اصلاح‌طلبی؛ یک بیمار و هزار نسخه

از خون تازه تا دود شدن هسته سخت

وضعیت اصلاح‌طلبان بعد از انتخابات 1400 رو به وخامت گذاشته و برای هم سیاسیون در این جریان به دنبال راهی برای بهبود اوضاع هستند.

کد خبر : 1076593

گروه سیاست سایت فردا – اوضاع و احوال اصلاح‌طلبان خیلی وقت است که خوب نبود اما سیاسیون در این جبهه با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشته، ریزش سرمایه اجتماعی را انکار کرده و اختلافات با دولت روحانی ار به روی خود نمی‌آوردند بلکه از اعتبار و جایگاه‌شان کاسته نشود. انتخابات ریاست جمهوری 1400 اما وضعیت را چنان عیان کرد و کار را به جایی رساند که شاهدیم هر یک از آقایان اصلاح‌طلب برای ترمیم این وضعیت نسخه‌ای می‌پیچید. 

برخی از آنان الان مثل سعید حجاریان پیکر اصلاح‌طلبی را بی‌جان‌تر از آن می‌بینند که به توان به آن امید بست لذا حرف از تدفین زده و به رسم همیشگی خود برای هیاهو به پا کردن دنبال قاتل می‌گردند!

برخی دیگر اما سعی دارند که نگاهی واقع‌بینانه‌تر داشته و به دنبال یک راه‌حل واقعی بگردند. راهی که بر اساس گزارش امروز روزنامه «اعتماد» دشوار است. 

بخشی از این دشواری قطعا ناشی از اختلاف‌نظرهای موجود در جریان اصلاح طلبی است. مثلا  حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران اصرار دارد که «اصلاح‌طلبی نمی‌میرد ممکن است افراد جابه‌جا شوند.» او در بخش‌های مختلف مصاحبه اخیر خود با «خبرآنلاین» تلاش دارد حمایت این حزب از عبدالناصر همتی را به عنوان یک کنش درست سیاسی در یک بازه زمانی معرفی کند و همچون هم‌حزبی‌هایش معتقد است که نباید مشارکت از طریق صندوق را زیر سوال برد؛ چراکه «اصلاح‌طلبی منهای صندوق رای هیچ ‌کارکردی نخواهد داشت.»

محمدصادق جوادی حضار عضو حزب اعتماد ملی اما اگرچه مثل مرعشی سفت سخت پای حمایت از همتی نایستاده اما معتقد به مردم اصلاحات نیز نیست، اتفاقا معتقد است که مقصر این وضعیت امثال حجاریان هستند! او در مصاحبه‌ای با «جهان صنعت» گفته بود: «اگر قرار به تشریح جنازه اصلاحات است، اول باید دید که چه کسانی این بیمار را مدیریت کرده و چه داروهایی برایش تجویز کرده بودند. اگر قرار به کالبد شکافی جنازه است، پرونده تیم پزشکی بیمار هم باید بررسی شود. تیمی که عده‌ای از آنان بیش از بیمار و مقاومت بدنی او مقصر هستند. کسانی که یک روز می‌گویند تقلب شده و مردم را از صندوق رای ناامید می‌کنند اما  مدتی بعد به عنوان پزشک متخصص ، می‌گویند که تقلبی در کار نبوده و تشخیص ما اشتباه بوده است! مثل اینکه بعد از کندن دل و روده بیمار  بگویند بیمار سرطان  روده نداشته تومور مغزی داشته است  . لذا بعد از آنکه دل و روده آن را دور انداخته‌ایم باید سراغ مغر آن برویم! با همین رویکرد است که هم خود بیمار را زمین‌گیر و فلج نموده  و هم اطرافیان او یعنی مردم را دچار سردگمی کردند».

محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاح طلب اما نگاه منطقی‌تری به وضعیت دارد و درصدد است که واقعا راه برون رفت از این وضعیت را بیابد. او آنطور که در یادداشت دیروز خود برای «اعتمادآنلاین» نوشته بود، معتقد است که آن مشکل که جریان اصلاح‌طلبی را «به یک «ایما» و «خاطره» و «داستان قدیمی» تبدیل کرده است، فقدان خلاقیت یا استعداد آفرینشگری است. اصلاح‌طلبان دیری است که سیاست را خلق ممکن از ناممکن (دریدا)، خط گریز (دلوز)، تصمیم و تدبیر در شرایط فقدان تصمیم و تدبیر (دریدا)، میلی جمعی به خلق جهان جدید و داستانی جدید (بدیو)، نخواهندگی قدرت و خواهندگی برابری (رانسیر)، نمی‌دانند و نمی‌فهمند و دل در گرو سیاستی دارند که به تعبیر بدیو، با قدرت و ثروت گره خورده و به‌ تبع آن، جریان اصلاح‌طلبی نیز، دیری ‌است که امکان و استعداد خلق سوژه‌بودگی خود در تجربه خلق ممکن از درون ناممکن و خلقِ سوبژکتیویته نوین و متفاوت از درون این «ممکن» - و وفاداری به آن ممکن- را از دست داده است و در پستوهای تنگ و تاریک نوعی عقل ابزاری سیاسی - که به‌ مثابه یک طرحِ ازپیش‌تعیین‌شده، با احکام و اصول متعالی و استعلایی، عمل می‌کند- گرفتار آمده است.» او اصلاح‌طلبان را همچون «ابله داستایوسکی» توصیف می‌کند که نمی‌توانند بفهمند سیاست و کنشگری سیاسی چه تعریف‌ها و تصویر‌ها و ترسیم‌های متفاوتی دارد بنابراین «جاهلانه و ساده‌لوحانه» آنچه با فهم و دانش‌شان تفاوت دارد یا انکار می‌کنند یا غیرواقعی و غیرعقلایی می‌دانند. پیشنهاد تاجیک این است که در گام اول جریان رسمی اصلاح‌طلبی باید «از هسته سخت خود امتناع و تخطی کند و هسته‌ای نرم و انعطاف‌پذیر و خلاق را جایگزین آن کند»، هسته سختی که مدت‌هاست به قدرت خوگر شده است. همچنین به‌ گفته تاجیک باید انتقادات را حتی بی‌رحمانه بپذیرد و در گام سوم مراقب باشد تا در این فرآیند خودنقادی و خودسازی، اسیر رویا، ایدئولوژی و مصالحه‌های فرصت‌طلبانه نشود. 

محسن هاشمی نیز اگرچه دقیقا با تاجیک هم نظر نیست و نگاهی شبیه به هم حزبی خود یعنی مرعشی دارد، اما به دنبال راه احیای جریان اصلاحات است. برای همین هم می‌گوید: «در شرایط فعلی باید برنامه جدی برای بازسازی وآسیب شناسی عملکرد اصلاح طلبان طراحی شود. جریان اصلاحات نیاز به خون و نگاه تازه ای دارد.»

او به «ایسنا» گفته است: «یکی از مشکلات جدی اصلاح طلبان این است که در هنگام خارج بودن از قدرت وایفای نقش منتقد و اپوزیسیون، با رویکرد روشنفکری وانتزاعی رفتار می کنند و شاید برای آن دوران این رویکرد مناسب باشند اما وقتی به قدرت هم می رسند از همان فضا و نگاه ایده آلی و انتزاعی خارج نمی شوند و باز هم همان شعارها را می دهند در حالیکه لازمه حضور در قدرت و کارآمدی، عملگرایی و واقعگرایی است و اصلاح طلبان از یک رویکرد عملگرایانه و واقع گرایانه مبتنی برحل مساله در این هشت سال فاصله داشتند ونه در دولت، نه در مجلس و نه در مدیریت شهری نتوانستند در حد انتظار مردم و بدنه اجتماعی خود حاضر شوند. در این فرصت بازسازی جریان اصلاحات باید با تمرکز برعملگرایی و واقعگرایی ومساله محوری صورت گیرد تا اعتماد جامعه به کارامدی اصلاح طلبان و توانایی آنها برای حل مساله جلب گردد.»

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: