دولت روحانی نمادی از «وحشت» و «آرزو» !
دولت روحانی نمادی از بازی با روان جامعه با آمیزهای از «وحشت» و «آرزو» است.
کیهان: به نوشته وطن امروز، آقای روحانی سومین مقام دولتی است که در چند هفته گذشته بابت عدم وقوع قحطی به خودش خسته نباشید و خداقوت گفته است. پیش از این اسحاق جهانگیری، معاون اول او و عباس آخوندی، وزیر سابق راهوشهرسازی نیز ادعاهای مشابهی را طرح کرده بودند و عدم وقوع قحطی را نشانه مدیریت موفق دولت دانسته بودند. فارغ از شکاف میان این خرسندی از «عدم وقوع قحطی» در سال پایانی دولت و وعده «آنچنان رونق اقتصادی» در تبلیغات انتخاباتی سال92، سوال اصلی نه صحتسنجی این ادعا که چرایی طرح آن است. واقعا چرا؟ چه دلیلی دارد که یک دولت در پایان عمر 8 ساله خود اینگونه به سختیهای مردم خود افتخار میکند؟ اگر هدف این است که به مردم بگویند بالاتر از سیاهی رنگهای جدیدی پیدا شده، میتوان افتخار ثبت و حقوق مؤلفش را به نام دولت روحانی ثبت کرد؛ شاید حداقل این را بتوان در لیست سرشار از تهی دستاوردهای دولت گنجاند و با آن یک پایان آبرومندانه برگزار کرد.
دولت روحانی نمادی از بازی کردن با روح و روان جامعه در آمیزهای از «وحشت» و «آرزو» است. روزی پیش از انعقاد برجام آنقدر برای مردم آرزو خلق میشد تا اصطلاحا آرزودان جامعه پاره شود و روزی دیگر وقتی برجام به بنبست میخورد، یکباره در کلام رئیسجمهور کاشف به عمل میآمد که اگر برجام نبود تا الان جنگ سراسر ایران را گرفته بود!
واقعیت این است که چند هفته دیگر چهارمین سالگرد مناظرات انتخاباتی سال96 فرا میرسد؛ مناظراتی که آقای جهانگیری دائما از مردم میخواست یادشان بماند کره نداشتهاند، قیمت دلار لحظه به لحظه بالا میرفته و... و در نهایت به آنها وعده داد تا سال1400 لذت سهامداری را بچشند و فقر مطلق را دیگر بر سیمای شهر خود نبینند. حالا اما هیچ کدام از وعدهها محقق نشده، خواهی نخواهی بازگشت به همان روزها، آرزوی بسیاری از مردم شده است. در چنین موقعیتی ترساندن بیشتر آنها بابت رخ ندادن جنگ، قحطی و... چه فایدهای دارد؟ اینکه بگویند خدا را شکر «عوضش روحانی را داریم»؟!!
این روزنامه با بیان اینکه قحطی واقعی، قحطی مدیریت در دولت است میافزاید: در ۸ سال گذشته نرخ تورم عمومی کالاها به بالاترین میزان خود پس از دهه 70 رسید، رتبه اول تورم مربوط به دولت مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی است که حالا دولت حسن روحانی با تورم 36/5 درصدی یک پله پایینتر قرار دارد.
البته این دولت با ثبت رکورد تورم نقطه به نقطه بیش از 60درصدی اقلام خوراکی در اسفندماه سال گذشته، رتبه نخست تورم اقلام خوراکی را نصیب خود کرده است.
غیر از تورم و گرانی، عجز در توزیع کالاهای اساسی مانند روغن و مرغ در برخی موارد نان و اقلام کنسروی باعث ایجاد صحنههای تلخ شد.
در این 8 سال مسلما قحطی را ندیدیم و حرجی بر این ادعای روحانی نیست اما درآمد سرانه از 9/2 میلیون تومان در سال 90 به ازای هر نفر در سال 98 به 8/4 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 90) کاهش یافته است. این یعنی درآمد نه تنها افزایش نیافته که کاهش هم یافته است.
فاصله غنی و فقیر با پشت پا زدن به سیاستهای حمایت اقتصادی و ایضا تورم فزاینده هر روز بیشتر و بیشتر شد تا به خلق ضریب جینی 40 درصدی رسید؛ نابرابری توزیع ثروتی که در ابتدای دهه 90 با اجرای طرح هدفمندی یارانهها و تبدیل یارانههای غیرمستقیم به مستقیم، در کنار اقداماتی مانند مسکن مهر و سهام عدالت تا حدودی بهبود یافته و در سال 92 به رقم 36 درصد رسیده بود.