دلیل برکناری سعید محمد از فرماندهی قرارگاه خاتم
سردار جوانی با بیان اینکه سپاه به جدّ با ورود پاسداران به عرصه انتخابات بدون طی مراحل قانونی مخالف است، گفت: منفک کردن سعید محمد از مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم به دلیل همین تخلف و رعایت نکردن مقررات از سوی ایشان بوده است.
خبرگزاری فارس: ۱۴۰۰، سال پرتب و تاب و پر خبری به نظر میرسد؛ انتخابات حساس خرداد، عاقبت پرونده هستهای و ماجرای رویارویی ایران و غرب در ماههای پایانی دولت حسن روحانی و... از مختصات این سال است. با این وجود، نامگذاری سال جدید، در ظاهر تاثیرپذیری مستقیمی از رخدادهای مهم پیش رو ندارد، اما در باطن میتواند حکم نخ تسبیحی را داشته باشد که نقطه محوری جنگ، یعنی اقتصاد را از تکانهها در امان نگه دارد.
«تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» محور گفتوگوی خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، با سردار یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که یکی از وظایف معاونت متبوع خود را تبیین بیانات رهبر معظّم انقلاب میداند.
جوانی معتقد است برای اینکه نامگذاری سال در کشمکش انتخابات کمرنگ نشود، باید تبدیل به گفتمان غالب بر فضای انتخابات شود و جریانهای حاضر در صحنه، برنامههای خود را برای تحقق یافتن این شعار اعلام کنند.
علاوه بر این، حرف و حدیثهای روزها و ماههای گذشته و شایعات رسانههای معاند و شبکههای اجتماعی درباره نسبت سپاه با انتخابات ۱۴۰۰ باعث شد تا پای انتخابات به گپ و گفت ما با معاون سیاسی سپاه پاسداران کشیده شود.
جوانی از دکترینی سخن به میان میآورد که سپاه، رفتار سیاسی خود را بر اساس آن تنظیم میکند و در این دکترین، یکی از مهمترین محورها، ممنوعیت ورود مصداقی سپاه به انتخابات است. امّا این همه ماجرا نیست و به گفته وی، از چندماه قبل، نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، سندی را به همه ردههای سپاه ابلاغ کرده که دربرگیرنده سیاستها و اهداف این نهاد انقلابی در قبال انتخابات ۱۴۰۰ است. سندی که در صدر خود، حمایت از کاندیدایی خاص را ممنوع و حرام شرعی میداند.
معاون سیاسی ۵۹ ساله سپاه به حضور برخی از کاندیداهای سپاهی در عرصه انتخابات 1400 نیز اشاره کرد و با بیان اینکه سپاه با ورود هرکدام از این افراد بدون طی مراحل قانونی مخالف است، علت جدا کردن فرمانده سابق قرارگاه خاتم از سمت خود را نیز تخلف از این دستورالعملها دانست.
مشروح گفتوگوی ما با سردار یدالله جوانی را در ادامه میخوانید.
چند سالی است رهبر انقلاب محور شعار سال را اقتصادی قرار دادهاند. ایشان سال قبل بحث جهش تولید را مطرح کردند و امسال به نظر میرسد شعار تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییها تکمیلکننده شعار سال قبل است. شما چه تحلیلی از این نامگذاری دارید؟
جوانی: من هم عرض تبریک دارم سال نو و اعیاد شعبانیه را به شما و همکاران. انشاءالله این سال برای امت اسلام و ملت ایران سالی پر خیر و برکت باشد. همچنین یاد میکنیم از همه شهدا و امام شهیدان.
مخاطب شعار سال، همه هستند
خب یک سنت حسنهای است که در ابتدای هر سال مقام معظّم رهبری یک شعاری را برای سالی که در پیش رو هست مشخص میکنند. وقتی ما یک بررسی داشته باشیم نسبت به سالهای قبل، میبینیم انتخاب شعارهای سال صرفاً نمادین نیست و برای این نیست که مثلاً این سال یک نام داشته باشد، بلکه رهبر انقلاب با بررسیهای کارشناسانه و مبتنی بر نیازها و واقعیتها، اولویتهایی را که باید در حکمرانی و حکومت و اداره کشور مورد توجه قرار بگیرد،مدنظر قرار میدهند و با توجه به اولویتها یک شعاری را مشخص میکنند که جهتدهنده باشد به تمامی دستگاهها و مجموعههای حکومتی و حاکمیتی.
نکته بعد اینکه بهنظر میرسد در شعارهایی که ایشان با این نگاه انتخاب میکنند مخاطب همه هستند؛ هم تودههای مردم و هم احزاب، گروهها، جریانها، اصحاب رسانه و هم دستگاهها و مسئولین ازجمله قوای سهگانه. یعنی اینطور نیست که شعار سال یک مخاطب داشته باشد یا فقط مخاطب آن، بخشی از جامعه یا مسئولین باشند. شعارها به گونهای بوده که همه در پیادهسازی آن سهمی داشتند
خب همینطور که اشاره کردید سال گذشته سال جهش تولید بود. وقتی به عقب برمیگردیم شعارهایی نظیر رونق تولید، حمایت از کالای ایرانی، جهاد اقتصادی و... را میبینیم. یعنی ماهیت شعارها اقتصادی است. اینکه ماهیت شعارها اقتصادی است به این دلیل است که به هر حال امروزه یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم در حوزه اقتصاد است. اقتصاد ما بهگونهای است که آسیبپذیر است. دشمن هم بر همین مبنا سالهاست ما را تحریم کرده و به تحریم دل بسته است. به هر حال در هر جامعهای بخشی از رضایتمندی مردم از حکومت بر میگردد به اینکه حاکمیت تا چه حد میتواند نیازهای آنها را مخصوصاً در حوزه اقتصادی پاسخ دهد. بر همین اساس حکومت دینی باید بتواند در جامعه دینی حداقلها را برای رفاه و آسایش مردم تأمین کند.
عبور از مشکلات اقتصادی در گرو توجه به تولید است
اینکه مقام معظّم رهبری شعار امسال «تولید؛ پشتیبانیها و مانعزداییها» اعلام فرمودند این برمیگردد به آسیبشناسی که ایشان داشتهاند از چرایی عدم تحقق کامل شعار سال قبل. در واقع سال قبل فرمودند جهش تولید، و جهش تولید یعنی اینکه تولید باید چند برابر بشود. در سالهایی که مقام معظّم رهبری تمرکزشان بر تولید بوده در تبیینهایی که ایشان داشتهاند مطلبی را ما فهم میکنیم و آن هم اینکه گره مشکلات اقتصادی کشور با رونق تولید باز خواهد شد. چرا؟ چون اگر ما در کشور بیکاری داریم، وقتی تولید رونق پیدا کند که این امر لازمهاش سرمایهگذاری در بخش تولید، فعال شدن بنگاههای اقتصادی، مؤسسات، شرکتها و مجموعههایی است که با تولید سر و کار دارند. خب وقتی در این مجموعههای مرتبط با تولید سرمایهگذاری بشود نیروی مستعد مشغول به کار میشود. اگر امروز بخشی از مردم تحت فشار مشکلات معیشتی هستند ناشی از نداشتن درآمد است. وقتی افراد سر کار بروند درآمد پیدا میکنند. از این طرف وقتی در جامعه تولید زیاد بشود، گرانی و کمبود احساس نمیشود و اگر مازاد تولید ایجاد شود، بازار منطقه را داریم.
لذا این نقطه کانونی تولید، در شعارهای سالهای اخیر به این جهت است که به لحاظ کارشناسی اگر کشور بخواهد از مشکلات اقتصادی عبور کند باید به تولید توجه شود. از این لحاظ جهش را مطرح کردند تا اتفاقی بیفتد که تولید در بخشهای مختلف چند برابر شود. داخل پرانتز این را بگویم که وقتی رهبر انقلاب جهش تولید را مطرح کردند فقط هم منظورشان تولید در یک حوزه نیست، بلکه منظور این است که در همه حوزهها باید تولید کنیم. مثلاً تولید دانش و علم و فناوریها را هم داریم که تبدیل دانش به فناوریهاست. پس این جهش باید همه جوره اتفاق بیفتد.
مقام معظّم رهبری سال گذشته فرمودند این جهش اگر به معنای واقعی اتفاق بیفتد باید آثارش در زندگی مردم مشاهده شود و مردم این را حس کنند. ایشان در ابتدای امسال با یک نگاه آسیبشناسانه به شعار سال گذشته و میزان تحقق آن فرمودند «اگرچه این جهش در برخی جاها و عمدتاً در زیرساختها و عمران و آبادانی رخ داده، امّا مطلوب نبوده بهگونهای که مردم آن را حس کنند و در زندگی و درآمدشان ببینند. چرا که سال گذشته مشکلات معیشتی و تورم و کمبودها را داشتهایم». با نگاه آسیبشناسانه به اینکه چرا جهش تولید رخ نداد، خود ایشان فرمودند که عواملی دخیل است از جمله دو موضوع؛ یک اینکه اگر تولید بخواهد رونق پیدا کند باید پشتیبانی شود. یعنی دستگاههایی که در کشور متولی هستند باید بیایند پشتیبانی بکنند. حالا یک موقع این پشتیبانی در بحث قوانین است. یعنی قوانین مزاحمی وجود دارد که باید مانعزدایی بشود. قوانینی لازم است وضع شود تا پشتیبانی صورت بگیرد. مثلاً یک جاهایی هست که طرف اگر میخواهد سرمایهگذاری کند آنقدر باید دنبال مجوز برود که خسته میشود. اینجا باید مجلس ورود پیدا کند و ببینند کجا میتوانند پشتیبانی کنند و کجا لازم است موانع برداشته شود.
فهرستی از موانع سر راه تولید توسط کارشناسان تهیه شود
بنابراین تکمیل این شعار جهش تولید با شعار پشتیبانیها و مانعزداییها دقیقاً مبتنی بر یک نگاه عالمانه، واقعبیانانه و آسیبشناسانه است. اینجا به نظر من مجموعههای مختلف و کارشناسان خصوصاً در حوزه اقتصاد باید دقیقاً بررسی کنند که اگر در کشور ما تولید بخواهد به معنای واقعی کلمه رونق پیدا کند چه اتفاقی باید بیفتد. این موارد باید فهرست بشود و مشخص شود که کجا باید این تولید پشتیبانی بشود، چه دستگاههایی باید پشتیبانی بکنند و چه موانعی وجود دارد و اینها را چه کسانی باید بردارند. اینها باید بررسی شود و به مطالبه تبدیل شود و بعد دنبال شود و فکر میکنم رسانهها در این حیطه نقش مؤثری دارند. بنده در سال گذشته که رصد میکردم دیدم گزارشهایی که صداوسیما و خبرگزاریها و مطبوعات درباره تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی تهیه و پخش میکردند چقدر موثر بوده در برداشتن مانع یا فعال سازی واحدهای تولیدی.
به نظر میرسد که همه وظیفه دارند با دو رویکرد، برای تحقق این شعار به صحنه بیایند؛ اول اینکه مشخص شود تولید در حوزههای مختلف به چه معناست، دوم اینکه این تولید در حوزههای مختلف به چه پشتیانیهایی نیاز دارد و چه موانعی سر راه است و دقیقاً مشخص شود که چه کسانی متولی حمایت و چه کسانی متولی برداشتن موانع هستند. مثلاً یکی از مهمترین موانع تولید مزاحمهای بازار است. به این معنا که یک کارخانهای سرمایهگذاری کرده و دارد تولید میکند و این تولید به بازار میرود، امّا خریدار ندارد چون با قیمتی که بر اساس یکسری هزینهها روی کالای خود قرار داده، توان رقابت با کالایی با همین کیفیت یا پایینتر از آن را ندارد، چون قیمت آن کالای رقیب بسیار پایینتر است. این هم ناشی از ورود کالای قاچاق به کشور است. این یعنی سمّ تولید و کارخانه. اصلاً قاچاق، تولیدکننده و سرمایهگذار را نابود میکند. خب این مزاحم باید برداشته شود. چگونه؟ مبارزه قاطعانه با قاچاق. رهبر معظّم انقلاب چندسال پیش فرمودند «کالای قاچاق را جلوی چشم مردم و قاچاقچی آتش بزنید». ممکن است برخی بگویند حیف است این کالا را آتش بزنیم، باید گفت این سمّ است و باید دور ریخته شود.
باندهای مافیایی مانع رونق تولید در کشور هستند
همچنین باندهای مافیایی در کشور وجود دارند که در حالی که امکان تولید یک کالایی در کشور وجود دارد میروند جنس مشابه را وارد میکنند و از موانع هم عبور میکنند و قانون را هم دور میزنند. در حالی که رهبر انقلاب چندین سال قبل فرمودند «کالاهایی که امکان تولیدش در داخل وجود دارد باید ورودش حرام شرعی و قانونی دانسته شود و با آن برخورد شود». خب این موانع را باید برداریم. امیدوار هستیم امسال انشاءالله با همت همه، این شعار بهخوبی تحقق پیدا کند و در پایان سال یک خشنودی را هم در ملت ببینیم و هم در چهره مقام معظم رهبری، چون قطعاً سال آینده ایشان شعاری را برای سال مشخص خواهند کرد و امیدواریم ارزیابی ایشان از شعار امسال ارزیابی خوبی باشد انشاءالله.
با توجه به اینکه امسال سال برگزاری انتخابات هست به نظر شما چه تدابیری باید اندیشیده شود تا شعار «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» تحت شعاع فضای انتخاباتی و تغییر دولت قرار نگیرد؟
جوانی: ما اگر نگاهی به سالهای گذشته داشته باشیم و اینکه چرا ما در جاهایی که مشخص بوده باید اقدام درستی بکنیم تا مشکلی حل شود چرا موفق نبودهایم، وقتی بررسی میکنیم میبینم به خاطر این بوده که تحت تأثیر هیجانات سیاسی قرار گرفتهایم. هیجاناتی شکل میگرفته و مسئله اصلی در حاشیه قرار میگرفته. خب اگر ما تولید را گرهگشا بدانیم و رافع مشکلات و عامل افزایش رضایتمندی مردم، نباید بگذاریم عواملی حتی انتخابات به این مسئله آسیب بزند. چون اساساً خود انتخابات برای این است که کمک کند تا امور مهمی چون تولید، بهتر انجام بگیرد. راهکار این است که فضای جامعه را با رویکرد عقلانی ساماندهی کنیم.
یعنی کسانی که متولی ساخت افکار عمومی و جهتدهی به آن هستند، رویکردشان باید عقلانی باشد نه هیجانی و احساسی. چون وقتی رویکرد عقلانی بود همه چیزهایی که اولویت دارد، همواره جلوی چشم است، امّا وفتی فضا هیجانی شد و فضاهای کاذب آمد ممکن است مسائل اولویتدار خودبهخود فراموش شود.
من فکر میکنم رسانه ملی، مطبوعات، افرادی که صاحب تریبون هستند، احزاب و گروههای سیاسی و کسانی که بهعنوان کاندیدا وارد عرصه میشوند همه باید کمک کنند تا این شعار کمرنگ نشود. چون به هر حال ما باید خودمان را متعد بدانیم که به حقوق مردم و منافع و مصالح کشور پایبند باشیم. مصالح و منافع مردم در این است که مشکلات معیشتی حل شود و اینجاست که باید تدبیر شود و رسانهها به در شکلدهی این فضا نقش مؤثری دارند بهگونهای که میتوانند با نوعی پردازش، این شعار را بهدست فراموشی بسپرند یا اینکه این شعار حتی در خود انتخابات برجسته بشود.
جریانات سیاسی بگویند چه برنامهای برای پشتیبانی از تولید دارند
به عنوان مثال جریانات سیاسی بگویند چه برنامهای برای پشتیبانی و مانعزدایی از تولید دارند، البته بهصورت عقلانی و واقعی نه شعاری. بنابراین به نظر میرسد که خود گروهها هم به این موضوع کمک کنند به این معنا که این شعار سال اساساً خودش را در گفتمانها نشان دهد آن هم نه به شکل شعاری بلکه به شکل راهکار و برنامه و عالمانه، چون گاهی وعده وعیدهای غیر منطبق بر واقعیتها خودش میتواند مشکلساز باشد.
بهنظر میرسدکشور و منطقه بعد از شهادت حاج قاسم سلیمانی مختصات تازهای یافته است. ظرفیتی که این حادثه ایجاد کرده، چه افقی را در ابتدای قرن جدید فراروی ملت ایران و مقاومت منطقه قرار داده و اساساً چطور می توانیم از این ظرفیت استفاده بهینه را داشته باشیم؟
جوانی: شهادت سردار سلیمانی یک حادثه ذوابعادی است که باید از جنبههای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ آثار و پیامدهای داخلی، منطقهای و بینالمللی. چون تروری که آمریکاییها انجام دادند با این مختصات، اساساً یک استثنا است. آمریکاییها دولتشان یک دولت تروریستی است. اساساً سرکرده تروریستهای عالم آمریکاییها و رژیم صهیونیستی هستند امّا انجام این ترور با این مختصات یک موضوع جدید بود و شاید این کاری که ترامپ هم خودش ورود کرد و دستور داد و بعد هم افتخار کرد، با این تصور بود که خب کسی که در این سالها عامل شکستهای اصلی آمریکاییهاست را میزند و مقاومت بیسر میشود و فرو میریزد و باعث پیروزیهای آمریکا در منطقه میشود.
شکست انتخاباتی ترامپ، یکی نشانههای شکست اهداف ترور شهید سلیمانی است
با چنین تحلیلی آمریکاییها و مشخصاً دولت ترامپ آمدند چنین اقدامی کردند که در کارنامه خودشان داشته باشند چون سیاست و رویکرد ترامپ این بود که آمریکا را به رتبه اول برگردانم و شکستها را جبران کنم. امّا همینکه ما میبینیم که ترامپ به تاریخ پیوست خود این نشان میدهد که در این قضیه ترامپ شکست خورد. خود همین شکست انتخاباتی، مستقلاً نشان میدهد ترامپ در این موضوع شکست خورد، امّا شاید مهمترین شاخص برای ارزیابی این موضوع خود بحث مقاومت باشد.
روندی که مقاومت بعد از شهادت سردار سلیمانی تا امروز طی کرده روند تثبیتی و توسعه قدرت بوده است. به این معنا که نهتنها شهادت سردار سلیمانی مقاومت را تضعیف نکرد بلکه خون این شهید و خصوصاً همرزم و همسنگر او شهید ابومهدی المهندس و اطرافیانشان باعث شد که مقاومت یک جان تازهای پیدا کند و این جان تازه و روح تازه، مقاومت را پویایی بیشتری بخشید. این عبارتی که مطرح است که شهید سلیمانی امروز خطرش بیشتر از خود سردار سلیمانی است این یک واقعیت است.
اگر بخواهیم چند حوزه عراق، سوریه، لبنان و یمن را بررسی کنیم میبینیم که در همه اینها آمریکاییها در زمان سردار سلیمانی طرحهایی تدارک دیده بودند و گامهایی هم به جلو برداشته بودند و تصور میکردند با شهادت ایشان شتاب میگیرد، امّا همه این طرحها و پیشرویها متوقف شد و دارد به عقب برمیگردد. مثلاً اینها به دنبال این بودند که موقعیت ایران را در عراق تضعیف کنند، حشدالشعبی را تضعیف و فضای ضدمقاومت را در عراق ایجاد کنند و آمریکا ناجی شود و بیاید پشت جریانهایی که ضدمقامت هستند قرار بگیرد، ولی دیدیم که بلافاصله بعد از این شهادت پارلمان عراق مصوبهای را به تصویب رساند که چه بسا با حضور سردار سلیمانی به لحاظ حضور حیات دنیوی شاید به این راحتی انجام نمیشد ولی شهادت ایشان این کار را کرد.
در حوزههای دیگر و روندی که خود آمریکا طی کرد و حوادث خود آمریکا یا در داخل کشور بحث یوماللههایی که با شهادت ایشان رقم خورد و امروزه ما میبنیم که مقاومت و فرهنگ ایثار و فداکاری در جامعه پررنگتر از قبل شده است. دشمنان ما تلاش زیادی داشتند که در این جنگ شناختی و نرم اساساً تفکر ضد مقاومت و فرهنگ ایثار و شهادت را تقویت کنند. شهادت سردار سلیمانی بسیاری از این نقشهها را خنثی کرد و این فرهنگ جان گرفت بهگونهای که شما کمتر جایی میروید که عکس ایشان وجود نداشته باشد. اساساً مقاومت شاختهتر شد و ارزش نفوذ منطقهای ایران شناختهتر شد. یعنی اگر امروز آمریکاییها میگویند خطر نفوذ منطقهای بیش از هستهای و موشکی است و به دنبال این بودند که بگویند که ایران با حضورش در منطقه، اخلال و بیثباتی ایجاد میکند شهادت سردار سلیمانی پردهها را کنار زد و مردم با ارزش این نفوذ منطقهای که عامل ثبات منطقه است بیشتر آشنا شدند.
بنابراین امروز ما در موقعیتی قرار داریم که گرچه از دست دادن سردار سلیمانی یک خسارتی بود به لحاظ اینکه این سردار بزرگ را دیگر در بین خودمان نداریم و سرمایه ای را از دست دادیم، ولی از آنجایی که فردی که با مجاهدت در راه خدا به شهادت میرسد خون او حیاتبخش است، برکات این شهادت را در جامعه داریم میبینیم.
با توجه به نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، بحث دولت جوان حزباللهی داغ شده است. الزامات و بایستههای شکلگیری دولت جوان و حزباللهی را چه میدانید؟
جوانی: به تجربه ثابت شده که در حوزههای راهبردی که مقام معظّم رهبری ورود میکنند و توصیهها و رهنمودهایی دارند یک منطق محکمی وجود دارد که اگر آن را خوب فهم کنیم در پیادهسازی آن میتوانیم درست عمل کنیم. مثلاً منطق بیانیه گام دوم را خوب بفهمیم. منطق اینکه چرا با آمریکا مذاکره نمیکنیم را خوب بفهمیم و مثلاً چرا ایشان بعد از مذاکرات هستهای فرمودند «در هیچ موضوع دیگری با آمریکاییها مذاکره نمیکنیم». در بحث انتخابات و دولت جوان حزباللهی، منطق این راهبرد حضرت آقا را باید شناخت و به آن پرداخت. رسانهها در این موضوع سهم بالایی را میتوانند داشته باشند. این منطق چیست؟ این است که وقتی سالهای بعد از انقلاب را نگاه میکنیم میبینیم در جاهایی بهخوبی موفق شدهایم و در جاهایی کمتر موفقیت کسب کردهایم.
اگر این ۴۲ سال را بررسی کنیم میببینم کجا موفق بودهایم و کجا ناموفق. در چه عرصههایی موفق بودهایم و در چه عرصههایی نهتنها موفقیت زیاد نبوده بلکه مشکل هم داریم. وقتی بررسی میکنیم میبینم در حوزههایی موفق بودهایم که رویکردمان در انجام کارها، انقلابی، اسلامی و دینی بوده و آن نیرویی که در آن حوزه وارد شده، نیروی کار و بانشاط بوده. نیرویی که وقت میگذاشته و مدیرتیش مدیریت میدانی پای کار بوده. یعنی درواقع اگر جنگ تحمیلی تبدیل به دفاع مقدس شد، مبتنی بر تفکر دینی و فرهنگ عاشورایی بود.
دولت جوان حزباللهی در سن و سال، خلاصه نمیشود
بنابراین وقتی مقام معظّم رهبری میگویند «دولت جوان حزباللهی» این حزباللهی یا انقلابی بودن معادلش اسلامی بودن است. وقتی میگوییم انقلاب یعنی انقلاب اسلامی. وقتی ایشان میفرمایند دولت جوان حزباللهی، یعنی رویکردهای این دولت اسلامی باشد. وقتی تفکر و رویکرد اسلامی باشد درواقع اینجا شما نگاهتان به دشمن نیست، نگاهتان به توانمندی و همت خودتان است. ظرفیتهای داخلی است و بعد هم باور دارید که اگر در این مسیر برای خدا مجاهدت کنید، خدا کمک میکند. همین نگاه، جنگ را تبدیل به دفاع مقدس کرد و همین نگاه، امروز ایران را صاحب اقتدار موشکی و توانمندی هستهای و اقدار در سایر حوزهها کرده است.
پس وقتی میفرمایند راه علاج مشکلات تشکیل یک دولت جوان حزباللهی است به نظر میرسد که مبتنی بر یک تجربه تاریخی ۴۲ ساله است، یعنی آنجایی که موفق بودیم انقلابی و مجاهدانه کار کردیم. آنجایی که مشکل داشتهایم جایی بوده که رویکردهای ما انقلابی نبوده و نیرویی که پای کار آمده نیروی میدانی ۲۴ ساعته نبوده است.
حالا ممکن است اینجا تحریف و برداشت ناصحیحی صورت بگیرد و آن هم اینکه جوان بودن را در دولت جوان حزب اللهی، به بحث تقویم و شناسنامه و سن و سال تقلیل دهیم و بگوییم برای اینکه رئیسجمهور مطلوب را انتخاب کنیم، سن افراد را بنویسیم و جوانترین را انتخاب کنیم. خود حضرت آقا برای اینکه این برداشت اشتباه صورت نگیرد چند جا توضیح دادند و حتی یکجا مثال زدند. فرمودند حاج قاسم بالای ۶۰ سال سن داشت امّا عین یک جوان کار میکرد. و جالب است که حاج قاسم در ۲۴ ساعت در دو سه کشور جلسات متعدد کاری داشت. پس جوان بودن بهعنوان نماد پویایی و کار و تلاش، و اسلامی و انقلابی بودن هم به معنای رویکردهاست.
ما دو رویکرد به شکل کلان داریم؛ یک رویکرد میگوید ما برای حل مشکلات باید به قدرتی که در دنیا هست نگاه کنیم و آن هم آمریکا و غرب است. یک رویکرد دیگر میگوید آمریکا که نمیآید مشکل ما را حل کند، اصلاً دنبال مشکلسازی برای ماست و به قدرت دیگری تکیه کنیم که از قدرت آمریکا برتر است و آن خداست. خب چگونه به قدرت خدا تکیه کنیم؟ با تفکر دینی و حزباللهی، یعنی با همان تفکری که جنگ را تبدیل به دفاع مقدس کرد. در جنگ رزمندگان چگونه خرمشهر را رزمندگان آزاد کردند؟ مبتنی بر یک باور. خیلی جالب است؛ حضرت امام میفرمایند خرمشهر را خدا آزاد کرد، مقام معظّم رهبری جمله زیبایی دارند که تعبیر دیگری از جمله حضرت امام است. ایشان میفرمایند عامل اصلی آزادسازی خرمشهر باور رزمندگان به نصرت الهی بود. شاید اگر این باور نبود هیچوقت به سمت طرحریزی برای آزادسازی خرمشهر نمیرفتند. امروز اگر گرههای اقتصاد را بخواهیم باز کنیم باید با این باور جلو برویم نه اینکه بگوییم باید با کدخدا مذاکره کنیم. خب نتیجه مذاکره را هم دیدیدم. تازه مشکل هم ایجاد میکند به جای مشکلگشایی.
دولت آینده باید همه ظرفیتهای کشور را پای کار بیاورد
این نکته را هم باید اضافه کرد که در منطق حکمرانی مقام معظّم رهبری بایستی در همه حوزهها نیروی مجرب، با تجربه چندین ساله، مرتب گره بخورد به نیروی جوان به لحاظ سنی. یعنی حاج قاسم این هنر را داشت که در کنارش شهید همدانی بود، شهید حججی هم بود. شهید اسکندری بود و شهدای جوانی هم بودند که مدافعین حرم بودند. این هنر را باید دولت ما داشته باشد. درواقع دولت آینده باید همه ظرفیتهای کشور را پای کار بیاورد نه اینکه بگوییم باید کسانی که صاحب تجربه و اندیشه هستند را کنار بگذارند و بیاید سراغ دولتی با سن پایین و بدون تجربه. یا اینکه بگوییم نه اصلاً جوانها قابل اعتنا نیستند، چون تجربه ندارند و بروند سراغ آنهایی که هفتاد هشتاد ساله هستند. این خطای راهبردی است. دولت جوان حزباللهی دولتی است که در مجموعهاش، تجربه افرادی که سالها تجربه داشته اند گره بخورد با نیروی جوان و یک ترکیب پرنشاطی را ایجاد کند برای کار میدانی و در صحنه و ۲۴ ساعته. و ما این را در ۴۲ سال گذشته در برخی حوزهها تجربه کردیم و لذا دولت جوان انقلابی آن دولتی است که رویکردهایش انقلابی و اسلامی باشد، به ظرفیتهای داخلی توجه داشته باشد و از آن طرف هم دولت کار و تلاش باشد.
یکی از نکاتی که همواره مورد تأکید مقام معظّم رهبری قرار میگیرد و حتی آن را مقدم بر انتخاب اصلح میدانند، بحث لزوم مشارکت حداکثری است. از طرفی برخی میگویند مشارکت حداکثری ممکن است نتیجه مطلوب را برای کشور بههمراه نداشته باشد و بهنوعی منجر به ناکارآمدی شود. بهنظر شما چگونه میتوان هم مشارکت حداکثری را تحقق بخشید هم اینکه خروجی انتخابات منجر به رفع مشکلات مردم شود؟
جوانی: به نظر میرسد اگر مقوله انتخابات، خوب برای مردم تبیین بشود که اساساً نقش انتخابات در اداره کشور چیست، خود بخود مشارکت حداکثری اتفاق میافتد. یعنی باید در یک فضای عقلانی و منطقی این موضوع خوب تبیین بشود. ببینید؛ انتخابات مظهر مردمسالاری دینی است. معنای روان انتخابات ایفای نقش مردم در اداره کشور است. منتها این ایفای نقش با یک آمدن پای صندوق است امّا آثارش برای یک دوره چهارساله یا بعضاً هشت ساله است. به این معنا که به هر حال اگر مردم یک حضور پای صندوق رأی پیدا میکنند و یک رئیسجمهور انتخاب میکنند او چهار یا هشت سال با تیمی که دارد بیش از هشتاد درصد امکانات کشور را در اختیار قرار میگیرد تا کشور را در حوزههای مختلف اداره کند. خب این را چه کسی انتخاب کرده؟ مردم. حالا اگر این فردی که انتخاب میشود فردی باشد با برنامههای دقیقتر، رویکردهای صحیحتر، تیم مجربتر و توانمندتر و معتقد به آن ارزشهایی که مردم به آنها اعتقاد دارند خب نتیجهاش این میشود که در آن دوره کشور بهخوبی اداره میشود.
ببینید؛ انتخابات دستاورد انقلاب است و درواقع در قانون اساسی هم آمده که جمهوری اسلامی یعنی اداره کشور متکی به رأی مردم از طریق انتخابات. خب حالا اصل حضور مردم یک معنا دارد و آن این است که مردم نسبت به سرنوشت خودشان و کشورشان و آینده کشورشان بیتفاوت نیستند. مردم کشورشان را دوست دارند و به سرنوشت کشور و خودشان علاقهمند هستند. مردم در صحنه هستند که آینده بهتری را برای خودشان رقم بزنند. این مشارکت وقتی بهشکل حداکثری اتفاق بیفتد بدان معناست که مردم پویا و زنده و منسجم در صحنه حضور دارند. این خودش تضمینکننده امنیت است و برای دشمن پیام دارد و باعث آبروی کشور میشود.
بر همین اساس است که از بدو پیروزی انقلاب وقتی که انتخابات مطرح شد تا امروز، رأس حاکمیت- چه حضرت امام (ره) چه مقام معظّم رهبری- اولویتشان در انتخابات ایجاد زمینهها و بسترهای لازم برای حضور همه بوده است و هر کسی که دم از اعتقاد به نظام اسلامی میزند و هر کسی که دم از پیروی از ولایت میزند باید هم در شعار و هم در عمل اقدام و تلاشهایش بهگونهای باشد که زمینه مشارکت حداکثری را فراهم کند. نکتهای که شما اشاره کردید درست است، اینکه چه کسی انتخاب بشود در گام بعدی است. به هر حال با سازوکارهایی، افرادی احراز صلاحیت میشوند و طبیعی است که آنها وقتی وارد عرصه رقابتها شدند مردم میآیند و بررسی میکنند. حالا اینجا هرچه این بررسی دقیقتر و محاسبهگرانهتر باشد و عقلانی، انتخابشان نتایج بهتری میتواند داشته باشد.
قطعاً دستهایی در کار است تا از زندگی مردم گرهگشایی نشود
فردی میگفت مشکلات کشور ما محصول انقلابمان نیست، بلکه معمولاً مشکلات کشور محصول انتخابها در برخی از دورههاست. چرا؟ چون آنجایی هم که انتخابها خوب انجام شده، دستاوردهای خوبی هم داشته. البته وقتی میگوییم انتخابات بالاخره در این کشور مجلسهای مختلف، دولتهای مختلف و شوراهای مختلف را داشتهایم. الان در سطح کشور در جایی میبینیم شورا خیلی خوب کار کرده و موفق بوده و یک جا هم متأسفانه اعضا بازداشت شدهاند. این به چه چیزی برمیگردد؟ آنجایی که شورا خوب از مشکلات مردم گرهگشایی کرده، آنجا معلوم میشود که فضای انتخابات بیشتر عقلانی بوده است. آنجایی که اعضای شورا بازداشت شدهاند جایی بوده که انتخاب دقیق نبوده است. چون ما هرچه در انتخابهایمان دقّت داشته باشیم نتیجه بهتر است. خب حالا چه باید کرد؟
دشمن علیالقاعده رویکردش این است که یأس و نارضایتی و سرخوردگی ایجاد کند تا مردم پای صندوقهای رأی نیایند. امّا آن کسانی که دلسوز کشور هستند باید کاری بکنند که مردم پای صندوق بیایند. برای آمدن مردم پای صندوقهای رأی، سه کار عمده باید انجام بگیرد؛ یکی آگاهسازی که اینجا نقش رسانه مهم است. اهمیت انتخابات و تأثیر رأی تکتک مردم در نتیجه انتخابات و اینکه محصول انتخابات بالاخره شکلگیری یک دولت است و این دولت منتخب مردم است که رویکردهایش یا میتواند مشکلساز باشد یا مشکلگشا. پس آگاهسازی، اهمیت انتخابات، بیان معیارها و ملاکها...
نکته دوم افزایش رضایتمندی است. بالاخره مردم باید از وضعیتی که دارند رضایت نسبی داشته باشند. ما نمیتوانیم برای مردم زمینههای نارضایتی فراهم کنیم و مشکلاتی را ایجاد کنیم بعد انتظار داشته باشیم مردم پای صندوقهای رأی بیایند. قطعاً امروز دستهایی در کار هستند که به نوعی خیلی دوست ندارند از کار مردم گرهگشایی بشود. گرچه افراد زیادی هم هستند از مسئولان و دولتمردان که تلاش میکنند مشکلات مردم را حل کنند.
پس باید تمام دلسوزان بنا را بر این بگذارند که رضایتمندی مردم افزایش پیدا کند. اقدام سوم بحث اعتمادسازی است. یعنی مردم باید اعتماد پیدا کنند و امید داشته باشند. اعتماد به مسئولان و به دولت، دستاندرکاران انتخابات و اینکه رأیشان تأثیرگذار است و خوانده میشود. ما در گذشته دیدیم که برخی جریانات و گروهها اعتمادسوزی میکردند در انتخاباتها. نکته بعد امیدآفرینی است، به این معنا که ما هیچ مشکلی در کشور نداریم که امکان حل آن وجود نداشته باشد. پس اگر میگوییم مشکل کشور به دست مردم حل میشود هرچه حضور پرشورتر و انتخاب آگاهانهتر داشته باشند آینده بهتری در انتظار خواهد بود، یعنی امید به آینده.
یکی از بحثهایی که این روزها در محافل مطرح میشود، نسبت سپاه با انتخابات ریاستجمهوری است. سپاه بهعنوان نهاد حافظ کیان انقلاب، چه مأموریتی را برای خود در انتخابات ۱۴۰۰ تعریف کرده است؟ برخی اینطور وانمود میکنند که سپاه در انتخابات دخالت میکند، پاسخ شما چیست؟
جوانی: سپاه یک نهاد انقلابی است که اقدام و عمل و رفتار سیاسی دارد، امّا نه مثل یک حزب سیاسی. سپاه، حزب سیاسی نیست، باند و گروه سیاسی نیست و تابع احزاب و گروههای سیاسی هم نیست و اجازه هم نمیدهد احزاب و گروههای سیاسی بخواهند در درون سپاه ورود کنند. سپاه، پاسدار انقلاب است. نهادی است که باید از انقلاب پاسداری کند. در کدام حوزهها ورود پیدا میکند؟ آن حوزههایی که نیاز باشد از انقلاب پاسداری بشود. حالا این حوزه یک زمانی نظامی- دفاعی است مثل زمان جنگ که سپاه ورود پیدا کرد. یک موقع امنیتی است که در طول این سالها به شکلهای مختلف بوده. یک زمان اقتصادی و جنگ اقتصادی و بحث عمران و آبادانی است؛ کارهایی که امروز سپاه دارد انجام میدهد و مردم دارند میبینند نمونههایی از این خدمات را. یک زمانی فرهنگی است و دشمن تهاجم فرهنگی میکند.
حضور سپاه در سیاست، قلمروهای مجاز و ممنوع دارد
مثلاً اگر تهاجم، تهاجم فرهنگی است، سپاه باید در عرصه مقابله فرهنگی با دشمن حضور پیدا کند. حالا اگر در عرصههایی نیاز هست که نوعی عمل سیاسی انجام بگیرد، سپاه اینجا ورود پیدا میکند، منتها ظرافیتهایی دارد. ظرافتش این است که ما میگوییم سپاه در حوزه سیاسی قلمرو مجاز دارد، قلمرو ممنوع هم دارد. یعنی مجاز است این کارها را انجام دهد و ممنوع است این کارها را انجام دهد. این را کجا مشخص میکند؟ ما امروز در سپاه، «دکترین رفتار سیاسی سپاه» را داریم. این یک سند بالادستی است که از قانون اساسی، اساسنامه سپاه، فرامین امام و رهبری اخذ شده که در آن ۱۲ اصل آمده است. در ابتدای این سند، تعریف رفتار سیاسی سپاه آمده و برای هر اصلی هم سیاستها و بایدها و نبایدها مشخص شده است. مثلاً چطور در حوزه نظامیگری میگویند اصول رزم مقدماتی، بایدها و نبایدهای نبرد، اینجا هم گفته میشود بایدها و نبایدهای رفتار سیاسی. پس ما باید بدانیم که سپاه، اولاً رفتار سیاسی دارد، دوم اینکه این رفتار سیاسی حزبی و گروهی نیست، سوم اینکه بایدها و نبایدها دارد.
در انتخابات رفتار سیاسی ما به چه شکل است؟ دقیقاً به همان شکلی که رهبر انقلاب معیارها را مطرح میفرمایند. ایشان مطالبهشان این است که مشارکت حداکثری اتفاق بیفتد. خب سپاه و بسیج ظرفیتهای زیادی دارند که بهکار بگیرند برای ایجاد بسترهای مشارکت حداکثری، چرا که مشارکت حداکثری اساساً تضمینکننده امنیت و وحدت و پاسخ به دشمن است، آبروی جمهوری اسلامی است، کارآمدی را بالا میبرد و ارتباط پیدا میکند با پاسداری از انقلاب.
پس یک رفتار سپاه در انتخابات زمینهسازی، بسترسازی و کمک به مشارکت حداکثری است. دوم اینکه در بحث معیارها و ملاکها ورود پیدا میکند همانطور که مقام معظّم رهبری وقتی که مشارکت حداکثری را بیان میکنند معیارها را بیان میکنند. اتفاقاً در سپاه معاونت سیاسی که امروز یک مجموعه فعال هست، اگر سؤال بشود چه وظایفی دارد، یکی از وظایفش تبیین و تشریح فرامین امام و رهبری است. یعنی وقتی ایشان شعار سال را مشخص میکنند و در حوزه انتخابات صحبت میکنند، این بیانات باید تبیین و تشریح بشود. امّا مقام معظم رهبری مصداقگرایی هم دارند در انتخابات؟ نه.
نماینده ولی فقیه در سپاه، ورود مصداقی به انتخابات را حرام شرعی اعلام کردهاند
فلذا ما میبینیم بر اساس دکترین رفتار سیاسی سپاه، در بحث انتخابات مهمترین امری که ممنوع اعلام شده، مصداقگرایی است. تا جایی که علاوه بر اینکه در دکترین آمده و در اسناد ابلاغی در حوزه انتخابات آمده، نماینده محترم ولی فقیه در سپاه در همین یکسال گذشته چند مورد بیان فرمودند که ورود مصداقی در انتخابات برای سپاه و بسیج، حرام شرعی است. این خیلی مطلب مهمی است، حرام شرعی است. یعنی ما باید برای مشارکت آفرینی اقدام بکنیم ولی حق نداریم بگوییم به چه کسی رأی بدهید به چه کسی ندهید. صرفاً ملاکها گفته شود همانطور که رهبر انقلاب فرمودند. یعنی بگوییم «مردم! کسی را انتخاب کنید که انقلابی باشد، رویکرد ضدفساد داشته باشد، فسادستیز باشد، کسی که درواقع امانتدار باشد، کسی را انتخاب کنید که به نیازهای کشور واقف باشد،کسی را انتخاب کنید که تجربه داشته باشد».
بنابراین ما حق نداریم برویم سراغ افراد و بگوییم فردی که به این معیارها میخورد آقای فلانی است. ما حق نداریم به این ورود کنیم. لذا در همین انتخاباتی که پیش رو داریم، ضمن اینکه آن دکترین رفتار سیاسی سپاه را داریم، در آبان سال ۹۹ اهداف و سیاستهای سپاه در قبال انتخابات ۱۴۰۰ از سوی نماینده محترم ولی فقیه در سپاه و فرمانده کل سپاه به همه ردههای سپاه ابلاغ شد. این یک سند ابلاغی است مبتنی بر اسناد بالادستی از جمله دکترین رفتار سیاسی سپاه. در سند مربوط به انتخابات ۱۴۰۰ پنج هدف راهبردی تعریف شده و ۲۵ اقدام بایدی و ۱۷ سیاسیت منعی و نهیای که این کارها نباید بشود و اگر هر کسی انجام دهد باید کمیسیون پیگیری فرامین حضرت امام و رهبر انقلاب بهعنوان یک امر تخلفی رسیدگی و برخورد کند.
در آبان سال ۹۹ اهداف و سیاستهای سپاه در قبال انتخابات ۱۴۰۰ از سوی نماینده محترم ولی فقیه در سپاه و فرمانده کل سپاه به همه ردههای سپاه ابلاغ شد. در صدر امور ممنوعه و نباید، اولین مورد، ممنوعیت ورود مصداقی است.
در صدر امور ممنوعه و نباید، اولین مورد، ممنوعیت ورود مصداقی است. امّا متأسفانه در این سالها یک ظلمی به سپاه و بسیج شده که اگر در یک جایی و شهری فردی آمده خلافی انجام داده، آن را به کل سپاه تعمیم دادهاند. در همین انتخابات هم شاهد هستیم که میگویند «بله سپاه دارد زمینه را برای آمدن فلان فرد فراهم میکند». در حالی که با قاطعیت عرض میکنم که سپاه در انتخابات به هیچ عنوان رویکرد مصداقی ندارد. چه در ریاستجمهوری چه شوراها و میاندورهای خبرگان و انتخابات میاندورهای مجلس شورای اسلامی، و اگر کسی هم مطرح میکند که «سپاه از فلانی حمایت میکند»، این باید تکذیب و با آن فرد برخورد بشود و به آن فرد بگویند که شما به چه دلیلی میگویید که سپاه میخواهد از فلانی حمایت کند یا فلان لیست مورد حمایت سپاه است؟ این قابلیت پیگیری و برخورد را دارد چون ظلم به سپاه است. البته من فکر میکنم جریانهای غیرانقلابی و جریانهای غربگرا و جریانهایی که درواقع با نظام دینی و انقلابی مشکل دارند همیشه سعی کردهاند به نوعی به این مسئله بپردازند تا بهرهاش را در حوزه رفتار سیاسی خودشان ببرند.
یک زمانی مثلاً میگویند کاندیدای مورد نظر نظام فلانی است، این حرف یعنی مردم هیچکارهاند. در حالی که در همه انتخاباتها تأکید رهبر معظّم انقلاب این بوده که مردم انتخاب کنند. ملاکها را میفرمایند امّا میگویند «مردم انتخاب کنند و اطرافیان من هم نمیدانند به چه کسی رأی میدهم». حالا اگر کسی بیاید بگوید نظر رهبری فلانی است خب نباید بگوید. چون مردم مخیّر به انتخاب هستند. بله احزاب و گروههای سیاسی حق دارند ستاد بزنند، لیست بدهند و پشتیبانی بکنند امّا نهادهای انقلابی مثل سپاه پاسداران ورود مصداقی در انتخابات جزء امور ممنوعهشان است و نباید ورود کنند و روی این موضوع هم قاطعیت دارد و امروز هم با جدیت این موضوع را دنبال میکند.
با توجه به اینکه فرمانده سابق قرارگاه خاتم سپاه پاسداران اخیراً برای حضور در انتخابات از سمت خود استعفا کرده است، حرف و حدیثهایی مبنی بر اینکه وی با موافقت سپاه به این انتخابات ورود کرده و گزینه سپاه است، مطرح شده است. موضع شما در این باره چیست؟
سپاه از سعید محمد و هیچ کاندیدای نظامی دیگری حمایت نخواهد کرد
جوانی: سپاه نه از سعید محمد و نه از هیچ کاندیدای دیگری در انتخابات حمایت نمیکند و نخواهد کرد. اساساً ورود سپاه و بسیج به انتخابات بهطور مصداقی و حمایت از افراد و گروهها و فهرستها دارای منع قانونی و شرعی است. این فضایی که در شبکه های اجتماعی داخلی و رسانههای خارجی و بویژه در شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب شکل گرفته و بعضاً سعید محمد را کاندیدای مورد حمایت سپاه معرفی میکنند، از یک طرف ساخته و پرداخته کسانی است که میخواهند چهره سپاه را مخدوش کنند و از طرفی، متأثر از افرادی است که تصور میکنند چون سعید محمد مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا (ص) سپاه را برعهده داشته و به عرصه انتخابات ورود کردهاند، احتمالاً ورود ایشان به عرصه انتخابات با نظر و تأیید و حمایت سپاه است.
منفک کردن سعید محمد از قرارگاه خاتم به دلیل تخلف از سوی وی بود
این تصورات نهتنها کاملاً خلاف واقع است بلکه واقعیت این است که سپاه به جدّ با ورود پاسداران و از جمله ایشان به عرصه انتخابات بدون طی مراحل و فرآیندهای قانونی تعریف شده مخالف است. اتفاقاً منفک کردن سعید محمد از مسئولیت فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم به دلیل همین تخلف و رعایت نکردن مقررات از سوی ایشان بوده است
پیشبینی شما از فضای انتخابات چیست؟ هم نسبت به سطح مشارکت مردم هم اینکه به نظر شما ممکن است مردم تصمیم بگیرند در انتخابات پیش رو، ریل فعلی اداره کشور را تغییر دهند؟
جوانی: دو بحث وجود دارد؛ یکی حضور مردم است، یکی انتخاب آنها. در بحث حضور مردم گرچه فراز و فرودها را در دورههای گذشته میبینیم و به هر حال تحت تأثیر مجموعهای از عوامل میزان مشارکت در یک انتخابات بالا و در یک انتخابات دیگر پایین بوده است. هرچه انتخابات رقابتیتر باشد قطعاً مشارکت بالاتر میرود. پیشبینی میشود امسال یک انتخابات رقابتی داشته باشیم و امیدوار هم هستیم که با مجموعهای از کارهایی که همگان انجام میدهند، سیاست نظام و حضرت آقا تحقق پیدا کند تا مشارکت خوبی داشته باشیم. چون نفس مشارکت، آورده دارد و وحدت ایجاد میکند و تهدیدات را خنثی میکند.
مقوله بعدی بحث انتخاب مردم است. حقیقتاً در کشور ایران خروجی صندوقهای رأی، اراده مردم است و در طی این چند دهه گذشته در برخی از انتخاباتها مردم کسانی را که ارزیابی و پیشبینی و قضاوت میکردند را غافلگیر کردهاند و لذا عقلانیت حکم میکند که راحت پیشبینی نکیم که مردم چگونه انتخاب خواهند کرد. امّا نکته مهم این است که رسانهها تلاش کنند انتخاب مردم مبتنی بر یک آگاهی متناسب با اقتضائات و شرایط باشد چون به هر حال بحث سرنوشت کشور است. شرکت در انتخابات هم حق مردم است هم تکلیفشان. حق به این معنا که حق تعیین سرنوشت است. خدا به انسان حق تعیین سرنوشت داده است. تکلیف است چون اساساً رابطه معناداری بین حق و تکلیف وجود دارد. ما نمیتوانیم نسبت به خودمان و کشورمان احساس عدم مسئولیت داشته باشیم. از طرفی در مواردی داریم که درباره حضور در انتخابات بحث وجوب مطرح میشود و گفته میشود که شرکت در انتخابات واجب شرعی است و این را در کلام امام و رهبری و بزرگان داریم. آن هم از باب که اگر بگوییم حفظ جمهوری اسلامی از اوجب واجبات است، بین حفظ نظام و انتخابات چه رابطهای هست؟ این مقدمهست. یعنی وقتی میگوییم هرچه مشارکت بالاتر، منافع و امنیت ملی تضمین میشود و دشمن چشم طمع خود را دور میکند، پس اینجا مقدمهای است برای حفظ جمهوری اسلامی و آن هم واجب است.
خب اگر شرکت در انتخابات را واجب بدانیم باید این عمل واجب را هم درست انجام دهیم و آن هم منوط به این است که بررسی کنیم و سعیمان بر این باشد که بهترینها را انتخاب کنیم، گرچه شورای نگهبان افراد واجد صلاحیت را معرفی میکند امّا ما در کلام امام و رهبری همواره داریم که شما بروید و بررسی کنید و مطالعه کنید و بهترینها را انتخاب کنید و آن بهترینها هم درواقع همان کسانی هستند که تعهدشان به کشور بیشتر باشد. تلاششان برای حل مشکلات مردم شبانهروزی باشد، توانمندیشان بالاتر باشد، دلسوزیشان بیشتر، پاکدستیشان بیشتر، به شکل جدی اهل مبارزه با فساد باشند، روحیه اعتدالگرایی داشته باشند، استکبارستیزی داشته باشند، به دشمن دل نبندند، با جریان نفوذ به شدت برخورد کنند، به دشمن و وعدههای دشمن خوشبین نباشند. چون ما یک تجربه طولانی را پشت سر گذاشتهایم.
شاهد مشارکت خوبی در انتخابات خواهیم بود
خب قطعاً این کاری است که رسانهها باید انجام دهند که تببین ملاکها و زمینهسازی برای مشارکت است. معتقدم انشاءالله مشارکت خوبی را شاهد خواهیم بود، اما درباره نتیجه انتخابات باید ببینیم مردم ایران چگونه عمل خواهند کرد. امیدواریم نتیجه انتخابات بهگونه ای باشد که کشور ما آیندهای درخشانتر از امروز داشته باشد، چون ما اگر امروز مشکلاتی داریم این مشکلات عمدتاً ریشهاش در ضعفهای مدیرتی است. همین وضعیتی که در سال گذشته نسبت به قیمتها داشتیم، حضرت آقا فرمودند که خیلی از اینها ربطی به تحریمها ندارد. خیلیها میگویند نقش تحریمها در اقتصاد کشور بین ۲۰ تا ۳۰ درصد است. ۶۵ تا ۸۰ درصد مشکلات در داخل باید حل و فصل شود و عمدتاً در حوزههای مدیریتی است. فلذا کارآمدی دولتها با انتخابات مردم گره میخورد و امیدوار هستیم مردم با دقت در انتخابات دولت کارآمد را تشکیل دهند.