سلیمانی برنده شد و ظریف بازنده

اخیرا فایلی صوتی از وزیر امور خارجه در یک رسانه ضدایرانی و مزدور بن‌سلمان منتشر شد که مصداق واقعی مثل نعل وارونه زدن برای رد گم کردن است.

کد خبر : 1062967

وطن امروز: اخیرا فایلی صوتی از وزیر امور خارجه در یک رسانه ضدایرانی و مزدور بن‌سلمان منتشر شد که مصداق واقعی مثل نعل وارونه زدن برای رد گم کردن است. گویند در روزگار قدیم دزدی با ۲ اسب به قلعه حاکم رفت. قلعه حاکم غیر از در ورودی آبراهه‌ای داشت که دزد مکار اسب‌هایش را در کنار آبراه بست و از درون جوی آب وارد قصر شد و پس از دزدی از همان راه خارج شد. اما هنگام بازگشت نعل اسب‌هایش را کند و به شکل وارونه بر سم اسب‌ها بست و رفت. ردزن معروف شهر بعد از کلی دقت گفت دزدی با ۴ اسب از جوی آب وارد قصر شده و بازنگشته است. قصر را زیر رو کردند اما نه اسبی یافتند و نه دزدی دیدند. سال‌ها گذشت تا خود دزد راز آن دزدی را فاش کرد. 

در این فایل صوتی که گفت‌وگویی است تحت عنوان سلسله برنامه‌های تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید که زیر نظر مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری انجام شده است، ظریف می‌گوید: «من و سردار سلیمانی الزاما هم‌نظر نبودیم در همه چیز. اما احساس می‌کردیم که ما موظفیم با هم هماهنگ باشیم و این کار را می‌کردیم و من این را می‌توانم به جرأت بگویم من دیپلماسی را بیشتر هزینه کردم برای میدان، در طول کار من هیچ زمان نتوانستم، نه اینکه نخواستم، نتوانستم به فرمانده میدان بگویم این کار را بکن من در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هر بار که من برای مذاکره رفتم، این شهید سلیمانی بود که [می‌گفت] من می‌خواهم تو این خاصیت را بگیری و این نکته را بگیری. می‌گفت تو می‌ری با لاوروف مذاکره می‌کنی ازش، یک، ۲، ۳، ۴ را بخواه. اما اینکه مثلا من بگم به ایشون که شما مثلا فرض کنید از هواپیمای ایران‌ایر در خط تهران - سوریه استفاده نکن، ایشون زیر بار نمی‌رفت. ما بسیاری از هزینه‌های دیپلماتیک که دادیم به خاطر این بود که برای ما میدان اولویت داشت. [لیلاز:] برای شخص جنابعالی یا نظام؟ [ظریف:] برای نظام، یعنی در این حد دیپلماسی فدای میدان شد. میدان بخواهد تصمیم بگیرد، یعنی اهداف میدانی بخواهد حاکم بشود به استراتژی کشور، این می‌شود که می‌توانند با ما بازی کنند. او می‌گوید چون میدان اصل است، اگر ۲ درصد هما امن‌تر از ماهان باشد باید از هما استفاده کنم. حالا اگر 200 درصد بخواهد به دیپلماسی ضربه بزند، باشد. ما قدرت را داریم تک‌ساحتی می‌بینیم. میدان حاکم بر تبلیغات است. میدان حاکم بر اظهارنظرهاست. میدان حاکم بر همه چیز است. حاکمیت یگانه است. میدان، میدان تصمیم می‌گیرد».
در تحلیل این سخنان ظریف باید گفت این سخنان نه‌تنها گردی بر چهره نورانی سردار دل‌ها نمی‌تواند بپاشد، بلکه باطن کسانی را عیان کرد که با تک‌ساحتی کردن قدرت در حوزه دیپلماسی در تلاش بودند با فروش منافع ملی در حوزه هسته‌ای یا نظامی به خیال خود با جهان گفت‌وگو کرده و مشکلات کشور را حل کنند. اینکه چه کسی قدرت را تک‌ساحتی می‌بیند لازم است به اوایل دولت روحانی بازگردیم و مروری بر چند مطلب داشته باشیم. دکتر ظریف 12 آذر 92 در دانشگاه تهران مطالبی را بیان می‌کند که موجب عکس‌العمل فراوانی می‌شود به طوری که تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تذکری ایشان را به نگاه تک‌ساحتی از نوع دیپلماسی متهم می‌کنند و دکتر ظریف در تایید این موضوع مطلبی را با این مضمون در فیسبوک منتشر می‌کند: «جالب‌تر اینکه تعدادی از نمایندگان محترم مجلس در تذکر دیروز خود به بنده فرموده‌اند که من از فرهنگ شهادت و مقاومت مردم به عنوان بزرگ‌ترین عامل بازدارندگی کشور بیگانه‌ام و قدرت را صرفا در دیپلماسی می‌دانم».
ظریف در آن جلسه در جواب یکی از دانشجویان می‌گوید: «غربی‌ها از ۴ تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. آیا شما فکر کردید آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد، از سیستم دفاعی ما می‌ترسد؟ آیا واقعا به خاطر قدرت نظامی ما است که آمریکا جلو نمی‌آید؟» این مطالب درست در زمانی مطرح می‌شود که شرق آسیا در حال تغییر و تحولی است که منافع ملی ما را بشدت تهدید می‌کند و نظام در حال عملیات میدانی در عرصه سوریه، لبنان و عراق است و لازمه آن هماهنگی عرصه میدانی و عرصه دیپلماسی برای تامین منافع ملی است اما مذاکره‌گرایانی چون ظریف اصولا اعتقادی به بهره‌برداری از توان نظامی و امنیتی در راستای قدرت‌بخشی به دیپلماسی نداشته و ندارند. برخلاف اظهارات ظریف که نظام را متهم به تجمیع قدرت در قدرت میدانی می‌کند، خود ایشان و طرفداران مذاکره هستند که قدرت را فقط در دیپلماسی می‌دانند و البته این تفکر با نتیجه‌ای که در برجام به دست آورده‌اند نمی‌توانند نتیجه درخشان قدرت میدانی ایران را ببینند، لذا تلاش دارند ناکامی و بی‌تدبیری خود در مذاکرات را با این دوگانه‌سازی مقاومت- مذاکره و سازش توجیه کنند. اعتراف ظریف به این مطلب که میدان برای او از اولویت برخوردار نبوده، بلکه مجبور بوده است که به راهبرد نظام تن دهد، مؤید این است که تک‌ساحتی دیدن قدرت در مذاکره و سازش، استراتژی غربگرایان بوده است، در حالی که نظام جمهوری اسلامی و در رأس آن مقام معظم رهبری در تمام این دوران بر هر دو حوزه قدرت چه قدرت میدانی و چه قدرت دیپلماسی تاکیده و از مذاکرات در تمام مراحل حمایت لازم را کرده‌اند. خود سردار سلیمانی نیز بسیاری از مسائل مربوط به جغرافیای مقاومت را با دیپلماسی البته از نوع مقاومتی و نه التماسی حل می‌کرده است. به طور مثال سفر سردار سلیمانی به روسیه و ملاقات ۳ ساعته با پوتین و در نتیجه مشارکت راهبردی پوتین در جنگ سوریه به نفع محور مقاومت، نشانه اهمیت راهبرد دیپلماسی مقاومتی در اندیشه سردار شهید سلیمانی است.
سردار سلیمانی هم مرد میدان و هم مرد دیپلماسی بود. اینکه ظریف معترف است سردار سلیمانی از او می‌خواهد در مذاکرات چه موضعی بگیرد و چه مطالباتی را مطرح کند، نشانه این است که سردار شهید ضعف تیم مذاکراتی ایران را می‌شناسد و می‌خواهد به مذاکره‌کنندگان کمک کند تا با دستی پر وارد عرصه گفت‌وگو شوند و در نتیجه منافع ملی بهتر و جامع‌تر تامین شود. اما تقی‌زاده‌های معمم و مکلا بدون توجه به قدرت میدانی ایران در منطقه که حاصل خون هزاران شهید مدافع حرم ایرانی و غیرایرانی است حتی حاضرند قدرت دفاعی و موشکی و منطقه‌ای ایران را روی میز مذاکره بگذارند. بر خلاف آنچه ظریف می‌گوید در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران مساله نظامی و امنیتی و دیپلماسی از اهمیت فوق‌العاده‌ای و البته از مکان و موقعیت معین برخوردار است و جمهوری اسلامی در تلاش نبوده است یکی را فدای دیگری کند. اما اینکه نظام در یکی موفق و در دیگری ناموفق بوده است دقیقا به این مربوط می‌شود که چه کسی و با چه تفکری و در کجا حاکم بوده است. دستاورد ایران در محور مقاومت امروز نفوذ بی‌نظیر ژئوپلیتیک در منطقه و تقویت بازوهای دفاعی جمهوری اسلامی است که حاصل عمل و اندیشه سردار شهید سلیمانی با تفکری انقلابی و ولایتمدار است اما دستاورد ایران از دیپلماسی که حاصل عمل و اندیشه دکتر ظریف و روحانی است برجام نافرجامی بوده که هیچ دستاوردی در رفع تحریم‌ها و رفع مشکلات اقتصادی کشور نداشته است. وجدان‌های بیدار درباره این ۲ عملکرد قضاوتی منصفانه خواهند کرد. 
اما نکته آخر نشر این فایل صوتی در آستانه انتخابات آن هم از یک رسانه معاند و مزدور ضدنظام جمهوری اسلامی می‌تواند بخشی از یک پروژه طراحی‌شده برای تاثیرگذاری بر انتخابات ریاست‌جمهوری باشد که توسط عوامل نفوذی طراحی شده است. پروژه مقاومت- مذاکره یا قدرت میدان-‌قدرت دیپلماسی برای ایجاد شکاف در جامعه در راستای بازسازی چهره مذاکره‌گرایانی است که در آستانه پایان دولت، پایان عمر سیاسی آنان نیز فرا می‌رسد، لذا نهاد‌های امنیتی نباید بسادگی از کنار نفوذ عناصر مرتبط با رسانه مزدور بن‌سلمان و طرفدار داعش در مراکز حساس کشور عبور کنند.

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: