احتمال دارد جهانگیری ردصلاحیت شود؟
با پایان زمان ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری رقابتهای انتخاباتی وارد فاز جدیدی شده است. براساس آمارهای رسمی نزدیک به۶۰۰ نفر در انتخابات ثبتنام کردهاند که از میان آنها۵۰ چهره مشهور سیاسی وجود دارد. با این وجود به نظر میرسد انتخابات آینده ریاستجمهوری حولمحور آیتا... رئیسی، علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری خواهد بود.
روزنامه آرمانملی: مثلثی که سرنوشت رئیسجمهوری آینده ایران را مشخص خواهد کرد. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آرایش انتخابات ریاستجمهوری با غلامعلی دهقان، فعال سیاسی اعتدالگرا گفتوگو کردهایم.
دهقان در این زمینه معتقد است: «در انتخابات آینده شاهد دوقطبی خواهیم بود که در یک طرف آن چهرههای امنیتی و نظامی قرار دارند و در طرف مقابل کسانی هستند که ممکن است در برخی مقاطع تاریخ انقلاب و بهخصوص دهه۶۰ دارای چنین رویکردی بودهاند اما امروز به این نتیجه رسیدهاند که رویکرد فرهنگی و علمی را در دستور کار خود قرار بدهند. این دوقطبی دارای شاخصههای دیگری نیز خواهد بود. گروه نخست در عرصه سیاست خارجی اولویت را به «میدان» خواهند داد. این در حالی است که گروه دوم علاوه بر اینکه به میدان اهمیت میدهند به دیپلماسی نیز میاندیشند و معتقدند میدان و دیپلماسی باید به صورت همزمان در دستور کار قرار بگیرد. این گروه براین باورند که میدان بدون دیپلماسی به نتیجه نخواهد رسید، به همان صورتی که دیپلماسی بدون میدان به نتیجه نمیرسد. دوقطبی انتخابات آینده حول شکاف دیگری نیز حرکت خواهد کرد که به حوزه فرهنگ بازمیگردد. گروه نخست بیشتر نگاه امنیتی به حوزه فرهنگی دارد. این در حالی است که گروه دوم به دنبال دادوستد فرهنگی با جهان پیرامون و نوعی تساهل و تسامح در این زمینه هستند».
در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید:
***
*با توجه به ثبتنامهای صورت گرفته در انتخابات ریاستجمهوری ارزیابی شما از آرایش سیاسی انتخابات آینده چیست؟
واقعیت این است که سناریوهای مختلفی برای انتخابات آینده ریاستجمهوری وجود داشت. انتظار این بود که طیف میانه که شامل اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل میشود گزینههایی را برای حضور در انتخابات مطرح کند که از یک طرف دارای مقبولیت باشند و از طرف دیگر از کارآمدی لازم برای حل مشکلات جامعه برخوردار باشند.
با این وجود به دلایل مختلف این سناریو پیش نرفت و شرایط به شکل دیگری رقم خورد. یکی از کسانی که میتوانست طیف میانه را به سرمنزل مقصود برساند سیدحسن خمینی بود که دارای پایگاه اجتماعی بالایی است و به همین دلیل میتوانست انتخابات را به سود طیف میانه تمام کند.
این در حالی است که ایشان بنا به دلایلی که داشتند از حضور در انتخابات انصراف دادند. آقای ظریف نیز تا حدود زیادی دارای چنین شرایطی بود و هم از نظر مدیریتی و هم از نظر مقبولیت مردمی در جایگاه قابلقبولی قرار داشت.
این در حالی است که در نهایت آقای ظریف هم در انتخابات ثبتنام نکردند. حرکتهای اصلاحطلبانه ایجاب میکند هیچگاه دچار ناامیدی نشویم، باید تلاش کرد راهی به آینده باز کرد، مفری گشود و طرحی نو درانداخت.
به همین دلیل باید از ظرفیتهای دیگری که در فضای انتخاباتی وجود دارد، استفاده شود. به نظر میرسد مجموعه کنشگران طیف میانه نیز باید راه نیروهای جدید را برای آینده باز کنند. با تمام این اوصاف معتقدم جای سیدحسن خمینی و محمدجواد ظریف در ثبتنامهای انتخاباتی خالی بود.
*آقای عارف یکی از گزینههایی بود که احتمال عبور از فیلتر شورای نگهبان را داشت. آیا بهتر نبود ایشان در انتخابات ثبتنام میکرد تا هم در مناظرههای انتخاباتی دست جریان اصلاحات پرتر باشد و هم اینکه در صورت ردصلاحیت گزینههای دیگر جریان اصلاحات در فضای انتخابات نماینده داشته باشد؟
منطق انتخابات همیشه عقلانی نیست. در تحلیل مسائل سیاسی عقلانیت دارای اهمیت است اما نباید احساسات را هم نادیده گرفت. موتور محرک تاریخ همواره مبتنی بر احساسات و عواطف بوده است.
عقلانیت سیاسی حکم میکند با توجه به احتمال تاییدصلاحیت آقای عارف ایشان در انتخابات ثبتنام کنند و اگر لازم شد در فضای انتخاباتی به سود گزینه اصلی جریان اصلاحات کنارهگیری کنند.
به احتمال زیاد آقای عارف روزی درباره اینکه چرا در انتخابات ثبتنام نکرده توضیح خواهد داد. به نظر میرسد مجموعه اصلاحطلبان و نزدیکان ایشان به این نتیجه رسیدهاند که اگر ایشان در انتخابات ثبتنام نکنند در نهایت به سود جریان اصلاحات خواهد بود.
آقای عارف در بیانیهای که به مناسبت عدمثبتنام در انتخابات منتشر کرده به ماجرای تشتت اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال۸۴ اشاره کردهاند.
آقای عارف معتقد هستند اگر در انتخابات ثبتنام میکردند این احتمال وجود داشت که دوباره اتفاق سال۸۴ در بین اصلاحطلبان تکرار شود. در سال۸۴ جریان اصلاحات با چند گزینه وارد رقابتهای انتخاباتی شد که در نهایت سبب چنددستگی در بین طیفهای مختلف اصلاحات و پراکنده شدن آرا شد.
در نهایت محمود احمدینژاد از پراکندگی آرای اصلاحطلبان استفاده کرد و موفق شد در انتخابات به پیروزی دست پیدا کند.
البته ممکن است آقای عارف به دلیل دیگری از ثبتنام در انتخابات خودداری کرده باشند که ممکن است در زمان لازم جزئیات آن را منتشر کنند.
*به نظر میرسد گزینه اصلی جریان اصلاحات برای انتخابات آینده آقای جهانگیری خواهد بود. آیا آقای جهانگیری از چنین ظرفیتی برخوردارند که در یک دوگانه احتمالی «جهانگیری- رئیسی» به پیروزی دست پیدا کنند؟ چه چالشهایی برای ایشان در فضای انتخابات متصور هستید؟
انتخابات ریاستجمهوری آینده یا در مرحله نخست یا در مرحله دوم دوقطبی خواهد شد. از انتخابات هفتمین دوره ریاستجمهوری در سال۱۳۷۶ به بعد همه انتخابات ریاستجمهوری به خصوص پس از هشت سال به صورت دوقطبی برگزار شده است.
به همین دلیل نیز انتخابات آینده نیز به احتمال زیاد دوقطبی خواهد شد. با این وجود در انتخابات آینده شاهد دوقطبی خواهیم بود که در یک طرف آن چهرههای امنیتی و نظامی قرار دارند و در طرف مقابل کسانی هستند که ممکن است در برخی مقاطع تاریخ انقلاب و بهخصوص دهه۶۰ دارای چنین رویکردی بودهاند اما امروز به این نتیجه رسیدهاند که رویکرد فرهنگی و علمی را در دستور کار خود قرار بدهند. این دوقطبی دارای شاخصههای دیگری نیز خواهد بود.
گروه نخست در عرصه سیاست خارجی اولویت را به«میدان» خواهند داد. این در حالی است که گروه دوم علاوهبر اینکه به میدان اهمیت میدهند به دیپلماسی نیز میاندیشند و معتقدند میدان و دیپلماسی باید به صورت همزمان در دستور کار قرار بگیرد. این گروه بر این باورند که میدان بدوندیپلماسی به نتیجه نخواهد رسید، به همان صورتی که دیپلماسی بدونمیدان به نتیجه نمیرسد.
دوقطبی انتخابات آینده حول شکاف دیگری نیز حرکت خواهد کرد که به حوزه فرهنگ باز میگردد. گروه نخست بیشتر نگاه امنیتی به حوزه فرهنگی دارد. این در حالی است که گروه دوم به دنبال دادوستد فرهنگی با جهان پیرامون و نوعی تساهل و تسامح در این زمینه هستند.
این دوقطبی میتواند سبب شود در یک سوی میدان آقای رئیسی و جمعی از چهرههای نظامی و امنیتی قرار بگیرند که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر میتوان شاهد اصلاحطلبان نزدیک به میانهروهایی مانند علی لاریجانی بود.
اینکه در هفته آخر منتهی به برگزاری انتخابات کدام شخصیتها برای دوقطبی در محوریت قرار داشته باشند هنوز مشخص نیست و باید اتفاقات فضای انتخابات را رصد کرد تا به این سوال کلیدی پاسخ دقیقی داد.
فراموش نکنیم در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ آقای روحانی موفق شده در مناظرات انتخاباتی گوی سبقت را از آقای عارف برباید و در نظرسنجیهای روزهای منتهی به انتخابات مورد توجه جدی جریان میانهرو کشور قرار بگیرد.
در چنین شرایطی بود که آقای عارف با ایثار و فداکاری به سود ایشان از انتخابات کنارهگیری کردند و در نهایت آقای روحانی به ریاستجمهوری رسیدند. قضاوت درباره اینکه کدام چهره منتسب به جریان میانه یا اصلاحطلب به عنوان یکی از قطبهای انتخاباتی قلمداد خواهد شد زود است و نیاز به فرصت بیشتری دارد.
*آیا این احتمـــال وجود دارد که اصلاحطلبان به جای آقای جهانگیــری که تنها در جریان اصلاحات پایگاه رأی دارد، در نهایت از آقای لاریجانی حمایت کنند که علاوه بر بخشهایی از جریان اصلاحطلب در جریان اصولگرایی نیز پایگاه رأی دارد؟
بنده برخلاف کسانی که به مثلث انتخاباتی اعتقاد دارند بر این باورم که در هر حال رقابتهای انتخابات آینده دوقطبی خواهد شد.
در یک قطب انتخابات آینده آقای رئیسی و سردارانی خواهند بود که ردای سیاست به تن کردهاند و در سوی دیگر شاهد ائتلاف نانوشته بین آقای لاریجانی به عنوان نماد اصولگرایی معتدل و آقای جهانگیری به عنوان نماد اصلاحطلبی خواهیم بود.
البته در این زمینه احتمالات و گمانهزنیهای مختلفی وجود خواهد داشت. این در حالی است که در مرحله نخست این افراد باید از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.
*در این زمینه دو مسأله وجود خواهد داشت. نخست اینکه احتمال ردصلاحیت علی لاریجانی کمتر از جهانگیری است و دوم اینکه احتمال کنارهگیری لاریجانی به سود جهانگیری بعید است و در نتیجه باید به عکس این قضیه فکر کرد. در چنین شرایطی فضای انتخاباتی به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟
قضاوت در این زمینه هنوز زود است و در مرحله نخست باید منتظر نتیجه تاییدصلاحیت بود و در مرحله دوم چیدمان انتخاباتی را مشاهده کرد.
در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ تا قبل از برگزاری مناظره سوم اختلاف آرای آقای عارف و روحانی در نظرسنجیها حدود یک درصد بود.
در مناظره سوم که موجآفرین بود شرایط به سود آقای روحانی تغییر کرد و در نتیجه شرایطی به وجود آمد که آقای روحانی به عنوان گزینه نهایی طیف میانه معرفی شد. در چنین شرایطی حمایتهای مرحوم هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی و همچنین فداکاری تاریخی محمدرضا عارف شرایط انتخابات را به سود طیف میانه تغییر داد و در نهایت آقای روحانی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.
امروز نیز نقاط مشترکی بین اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان وجود دارد که مهمترین آن رقیب مشترک است؛ رقیبی که پرتوان است و رأی بالایی نیز دارد. در نتیجه چارهای جز ائتلاف ضمنی و اتحاد نیست. این ائتلاف به معنای یکی شدن نیست.
به دلیل اینکه آقایان جهانگیری و لاریجانی متعلق به یک جریان از طیف میانه هستند که سازوکار سازمانی خود را در طول دو دهه گذشته دنبال کرده است.
فراموش نکنیم در یک مقطع زمانی اصلاحطلبان منتقد عملکرد علی لاریجانی در صداوسیما بودند و در مقابل نیز لاریجانی به رویکردهای جریان اصلاحات انتقاد داشت.
این نکته را نیز نباید فرامش کنیم که در دهه ۹۰ در موضوع برجام مثلثی شکل گرفت که به تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی منجر شد. این مثل شامل اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل میشد.
*به چه میزان این احتمال وجود دارد که آقای جهانگیری ردصلاحیت شوند؟
هنگامی که آیتا... هاشمیرفسنجانی که رئیس مجلس، رئیسجمهور و بیش از بیست سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شدند باید عنوان کرد هر احتمالی درباره آقای جهانگیری وجود خواهد داشت.
با این وجود بنده معتقدم در شرایط کنونی حداقل در ظاهر دلیل برای ردصلاحیت آقای جهانگیری وجود نخواهد داشت و ایشان گزینهای است که میتواند در سبد نهایی شورای نگهبان قرار داشته باشد.
*واقعیت انتخابات آینده نشان میدهد آقای رئیسی مهمترین گزینه اصولگرایان خواهد بود. این در حالی است که از طرف اصلاحطلبان گزینه ای که دارای وزن سیاسی مشابهی با آقای رئیسی باشد وجود ندارد. آیا جریان اصلاحات در این زمینه دچار ضعف تحلیلی نشده است؟ آیا شرایط برای حضور آقای ناطقنوری در انتخابات فراهم نبود؟
اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم آقای ناطقنوری که۲۴ سال پیش رقیب آقای خاتمی در انتخابات بود، امروز چهره ملموسی برای نسل جدید نیست.
این در حالی است که گزینهای که آقای ناطق نوری برای حضور در انتخابات روی ایشان نظر مساعد داشتند، آقای لاریجانی هستند و به همین دلیل میتوان آقای لاریجانی را گزینهای تلقی کرد که ادامهدهنده راه ناطقنوری خواهد بود.
واقعیت دیگر اینکه این نکته صحیح است که جایگاه آقای رئیسی به دلیل رای۱۶ میلیونی در سال۹۶ جایگاه قابلقبولی است. با این وجود این نکته را نباید فراموش کنیم که اگر سه ضلع موجود در طیف میانه با هم همافزایی داشته باشند و دچار حواشی گذشته نشوند و به رقیب پرتوان خود فکر کنند، میتوانند به رأی بالایی در رقابتهای انتخابات دست پیدا کنند.
حتی اگر در انتخابات شکست هم بخورند این شکست میتواند با رأی خوبی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال در انتخابات ریاستجمهوری سال۸۴ در مقابل رأی۱۷ میلیونی احمدینژاد مرحوم هاشمی نیز در حدود۱۱ میلیون رأی داشت.
این در حالی بود که اتحادی که حول محور آقای هاشمی در انتخابات سال۸۴ رخ داد، پس از دور اول انتخابات بود.
در چنین شرایطی همه نامزدهای اصلاحطلب به این نتیجه رسیدهاند بهرغم اختلافهایی که با آقای هاشمی داشتهاند اما بهتر است از آقای هاشمی در مقابل احمدینژاد حمایت کنند.
نکته مهم اینکه انتخابات در ایران قابل پیشبینی نیست و همواره میتواند توسط مردم به شکل متفاوتی رقم بخورد.