تحلیل از چپ و راست؛

رئیسی و راه‌های پیش رو

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

کد خبر : 1080848
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

جنگ کثیف با بسته‌بندی زیبا 
 
محمد صرفی در یادداشت امروز «کیهان» از جنگ اقتصادی پیش روی رئیسی و راه‌ها پیروزی در آن می‌گوید. او نوشته است: «دولت تدبیر و امید شعار و هدف‌گذاری خود را پایان بخشیدن به این جنگ اعلام و در این مسیر حرکت کرد اما به دو دلیل عمده نه تنها در رسیدن به هدف موفق نبود بلکه در پایان هشت سال، این جنگ تحمیلی تشدید نیز شده است. این دو اشتباه کلیدی از این قرار است؛ نخست آنکه ماهیت جنگ تحمیلی آمریکا اقتصادی است و روش مقابله موثر با آن نیز باید از همین جنس یعنی اقتصادی باشد. وقتی شما می‌خواهید با ابزار دیپلماتیک به حمله اقتصادی پاسخ دهید، در بهترین حالت دستاوردهای شما - اگر دستاوردی وجود داشته باشد! - ناپایدار است و به راحتی قابل دود شدن و به هوا رفتن است. راهی که دولت آقای روحانی در این زمینه پیمود حتی به دور شدن از هدف نهایی - سامان دادن به اقتصاد - نیز منجر شد، تا جایی‌که جناب آقای ظریف در بیست و دومین و آخرین گزارش برجامی خود به مجلس نوشت؛ «با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم...»
اشتباه کلیدی دوم دولت در بی‌توجهی به جنگ رسانه‌ای دشمن و عملیات روانی آن بود. نگارنده به جد معتقد است اشتباه دوم دولت مهم‌تر و مخرب‌تر از اشتباه نخست بود. ... عملیات روانی دشمن علیه ملت را می‌توان «جنگ کثیف با بسته‌بندی زیبا» نامید. بدون شک مقابله با این جنگ کثیف تنها در حیطه دولت نیست و نمی‌توان انتظار داشت دولت سیزدهم به تنهایی از پس آن برآید اما بدون شک یکی از ارکان اصلی در این میدان خطیر دولت است. دولت رئیسی برای این موضوع مهم باید راهبرد و برنامه داشته باشد. غفلت از این جنگ تمام‌عیار می‌تواند به تلاش‌های دولت ایشان در سامان دادن به مشکلات اقتصادی نیز لطمه جدی وارد کند. در اهمیت این نبرد همین بس که رهبر معظم انقلاب اسلامی مردادماه سال گذشته تأکید کردند؛ «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد».

 

2 راه پیش‌روی رئیسی
احمد غلامی . سردبیر «شرق» در سرمقاله امروز به بحث میزان مشارکت در انتخابات برگشته و اشاره به اینکه « رئیسی ناگزیر است اثبات کند منتخب مردم است» 2 راه پیش روی او گذاشته است. او نوشته است: « دوگانه مردم‌سازی و رئیس‌جمهورسازی در طول انتخابات تا پیش از رئیسی وجود داشته است. یا مردم رئیس‌جمهور خود را ساخته‌اند و به کرسی نشانده‌اند یا نامزدی، مردمی ساخته است و در موقعیت پیروزی قرار گرفته است. اینک رئیسی درصدد است راه سومی را طی کند؛ او می‌خواهد به سوی مردمی حداکثری گام بردارد. آیا حامیان او خواهند گذاشت چنین اتفاقی رخ بدهد؟ آنچه از عملکرد رئیسی دیده می‌شود، این است که او برای اینکه به سوی مردم حداکثری گام بردارد شتاب دارد، اما حامیانش در تلاش‌اند به او هشدار دهند که خاستگاهش را فراموش نکند. آیا ایجاد محدودیت‌های اجتماعی که این روزها به وجود آمده، برحسب تصادف است یا هشداری است به رئیسی که نمی‌تواند پا جای رؤسای جمهور پیشین بگذارد. ... رئیسی در دو مرحله با اصولگرایان روبه‌رو خواهد شد؛ ابتدا پیش به سوی مردمِ حداکثری و بعد پیش به سوی چهره‌هایی سیاسی که هرگز در میان اصولگرایان جایی نداشته‌اند و حتی مورد خشم و غضب آنان بوده‌اند. اگر رئیسی نشست و برخاست با چهره‌های سیاسی دگراندیش را هم نادیده بگیرد و از مواضع کنونی‌اش عقب‌نشینی کند، نمی‌تواند از حرکت به سوی مردمِ حداکثری دست بردارد.»

 

ذهنیت تبلیغ‌محور
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب امروز در یادداشتی برای «اعتماد» از یک پدیده عجیب در انتخابات اخیر یعنی «غلبه ذهنیت تبلیغاتی بر کنشگران سیاسی اصلاح‌طلب» می‌گوید. او نوشته است: «برخی اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر گمان می‌کردند و اکنون هم عده‌ای بر این باور هستند که اگر زودتر وارد انتخابات می‌شدیم و همگان یک‌دل و یک‌زبان از یک نامزد حمایت می‌کردیم، به احتمال زیاد نامزد مورد حمایت ما برنده می‌شد. آنان برای تایید ادعای خود و با خطای فاحش از بیانیه‌های «تکرار می‌کنم» خاتمی در انتخابات گذشته یاد می‌کنند. ... آنان به دلیل سابقه حرفه‌ای خود و تاکید بر سخنرانی و خطبه‌خوانی و مسوولیت‌های فردی و نه وضعیت ساختارهای اجتماعی، گمان می‌کنند اگر افراد را تحت تبلیغات قرار دهیم، آنان خواه‌ناخواه گزاره‌ها و ایده‌های ما را می‌پذیرند و اجرا می‌کنند. مخالفان خود را هم تحت تاثیر تبلیغات مخالف دشمنان می‌دانند و گمان می‌کنند که اگر فضای رسانه‌ای انحصاری شود و آنان تنها تبلیغ‌کنندگان باشند اوضاع بر وفق مرادشان خواهد بود. این رویکرد به کلی نادرست است. اتفاقا اگر تبلیغات درست و مطابق واقع و مبتنی بر زمینه‌های عینی نباشد، چه بسا اثر منفی بگذارد. همچنان که در انتخابات اخیر نیز شاهد این اثر بودیم. نسبت آرای آقای همتی در تهران بدون تبلیغات نیز باید در شرایط عادی بسیار بیشتر از این نسبت در سایر نقاط کشور می‌بود، ولی چنین نشد و حتی می‌توان گفت حضور مردم در ساعات پایانی برای دادن رای ربطی به رای دادن نامزد این اصلاح‌طلبان نداشته است. قش تبلیغات در رفتار افراد مثل ادویه در غذا است. جانشین مواد اصلی غذا نمی‌شود، ولی اگر بهترین مواد غذایی را بدون ادویه مناسب بپزیم، مزه خوبی نخواهد داشت و اگر مواد بد و بدون کیفیت را با ادویه فراوان بپزیم، احتمالا خیلی بدتر خواهد شد. البته ادویه به تنهایی قابل خوردن و تامین انرژی بدن نیست.»
وی افزوده است: «اکنون به سراغ اصولگرایان برویم. اخیرا رییس کمیسیون فرهنگی مجلس گفته: «مقرر شده است ۱۰درصد بودجه ساخت سریال‌ها و فیلم‌ها در صداوسیما در رابطه با ترویج سیاست‌های جمعیتی کشور در این حوزه به ساخت محصولات تلویزیونی مصروف شود.»  این نگاه نهایت ساده‌انگاری در حل مسائل جامعه است. گمان می‌کنیم مردم به این دلیل فرزندآوری ندارند که از سیاست‌های رسمی بی‌اطلاع هستند! ... آنان ساده‌انگارانه گمان می‌کنند که کاهش زاد و ولد در دهه 1370 محصول سیاست‌های تبلیغاتی بود، در حالی که نمی‌دانند این سیاست‌ها در زمان شاه با شدت انجام می‌شد ولی اثر چشمگیر در کاهش زاد و ولد نداشت. اکنون هم خیلی صریح باید گفت که، هر تبلیغاتی برای ازدواج و فرزندآوری بدون توجه به زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی آن اثرات منفی بر این هدف دارد و مردم واکنش منفی نشان خواهند داد.  ذهنیت‌هایی که به تبلیغات اصالت می‌دهند و آن را مستقل از زمینه‌های عینی و تجربی مردم، موثر و تعیین‌کننده تلقی می‌کنند در اشتباه محض هستند و جز اتلاف منابع و از دست دادن فرصت برای فهم مساله کار دیگری  انجام  نمی‌دهند.»

 

ما و فردای انتخابات(4) راه چهارم
علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهوری و سخنگوی دولت در سلسله یادداشت‌های خود که در روزنامه «ایران» منتشر می‌شود، به آخرین گزارش سه ماهه برجام که هفته قبل به مجلس ارائه شد، اشاره کرده و نوشته است: «با نگاهی به جدال‌های نظری و تجربیات ۴۰ سال گذشته، به‌نظر می‌رسد که اگر بخواهیم کشوری تأثیرگذار در جهان باشیم و براحتی مورد حمله و تحریم قرار نگیریم و فشار برای انزوای ایران ناکام بماند، باید رویکرد چهارم را اتخاذ کنیم که در آن تعامل مناسب با جهان همراستا با افزایش توان ملی پیش رود. تجربه مطالعاتی ما نشان داده هیچ کشوری نتوانسته در دهه اخیر به توسعه مناسبی دست یابد مگر آنکه به اقتصاد جهانی دسترسی داشته و ساختارهای حکمرانی بویژه اقتصاد داخلی را برای بهره‌مندی از مزایای اقتصادی جهانی تنظیم کرده باشد. البته الزام آنچه راه چهارم را در نتیجه آن به ملتی سرزنده و شاداب و همراه با رفاه و موفقیت تبدیل می‌کند، حضور در اقتصاد جهانی، توأم با دموکراسی و ایجاد زمینه خلاقیت و نوآوری و ساختن اقتصادی قوی در داخل است. دولت‌های یازدهم و دوازدهم چنین تلاشی داشتند و امروز در پایان دولت می‌توان به قضاوت نشست که چقدر ناکام یا کامیاب بوده‌اند. در این قضاوت نمی‌توان از یاد برد که در این مسیر پرتلاش، تصادف تاریخی با ۴ سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ که حتی در جامعه امریکا نیز گاه او، آثار عملی و دیدگاهایش را با هیتلر و ویرانگری‌های او علیه دموکراسی و توسعه در قلب اروپا به قیاس می‌کشند، توان و تمرکز شایان توجهی از دولت و سیاست‌های توسعه‌ای دولت گرفت. اما این مکث کوتاه ولی مخرب نمی‌تواند و نباید خدشه‌ای به اعتبار و اصالت راه چهارم به منزله تنها راه پیش روی ما برای دستیابی به آینده بهتر، مستقل و شکوفا وارد کند. دولت‌های یازدهم و دوازدهم با‌وجود این پدیده ویرانگر در عرصه بین‌الملل، در مسیر احیای راه چهارم قدم گذاشتند که همبسته رفاه اجتماعی و آزادی داخلی و اقتصاد مقاوم همراه با تعامل با جهان است. البته این رویکرد نه منحصر به دولت‌های یازدهم و دوازدهم است و نه امروز با جابه‌جایی دولت‌ها باید مهر پایانی بر آن نهاد. بین جامعه‌ای خودتداوم دهنده و پیش رونده تفاوت است. این همان راه انقلابی است که چهار دهه پیش آغاز کردیم و اکنون تداوم آن هم می‌تواند هویت و استقلال ملی را حفظ کند و هم روند توسعه کشور و راه اجتماعی را تداوم بخشد.»

 

تطهیر شیاطین در سراب دموکراسی
نوید مؤمن در یادداشتی برای «وطن امروز» منافقین و رویکرد و اقداماتشان را سوژه کرده و نوشته است: « واقعیت امر این است که اصلی‌ترین و تنها دغدغه آمریکا، فرانسه و دیگر اعضای ناتو در قبال منافقین، تبدیل آنها به تروریسم قابل مدیریت یا همان «تروریسم دست‌ساز» است. آنچه در سال 2003 میلادی دستگاه امنیتی فرانسه را برآشفت، مربوط به ماهیت تروریستی و شیطانی منافقین نبود، بلکه آنها نسبت به نظم‌ناپذیری مهره‌های رجوی ناخرسند بودند. پیوند میان داعش و منافقین، به صورت خاص توسط سازمان امنیت برون‌مرزی فرانسه (DGSE) مدیریت شد و این اتصال، همچنان با نظارت دستگاه‌های امنیتی فرانسه و اروپا برقرار است. 
اکنون در سال 2021 میلادی، منافقین در نشستی مجازی که مفلوک‌ترین و تروریست‌ترین وزیر خارجه تاریخ آمریکا یعنی مایک پمپئو برای آنها سخنرانی کرد، بار دیگر در سایه دموکراسی خون‌آلود و دروغین غربی برای ملت ایران و مردم منطقه، خط و نشان کشیدند. کاملا واضح است بازیگران غربی در تمام جنایات گذشته، حال و آینده منافقین دخیل هستند و در صورت مشاهده آثار و تبعات حقوقی، سیاسی و عملی حمایت‌های مکرر خود از فرقه مفلوک رجوی، نباید احساس نارضایتی کنند! اگرچه در این معادله، برخی تلاش می‌کنند پمپئو را صرفا نماد یک حزب و جریان خاص در آمریکا و غرب قلمداد کنند اما نباید فراموش کرد «تروریست‌های کوکی» نهادهای اطلاعاتی غرب، مورد حمایت مشترک دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکا قرار داشته‌اند. همگان به یاد دارند در دوران ریاست‌جمهوری اوباما و حضور هیلاری کلینتون در مسند وزارت خارجه آمریکا، چگونه نام کثیف منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی در ایالات‌متحده و اروپا خارج شد! این قاعده در قبال سوسیالیست‌ها و محافظه‌کاران فرانسوی نیز صادق است. وجه اشتراک ژاک شیراک، سارکوزی، اولاند و مکرون (به‌رغم تعلق ظاهری به جریان‌های سیاسی مختلف)، حمایت از تروریست‌های فرقه رجوی بوده است. در هر حال، سیاستمداران غربی که امروز کوس رسوایی آنها مانند مهره‌های نفاق به گوش عالم رسیده است، قطعا زمانی متوجه عبث و پرهزینه بودن حمایت خود از منافقین خواهند شد که هزینه‌های اقدامات آنها قابل جبران نخواهد بود. آنها نتیجه تطهیر شیاطین و تروریست‌های منافقین در سراب دموکراسی دروغین غربی را به گونه‌ای پرداخت خواهند کرد که دیگر با ارزهای اهدایی از سوی فرقه رجوی نیز قابل رفع و رجوع نباشد!»

 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: