۴ سناریو درباره فوبیای اصلاح طلبان از عارف
شرق: آنچه در ماراتن نفسگیر روزشمار انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 بیش از پیش برجسته شده، شکلگیری فضایی است که میتوان از آن به «انتخابات کشکولی» تعبیر کرد: یعنی مانند «کشکول شیخ بهایی» که در آن به هر دلیلی از هر دری سخن گفته میشود، پراکندگیهای گروهی، عدم اجماع درونجناحی و مهمتر از همه نداشتن افق و دورنمای مشخص، سبب شده فضایی شکل بگیرد که در آن کشکولی از اعضا و نمایندگان مختلف برای ورود به مقوله نمایندگی «جمهور مردم» شکل بگیرد؛ اما در این میان، آنچه لرزه بر جریانهای موجود انداخته، شخصیتی سیاسی مجموعالاطراف به نام «عارف» است. جمیعالاطرافیای که برای جریانهای افراطی به یک کابوس تبدیل شده است. این خصوصیات عارف، جریانها و جناحهای سیاسی را به تکاپو واداشته تا هجمه شدیدی از «عملیات تخریب روانی» را در قالب «نمایندگان پوششی» شکل دهند: طیف وسیعی از شخصیتهای مختلف و حتی چهرههای ازیادرفته سیاسی، بهناگاه با ژستی خیرخواهانه زنده شدهاند تا از فعالشدن انرژی بالقوهای به نام عارف و گفتمان جامعالاطراف ایشان جلوگیری کنند. در ریشهیابی فوبیای جریانها و شخصیتهای یادشده، چهار سناریوی قوی اما محتمل را میتوان حدس زد:
1. معدل بسیار خوب دکتر عارف در «کارنامه اجرائی و تاریخیاش» که سپری قابلتأمل در برابر لفاظیهای مرسوم و «برنامهریزی»های عمدتا پوچ قبل از انتخابات محسوب میشود، 2. مقابله جدی با سهمخواهیهای مرسوم جریانها 3. ورود دکتر عارف به وضعیت آشفته موجود بهعنوان نماینده «بدنه اصلاحجوی واقعبین و انتقادی» در لبیک به دعوت نیروهای اصلاحطلب جوان، 4. تلاش برای احیای نهاد «ریاستجمهوری» بهعنوان یک حوزه مستقل و مبتنی بر «جمهور مردم»، نه نهادی و وابسته، تمامی ویژگیهای فوق، تنها معرف یک زنگ هشدار قوی است: اقتدار و مقاومت در برابر استحاله و مصادره به مطلوب و ابزاری «ارزشهای انقلابی» توسط گروهها و جریانهای ذینفع. آنچه براساس مواضع اخیر محمدرضا عارف میتوان تحلیل کرد، هرچند حضور او در کارزار انتخابات قطعی هنوز قطعی نیست، ولی در صورت قطعیت، به نظر میرسد ایشان با مواضع و رویکردهایی کاملا جدید، روزآمد، مصلحانه و در تناسب با انتظارات طبقات و گروههای سیاسی برای «ایران آینده»، قدم به وادی انتخابات خواهد گذاشت.