مشکل فقط روحانی نیست. وقتی شما نمیتوانید یک بشکه نفت صادر کنید و اگر هم صادر کنید نمیتوان پول آن را جابهجا کرد و در صورت موفقیت در این امر هم این جابهجایی به صورت محدود خواهد بود و مقداری بهصورت قاچاق به دیگران میدهیم و آنها مقداری دلار به ما میدهند؛ ولی اگر آمریکاییها محکم پا جلو بگذارنند نمیتوانیم روی چینیها و حمایت آنها خیلی حساب باز کنیم.»
ژئوپلیتیک خوزستان و لزوم نگاه ملی
کوروش احمدی . دیپلمات بازنشسته در یادداشتی که روزنامه «شرق» منتشر کرده، نوشته است: «خوزستان موقعیت منحصربهفردی در بین استانهای ایران دارد. این استان بهعنوان مهمترین استان نفتخیز ایران و نیز بهدلیل قرارداشتن در کناره خلیج فارس و در جوار کشورهای عربی، به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک مهمترین استان ایران است و اهمیت منطقه دریایی مجاور این استان عمدتا ناشی از موقعیت آن است. ترکیب جمعیتی خوزستان موجب شده این استان از قرن نوزدهم پیوسته با تهدیدات ژئوپلیتیک ویژهای مواجه باشد. تاکنون وفاداری عربهای خوزستان به هویت ایرانیشان یکی از دلایل اصلی دفع این تهدیدهای ژئوپلیتیک بوده است. عربهای شیعه ایرانی که عمدتا در قرن شانزدهم میلادی و با تشویق شاهان صفوی با هدف مقابله با تعرضات عثمانی در این استان مستقر شدند، طی چهار قرن نقش عمدهای در دفاع از ایران داشتهاند. ... دلیل دیگر اهمیت خوزستان، وجود بخش عمده منابع نفتی کشور در این استان است. بخش عمده ذخایر نفت ایران، یعنی در حدود 71 درصد، در خشکی واقع است و 80 درصد از این ذخایر واقع در خشکی در خوزستان قرار دارد. همچنین این واقعیت که بخش درخور توجهی از ذخایر نفتی ایران در حوزههای نفتی مشترک با کشورهای خارجی در خوزستان یا آبهای مجاور این استان در خلیج فارس قرار دارد، موجبات حساسیت بیش از پیش این استان را فراهم آورده است. ... رودهای متعدد در این استان و جلگه وسیع و حاصلخیز خوزستان یکی دیگر از دلایل اهمیت این استان است... اگرچه بخشی از مشکل ناشی از خشکسالی است، اما طرح آن بهعنوان دلیل اصلی بحران جاری، تنها ناشی از تلاش مسئولان برای فرار از مسئولیت است. کشورهایی را در منطقه میشناسیم که حتی یک جوی آب طبیعی هم در آنها جاری نیست، اما با مشکل یا تنش آبی نیز مواجه نیستند. اداره کارآمد استانی با این اهمیت و با چنین ترکیب قومی متنوعی، تنها با نگاهی ملی و توسعهگرا ممکن است. دولتهای دوراندیش و توسعهگرا همیشه توجه بیشتری به عمران و آبادی سرحدات خود دارند و همزمان مزیت نسبی مناطق را بهعنوان عامل تعیینکننده در آمایش سرزمین در نظر میگیرند. متأسفانه آنچه در دهههای اخیر در ایران اتفاق افتاد، از این مطلوبها فاصله بسیار داشته است. نتیجه اینکه خوزستان که در گذشته یکی از پیشرفتهترین استانهای ایران از نظر درآمد سرانه، سرمایهگذاری داخلی و خارجی، جذب مهاجر، گردشگری و... بود، اکنون به یکی از پرمشکلترین استانهای کشور تبدیل شده و بخشی از جمعیت آن به نحو نگرانکنندهای در حال خروج از آن هستند. همزمان، به دلیل سوءسیاستها، در بسیاری از دیگر مناطق سرحدی کشور نیز با مشکلات فزاینده قومی، اجتماعی و توسعهای مواجه هستیم که عمدتا ریشه در کوتهبینی و منطقهگرایی مسئولان مرکزنشین از یک سو و نگاه امنیتی سطحی و مهندسیمحور آنها از سوی دیگر دارد. اینکه اعتراضات در خوزستان به شائبه قومی آلوده نیست، بهروشنی گویای تداوم علقهها و پیوندهای مردم این استان با ایران است. متقابلا، پشتیبانی گسترده همه ایرانیان در سراسر کشور از خواستههای بحق مردم خوزستان، نشانه آگاهی عمیق همه مردم از شرایط خطیر کشور و درد مشترکی است که هرگز جداجدا درمان نمیشود. صدای باشو، غریبه کوچک، (کودک خوزستانی عربی که دست حادثه او را در پناه یک خانواده گیلانی قرار داد) همچنان طنینانداز است که: «ایران سرزمین ماست، ما از یک آب و خاک هستیم، ما فرزندان ایران هستیم». اوج این شاهکار بهرام بیضایی آنجاست که باشو و اعضای خانواده گیلانی با هم برای دفع آفات مزرعه مشترکشان اقدام میکنند.»