آرای باطله از کجا آمد؟
بخش مهمی از علل ظهور پدیده افزایش آرای باطله را میبایست در ریزش شدید در بدنه اجتماعی و ایدئولوژیک اردوگاه اصطلاحات، ارزیابی نمود.
محمدامین ایمانجانی، مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان در یادداشتی اختصاصی برای سایت فردا نوشت: بعد از پایان فرآیند سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در کشور، یکی از مسائلی که بسیار مورد توجه قرار گرفت و سوالات زیادی را متوجه خود نمود، موضوع افزایش چشمگیر شمار آرای باطله بود که نسبت ادوار گذشته جهش معنا داری نموده بود . بدین نحو که بعد از تعداد آرای کاندیدای پیروز ، شاهد نزدیک به ۱۳ درصد آرای باطله بودیم ، بهطوری که فراوانی آرای باطله از تعداد آرای هر کدام از ۳ کاندیدای دیگری بیشتر بود.
در این میان هر کدام از فعالان و جریانات سیاسی دلایلی را برای این امر شمردهاند.
اولا ً در خصوص انگیزههای انداختن آرای سفید و مخدوش میتوان به دلایل گوناگونی اشاره نمود لیکن آنچه در این میان قطعی به نظر میرسد این مطلب است که افرادی که رای سفید به صندوق انداختهاند یگانه راه حل بیان نظر و اعتراض و ... را حضور در پای صندوق رای دانستهاند و اصرار بر مشارکت و حضور در انتخابات داشتهاند .
از منظری افزایش آرای باطله در این دوره را میتوان یک پدیده اجتماعی نوظهور تلقی نمود، اما این رایها توسط کسانی به صندوق انداخته شده که به سازوکار و روند برگزاری انتخابات در ج.ا.ا معتقد بوده و نسبت به آن وفاداری میورزند، اما به دلایل گوناگون اعم از وضعیت بغرنج معیشتی، اقتصادی، بیکاری، تورم و ... انداختن آرای سفید و یا مخدوش را، راهی برای بیان ناخشنودی خود از وضعیت موجود اعلام نمودهاند .
از سویی دیگر با توجه به وضعیت خاص این دوره از انتخابات ریاست جمهوری که از دوقطبیهای سنگین جنجال برانگیز و داغ ادوار قبلی که باعث میشد افراد چند روز قبل از انتخابات کاندیدای مد نظر خود را انتخاب نمایند، خبری نبود، بعضی نظرسنجیهای قبل از انتخابات حاکی از این مطلب بود که بسیاری از واجدین شرایط رای دادن، هنوز به جمعبندی لازم برای انتخاب کاندیدای مورد نظر خود نرسیدهاند و چه بسا بسیاری از این افراد که از قضا معتقد به رای دادن و حضور در انتخابات نیز بودهاند ، تا لحظات آخر نیز به دلیل عدم انتخاب فرد مورد نظر خود، آرای سفید به صندوق انداخته باشند و هیچ کدام از کاندیدها نتوانستهاند این آرای سرگردان را به سوی خود جلب نمایند.
اما در خصوص نگرش و آرایشهای سیاسی موثر در امر انتخاب افراد و یا آرای باطله، ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که بر اساس نتایج حاصله، حجت الاسلام رئیسی کاندیدای پیروز انتخابات توانسته است به اندازه دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری سال 96 و حتی بیشتر از آن، آرای مردمی را کسب نماید، اما نظر سنجیهای قبل از انتخابات موید این مطلب بود که هواداران جریانات اصلاحات و اعتدال ضمن ریزش شدید اعتماد عمومی و محبوبیت، بخش قابل توجهی از سرمایه اجتماعی خود را نزد افکار عمومی از دست دادهاند به نحوی که کاندیدای مورد حمایت ایشان (آقای همتی) حتی موفق به کسب آرای سنتی متمایل به جریان اصلاحات نیز نگردید. لذا از این منظر میتوان نتیجه گرفت که بخش مهمی از علل ظهور پدیده افزایش آرای باطله را میبایست در ریزش شدید در بدنه اجتماعی و ایدئولوژیک اردوگاه اصطلاحات، ارزیابی نمود.
اما در این بین جریان انحرافی و سرکردگان آن که از مدتها قبل امید فراوانی را جهت زنده نمودن مجدد گفتمان خود و اقبال تودههای عصبی و ناامید از ناکارآمدی دولت فعلی را در ذهن خود میپرواندند نیز در ایجاد تشویش بخشی ولو ناچیز از افراد مشارکت کننده در انتخابات را، نقش داشتهاند. هر چند که رفتارهای متناقض و سوال برانگیز راس این جریان و پیوند خوردن وی با تحریمکنندگان انتخابات عملا نقطه پایانی بر حیات سیاسی وی در کشور تلقی میگردد.
همچنین بعضی اخبار واصله حاکی از این مطلب است از جمله عوامل موثر در افزایش چشمگیر آرای باطله را میبایست در روند فنی و اجرایی انتخابات جستجو نمود. جایی که به دلیل تنوع تعرفهها و صندوقهای رای، علی الخصوص در تهران و شهرهای بزرگ، تعداد فراوانی از افراد به دلیل ناآگاهی و عدم توجیه مناسب، آرای خود را در تعرفههای اشتباه نوشته و یا رای خود را به صندوقهای اشتباه، انداختند.