حرف های دردناک و عجیب مادر آسایشگاه کهریزک از بی معرفتی بچه هایش
صحبت های دردناک مادری در آسایشگاه کهریزک که قصه تلخ خود را بازگو می کند.
حرف های دردناک مادر ساکن آسایشگاه کهریزک در برنامه مثل ماه : فرزندانم امضایم را جعل کردند و خانه ام را فروختند.
مصاحبه با مادر آسایشگاه کهریزک
«مثل ماه»؛ یک کپی موفق و پربیننده از «ماه عسل»
سازندگان «مثل ماه»، مسیر برنامه را با سرفصلها و نقشه راهی ملی دنبال میکند. بوذری برخلاف علیخانی آنقدر شجاعت دارد که از برچسب خوردن در نحوه اجرای هراسی نداشته باشد.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - قسمتهای نخست فصل جدید مجموعه «مثل ماه» خبر از تنوع سوژه و موضوعات این برنامه میدهد. مثل سنوات گذشته این برنامه را رسالت بوذری اجرا میکند. وی قبل از اینکه به عنوان مجری برنامه ماه شناخته شود، در شبکههای مختلف رادیویی برنامههای مختلفی را به صورت تخصصی اجرا کرده است. در کارنامه بوذری، اجرای یک برنامه رادیویی تخصصی با عنوان «شبستان» به چشم میخورد. با این حال بوذری مسیر اجرای برنامههای مذهبی را در سیما دنبال کرد و در حوزه سینما یکی از متخصصترین مجریان ویکی از منتقدان قدیمی سینماست.
پس از تعطیل شدن «ماه عسل» (با اجرای احسان علیخانی) و جایگزینی برنامه «مثل ماه» (با اجرای رسالت بوذری) در رسانهها مطالبی با محوریت تشابه این دو برنامه منتشر شد، در حالی که به لحاظ ساختاری شاید این دو برنامه شبیه باشند، اما رویکردهای بسیار متفاوتی را در اجرا دنبال میکنند. با اینکه این انتقادات به صورت مکرر و کلیشهای هر ساله مطرح میشود اما بوذری در پاسخ به این انتقادات میگوید:
من و برادرم احسان علیخانی ۲ فرم و ۲ جهان متفاوت در اجرا داریم و به نظرم ربط دادن این دو جهان در اجرا بسیار بی نمک و بی معنا است. از طرفی هر کسی دیگر که جای من بود این قیاس برایش رخ میداد کمااینکه اگر احسان علیخانی بخواهد «مخاطب خاص» را اجرا کند نوعی قضاوت نسبت به آنچه که پیش از این از او دیده نشده است علیرغم همه توانمندیهایش پیش میآید. به هر حال فردی که ۱۲ سال موفقترین برنامه تلویزیون را اجرا کرده است و به هر دلیلی نخواسته دیگر آن برنامه را ادامه دهد و کسی به او نگفته که برود یا چیزهای دیگر بلکه او به هر دلیلی، کار دیگری انجام میدهد. خیلیها بگویند احسان علیخانی نوعی «گفتگوی نرم» در مقابل گفتگوهای سخت و هاردتاک داشته است، که میتوان گفت این سبک هم از اپرا وینفری گرتهبرداری شده است. حتی برنامه فعلی او را هم میتوان مدلی بومی از تلنتهای خارجی دانست. علیخانی مدل قصه گویی را اقتباس کرد و آنقدر قدمت پیدا کرد که از آن او شد و دیگر کسی نمیگوید از فلان شخص گرفته است. اینها شیوههای آزموده شدهای در سراسر دنیاست.
با همه تحلیلهای رسانهای درباره تشابه دو برنامه، در سال گذشته برخی رویکردهای متفاوت مثل ماه را باید در معرفی و دعوت از مهناز رئوفی، از اعضای جداشده فرقه بهائیان، جستجو کرد. برنامهای که متن و محتوای آن نشان داد که رویکردها و حتی بینش علیخانی و بوذری فاصله چندانی با هم دارند. ماه عسل رویکردی سانتیمانتالیسم(احساسات گرایانه) به موضوعات و مهمانانش دارد اما مثل ماه به سوژههایش نگاهی گفتمانی و راهبردی دارد.
سازندگان «مثل ماه»، مسیر برنامه را با سرفصلها و نقشه راهی ملی دنبال میکند. بوذری برخلاف علیخانی آنقدر شجاعت دارد که از برچسب خوردن در نحوه اجرای هراسی نداشته و نمونهاش شاخص آن دعوت از مهناز رئوفی و چالش با فرقه بهاییت است. در حالیکه ماه عسل به چنین سوژههای ملتهبی نزدیک نمیشد. در واقع بوذری با شجاعت خاصی، برنامهای را اجرا میکند که چندین پله از مجموعههای گفت و گو محور ملی - انقلابی در سالهای اخیر، انقلابیتر و دارای شاخصههای گفتمانی غنیتر است.
با شیوع بیماری کرونا در سال گذشته، رویکردهای متفاوت این برنامه منجر به ستایش خیل وسیعی از طیفهای مختلف سیاسی و نخبگان شد. معاون وقت وزیر بهداشت بخاطر حضور رئیس بیمارستان دکتر ضیاییان از ویژه برنامه مثل ماه تشکر کرد. دکتر محمد عفت پناه، رئیس بیمارستان ضیائیان تهران در جریان شیوع بیماری کرونا با وجود بیماری مادر و نیاز ایشان به حضورشان بر بالین مادر بیمار، در دو راهی مهم انتخاب خانواده و جامعه قرار گرفت. عفت پناه در این مسیر با انتخاب جامعه و نجات جان بیماران کرونایی به رسالت کاری و قسم پزشکی خود عمل کرد و نتوانست بر بالین مادر حاضر شود و بعد از آن خود دچار بیماری کرونا شد. برنامه مثل ماه با دعوت از دکتر عفت پناه پای سخنان این پزشک فداکار نشست و جنبه های مختلف ایثار ایرانیان را به نمایش گذاشت. دکتر حریرچیدر خصوص پرداخت برنامه «مثل ماه» شبکه سه به این موضوعات اظهار کرد: دعوت از جهادگران و مبارزان جبهه های خط مقدم با کرونا در برنامه «مثل ماه» و در شبکه سه عملکرد مناسب و شایسته ای در جهت بزرگداشت و تکریم این جهادگران است. خدا به عوامل این برنامه خیر دهد.
آشتیانی تهیه کننده برنامه درباره مهمانان برنامه قبل از آغاز ماه مبارک رمضان به خبرگزاری مهر گفت: در حوزه بینالملل هم مهمانانی داریم و به قصههایشان از کشورهای اطراف میپردازیم که اینها کسانی هستند که فرهنگ آنها به ما متصل است. از کشورهای اروپایی هم مهمانانی داریم که به نوعی به فرهنگ و دین ما نزدیک شدهاند. وعده تهیهکننده برنامه در نخستین برنامه از مجموعه مثل ماه محقق شد.
اولین گفتوگوی خانواده «جان پدرکجاستی»
در عرض شش ساعت عوامل مسلح دانشگاه کابل را به خاک و خون کشیدند تا اینکه به خاطر ورود نیروهای افغان، بمبهای انتحاری را در دستان خود منفجر کرده و کشته شدند. طالبان بلافاصله خودش را از این کشتار مبری دانست و به جایش داعش گفت که ترتیب این حملات را داده است. یکی از جانباختگان این حادثه دلخراش رقیه کریمی است. در نخستین برنامه مثل ماه پدر این شهیده افغان در برنامه حضور پیدا کرد درباره جمله مهم که در صفحات مجازی داخل کشور با عنوان «جان پدر کجاستی» تبدیل به هشتگ شد، گفت:گفت: جان پدر کجاستی جمله است که معمولا در افغانستان این جمله را میگویند و به صورت عامیانه برای دوست داشتن این جمله را بیان میکنند. سه دختر و سه پسر دارم، افسر پلیس بودم، همه بچههای ما تحصیل کرده هستند و من و مادرشان آنها را به تحصیل تشویق میکنیم. کریمی گفت: در روز حادثه بیش از ۱۷۰ بار تماس گرفتم و خواهر و برادرهای دیگرش هم همینطور تماس میگرفتند. متاسفانه باخبر شدیم که این اتفاق برای دانشجویان رخ داده است. حوالی شب جنازه دخترم را پیدا کردیم. وی عنوان کرد:رقیه دخترم در یادداشت هایش نوشته بود که از مرگ نمیترسم. همه فرزندان من با ایمان هستند، امامن اعتراف میکنم که در بین بچه هایم رقیه خاص و نمونه بود. در ادامه رسالت بوذری دست نوشتههای رقیه را خواند.
«مثل ماه»؛ یک کپی موفق و پربیننده از «ماه عسل»
آشتیکنان طایفهای بعد از ۷۵ سال در «مثل ماه»
دومین قسمت از برنامه رمضانی «مثل ماه» با اجرای رسالت بوذری سیاستی ویژه و خاص محسوب میشود. عوامل «مثل ماه» در این قسمت مراسم آشتی کنان بین سه طایفه را فراهم کرده بودند. با وساطت دستگاه قضایی استان هرمزگان درگیری ۷۰ ساله میان سه طایفه از شهرستانهای سیریک و بشاگرد در ویژه برنامه تلویزیونی مثل ماه پایان یافت و این سه طایفه صلح و سازش کردند.
آقای مقدم زاده یکی از مهمانان هم اظهار کرد: ۷۵ سال دعوای طایفه ها ادامه داشته است؛ البته این سوء تفاهمها در تمام دنیا وجود دارد. ولی جهالتهای ما در دوره ای بیشتر بود و زمانی به خاطر دعوایی که پیش آمد، در دو درگیری ۱۴ نفر کشته شدند. وی افزود: بعد از این اتفاق همه سکوت میکنند؛ تا اینکه در سال ۹۹ جوانان میخواستند آتش زیر خاکستر را دوباره شعله ور کنند که خبر به من رسید. بعد از ۷۵ سال بزرگان طایفهها تصمیم گرفتند که در ماه مبارک رمضان در برنامه «مثل ماه» اختلافات خود را کنار بگذارند و دست دوستی به یکدیگر بدهند.
آشتیانی(تهیه کننده) درباره این برنامه گفت : برنامه درباره قصههای مردمی و تلخیهایی است که منجر به شیرینی میشود و امسال دوباره پویش آزادی زندانیان را داریم و سعی داریم با حمایت مردم به آزادی زندانیان کمک کنیم. مهمانان شب گذشته «مثل ماه» اهالی بشاگرد استان هرمزگان بودند و طی آن نماینده سه طایفه اختلافات را از نگاه خودشان روایت کردند. آقای خورشیدی گفت: من متولد سال ۴۹ هستم و قبل از تولد من هم طایفهها با هم مشکل داشتند و در جوانی من هم این کدورتها بود.
«مثل ماه»؛ یک کپی موفق و پربیننده از «ماه عسل»
محمدرضا قناد ۲۸ فروردین مهمان برنامه «مثل ماه» در شبکه سه سیما و با اجرای رسالت بوذری شد و از داستان همسر باردار خود در شرایط کرونایی سخن گفت. وی ابتدای این برنامه که در بازه زمانی قبل از افطار از شبکه سه پخش میشود، بیان کرد: بهمن ماه سال گذشته همسر باردارم پس از ابتلا به کرونا از ترس رفتن به بیمارستان در خانه بستری شد و من به همراه دختر کوچکم در خانه از او مراقبت میکردیم. پس از چند روز حال همسرم رو به وخامت گذاشت، اما همچنان از رفتن به بیمارستان امتناع میکرد و ما ناچارا او را به بیمارستان بردیم. با وجود اینکه بیمارستان تخت خالی نداشت به دلیل افت اکسیژن همسرم و شرایط ویژه او را بستری کرده و علی رغم مخالفتی که همسرم داشت او را راضی کردم که به بخش مراقبتهای ویژه منتقل شود.
قناد با تشکر از تلاشهای وافر پزشکان، پرستاران و کادر درمان یادآور شد: به دلیل اینکه دیر به بیمارستان مراجه کرده و زمان طلایی را از دست داده بودیم در بخش مراقبتهای ویژه نیز حال همسرم همچنان رو به وخامت میرفت و من بسیار پشیمان بودم از اینکه چرا زمان را تلف کرده و دیر برای درمان اقدام کردیم. مهمان برنامه «مثل ماه» با روایت ماجرای لحظات سختی که در پایان مجبور به لولهگذاری شدند از توکل به خدا در آن لحظات سخت سخن گفت و اینکه چگونه همه چیز را به خدا سپرده و حتی در بدترین شرایط نیز امیدوار بوده است و حتی کارش به جایی رسیده که از پزشکان خواسته در صورت نیاز تنها جان مادر را نجات دهند.
کلانتری پزشک معالج این مادر باردار در ادامه برنامه با اشاره به لحظات سخت و خستگیشان پس از چند روز مداوم کاری یادآور شد: ما در آن شرایط مجبور به لولهگذاری شده بودیم، اما حتی کادر درمان و پرستاران به دلیل وابستگی عاطفی که پیش آمده بود از من میخواستند این کار را نکنم و من با تماس و ارتباطی که با دیگر پزشکان و همکاران خود داشتم از آنها خواسته بودم که ضمن دعا، نظرات خود را در خصوص این شرایط ویژه به ما اعلام کرده و به نوعی با ما همکاری کنند.
وی همچنین اظهار کرد: به نوعی همه قطع امید کرده بودیم و اتفاق بدی که افتاد این بود که زمانی که خواستیم بیمار را به دستگاه وصل کنیم متوجه شدیم که فشار دستگاه پائین است، یعنی بیمار را بیهوش و لولهگذاری کرده بودیم، اما فشار اکسیژن دستگاه پائین بود و هر کاری میکردیم این کار عملی نمیشد، لذا مجبور شدیم به مدت ۲۵ دقیقه اکسیژن دستی انجام دهیم که دو بار فشار اکسیژن بیمار بسیار پائین و حتی صفر شد و ما در این شرایط هیچ امیدی به زنده بودن جنین و حتی مادر نداشتیم، اما به لطف پروردگار امروز هم مادر و هم جنین سلامت هستند.
در پایان برنامه نیز مادر به جمع مهمانان اضافه شد و با تشکر از کادر درمان، پرستاران و به ویژه دکتر کلانتری عنوان کرد: پس از این حادثه دیگر مادیات اصلا برای ما ارزش نداشته و قدر زندگی، لحظات و عزیزان را بیشتر میدانیم. رسالت بوذری مجری برنامه نیز در پایان با اشاره به اتفاقی که در زمینه واکسیناسیون پاکبانان آبادانی افتاد، یادآور شد: جالب است که با وجود چنین اتفاقاتی که شاهد هستیم، اوضاع چنین شده است که سهیمه واکسن یک گروه پرخطر را یک سری از آقایان میزنند و این از عجائب روزگار ماست.
«مثل ماه»؛ یک کپی موفق و پربیننده از «ماه عسل»
شگفتی «مثل ماه» آزادی زندانی
برنامه «مثل ماه» میزبان داود آقازاده بود و او ماجرای متفاوت زندگیش را برای مخاطبان تعریف کرد. آقازاده گفت: بعد از سربازی به تهران آمدم تا بتوانم کارم را در شرکتی به عنوان کارگر روزمزد شروع کنم. البته من از قبل هم کار کرده بودم و استقلال مالی خودم را داشتم. وی ادامه داد: از لحاظ مالی خانواده خوبی داشتم اما خودم همیشه دنبال درآمد مستقل بودم. سال ۷۱ اولین درآمد روزمزد من ۷۰۰ تومان بود و اما به مرور به صورت دائم در شرکت مشغول شدم. البته مدیر انبار به خاطر عملکرد خوبم کارهای دفتر انبار را به من سپرد. توانستم با پس انداز مالی خودم در ملارد شهریار خانه ای بسازم. آقازاده عنوان کرد: در همان سالها با همسرم در شرکت آشنا شدم و ازدواج کردم. بعد از مدتی خانه خود را فروختم و با چند نفر از دوستانم به سمت ساخت و ساز رفتم. به خاطر بچه دار شدن همسرم خودش را بازخرید کرد؛ اما به خاطر علاقه به کار بعد از مدتی یک موسسه اقتصادی را راه اندازی کرد. خودم کارهای حسابداری شرکت را انجام می دادم. اما زندگی این خانواده به خاطر یک اشتباه در محاسبات تغییر می کند و داود آقازاده راهی زندان می شود!
«مثلماه» برخلاف سال گذشته یک شروع متفاوت در محتواسازی داشته و با توجه به تنوع مضامین روند موفقتری را نسبت به سال گذشته در پیش خواهد داشت.