پرونده ویژه فردا / روحانی با اصلاحطلبان چه کرد؟
یادداشت حسن رسولی/ اصلاحات و فراز و نشیبهای حمایت از روحانی
حسن رسولی نوشت: روحانی در دوره دوم نمکنشناسانه با اصلاحطلبان مواجه شد و اصلاحطلبان از رفتار روحانی متضرر شدند.
گروه سیاست سایت فردا: هشت سال دولت آقای احمدینژاد باعث شد که منافع ملی کشور در ابعاد مختلف از جمله در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و به خصوص سیاست خارجی با تشدید تحریمها به طرزی بیسابقه در معرض تهدید قرار بگیرند. یکی از بارزترین آثار منفی دولت آقای احمدینژاد، صدور قطعنامههای پیدرپی شورای امنیت سازمان ملل متحد و قرار گرفتن ایران ذیل بند هفتم منشور ملل متحد بود که با این جایگاه، ایران در عرصه بین المللی به عنوان کشوری مخل صلح و امنیت جهانی شناخته میشد و حسب موازین بینالمللی، کشوری که چنین عنوانی را به خود اختصاص دهد سایر کشورها بهخصوص قدرتهای بزرگ جهانی مجاز میشوند با استناد به این بند تمامیت ارضی ایران را حتی با توسل به قدرت نظامی مورد تعرض قرار دهند. اواخر سال91 و اوایل سال92 که ماههای پایانی دولت آقای احمدینژاد میگذشت، جریان اصلاحات با هدف کمک به عادیسازی روابط ایران با جهان از آقای روحانی حمایت کرد. در آن زمان دکتر عارف هم در صحنه حضور داشت و اگر هر دوی آقایان عارف و روحانی در صحنه میماندند، ممکن بود هیچکدام موفق به پیروزی نشوند؛ به همین دلیل با درخواست تشکیلاتی آقای خاتمی، آقای عارف با تکیه بر اخلاقمداری سیاسی منافع کشور و اصلاحات را بر منافع شخصیاش ترجیح داد تا سبد رأی اصلاحات به سمت آقای روحانی که یک اصولگرای کامل بود، سرازیر شود. در نتیجه این سیاست آقای روحانی با نزدیک به 51درصد آراء در دور اول پیروز انتخابات شد. من در آن زمان عضو شورای عالی سیاستگذاری بودم و چه آن زمان و چه حالا باور داشتم و دارم که تصمیم به حمایت از آقای روحانی گرچه هزینههایی برای اصلاحات داشت اما تصمیم مناسبی بود؛ هرچند همان زمان اعلام کردم کنارهگیری آقای عارف به نفع آقای روحانی با محوریت آقای خاتمی باید در قالب یک سند رسمی ائتلافی صورت بگیرد تا آقای روحانی در مقابل گذشت و ایثارگری اصلاح طلبان تعهداتی را بپذیرد که اینگونه نشد.
در چهارسال اول دولت آقای روحانی علاوه بر اینکه تورم کاهش یافت و روابط ایران با دنیا عادیسازی شد، برجام هم به تصویب رسید و ایران از ذیل بند هفت منشور ملل متحد خارج شد و سایه بزرگترین تهدید از سر ایران رفع شد. با تداوم همین رویکرد سال96 اصلاحطلبان نهتنها نامزدی اصلاحطلب ارائه نکردند، بلکه شورای عالی سیاستگذاری از آقای جهانگیری تقاضا کرد که برای کمک به آقای روحانی از عرصه انتخابات کنار بکشد.
در چهار سال دوم دو اتفاق مهم رخ داد؛ نخست پیروزی ترامپ و مواجهشدن جهان با پدیده ترامپیسم بود که او از بسیاری از قراردادهای بینالمللی از جمله برجام یکطرفه خارج شد و او تحریمهای تازهای علیه ایران وضع کرد و بخشی از برجام متأثر از رفتار ترامپ از بین رفت که اگر با ترامپیسم مواجه نمیشدیم چهبسا وضعیت بهتری را تجربه میکردیم. مسئله دوم رویگردانی آقای روحانی از پایگاه رأیاش بود. او بعد از انتخابات سال96 که با حمایت مجدد اصلاحطلبان به پیروزی رسید، نهتنها درصدد جذب نظرات اصلاحطلبان اقدام نکرد بلکه تیم کوچک اطراف او این باور را مطرح کردند که روحانی خودش دارای این جایگاه و این میزان رأی بوده است و سهمی برای اصلاح طلبان قائل نشدند و در ادامه راه با تنها فرد اصلاحطلب دولت، یعنی آقای جهانگیری بدترین رفتارها انجام شد تا جایی که او گفت اختیار تغییر منشی خود را ندارم. در واقع آقای روحانی بهجای آنکه با بدنه رأی خودش یعنی اصلاحطلبان متعهدانه و وفادارانه رفتار کند، زوایه و شکافی عمیق را ایجاد کرد و هرچه قدر میگذشت این شکاف بیشتر هم میشد و شرایط به گونهای رقم خورد که در کنار آن به آرامی محبوبیت 76 درصدی آقای روحانی در سال96 به زیر 5درصد در دو سال پایانی دولت رسید. واقعیت این است که آقای روحانی در دوره دوم نمکنشناسانه و غیراخلاقی با اصلاحطلبان مواجه شد و آغوش خود را برای مخالفان پیشینش باز کرد. حتما در این بین اصلاحطلبان از رفتار سوداگرایانه آقای روحانی متضرر شدند.
آقای روحانی بدعهدی کرد و شاید در ابتدا از بیمسئولیتی خود در قبال اصلاحطلبان احساس شادمانی میکرد اما در نهایت در کنار اصلاحطلبان خودش هم متضرر شد و اکنون میبینیم که وضعیت محبوبیتش در جامعه چگونه است. در مجموع اصلاحطلبان با روحانی مسیری منطقی را آغاز کردند اما در ادامه مسیر روحانی آنها را نادیده گرفت و مایه ضرر جبهه اصلاحات شد.