درخواست‌ خفت‌بار اصلاح‌طلبان از بایدن: ما رو دور‌ ننداز!

دیگر کار از امید و آرزو گذشته و به مرحله التماس رسیده است! گویا بعد از امتحان هر گزینه‌ای برای تحت تاثیر قرار دادن خوی استکباری آمریکا، این بار اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیده‌اند که او را با التماس به رحم بیاورند. تومارهایی که این روزها پشت سر هم خطاب به جو بایدن نوشته می‌شوند احتمالا هیچ‌گاه از سمت طرف آمریکایی خوانده نمی‌شود اما در حافظه جمعی ایرانیان باقی می‌ماند.

کد خبر : 1056803

 «وطن‌امروز»: مواضع ماه‌های اخیر اصلاح‌طلبان در مواجهه با انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و پس از آن پیروزی دموکرات‌ها تنها نشان از یک چیز داشت و آن هم امید بستن به مرام و معرفت ساکن جدید کاخ سفید برای ایجاد تغییر در مناسبات واشنگتن علیه تهران و تحریم‌هایی که علیه کشورمان اعمال شده است. آنها ابایی از آن نداشتند که پیروزی بایدن را در صفحه نخست روزنامه‌های‌شان جشن بگیرند و حتی با قانون مصوب مجلس برای برداشتن گام‌های جدید هسته‌ای برای دادن ابتکارعمل به ایران مخالفت کنند و آن را حامل پیام منفی به دولت جدید آمریکا بدانند. با این حال هر چه زمان گذشت آنها بیش از پیش با این واقعیت روبه‌رو شدند که اساسا سیاست و خوی استکباری حاکم بر کاخ سفید با تغییر رؤسای‌جمهور آمریکا تغییر چندانی نمی‌کند. در چنین موقعیتی اصلاح‌طلبانی که امید و آرزوهای‌شان را در کاخ سفید جا گذاشته بودند باید واکنش متفاوتی از خود نشان می‌دادند، بخشی از آنها سعی کردند سکوت اختیار کنند و سخنان پیشین را تکرار نکنند و برخی دیگر نیز تلاش کردند با اقرار به یکسان بودن مشی ترامپ و بایدن از مواضع قبلی خود عقب‌نشینی کنند. اما این تمام گزینه‌ها نبود و برخی از آنها که نه تمایلی به سکوت داشتند و نه شهامتی برای اقرار به اشتباه، دست به نامه بردند و سعی کردند با نوشتن نامه‌هایی به بایدن با ادبیات التماسی از بر باد رفتن آرزوهای‌شان شکوه کرده و او را نصیحت به رعایت انصاف و جلوگیری از بازگشت تندروها کنند.

* نالوطی‌گری بایدن

در یک نمونه از این واکنش‌ها علی خرم در یادداشتی با عنوان «آقای بایدن قرار این نبود!» روز دوشنبه در یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب نوشت: «آقای بایدن یـــا قــول‌شکن هستید یا ضعیف‌الاراده، از صراحت لهجه پوزش می‌خواهم، مگر شما نبودید که در ایام مبارزات انتخاباتی با قطعیت حرف از بازگشت سریع و بی‌قید و شرط به برجام می‌زدید؟ مگر شما نبودید که نور امید در دل ملت ایران و سایر ملل جهان به‌ وجود آوردید که بعد از دوران تاریک دونالد ترامپ، قرار است شما دوران احترام و منافع متقابل را با کشورمان و سایر کشورها شروع کنید؟ مگر شما سخن از مذاکره و تلاش‌های دیپلماتیک نگفتید؟ مگر ایران با صراحت و با علاقه از روز اول ریاست شما، اعلام نکرده که آماده است همه آنچه را در زمینه هسته‌ای و در چارچوب برجام جلو رفته، برگرداند منوط به اینکه شما هم تحریم‌های من‌درآوردی و فراقانونی دونالد ترامپ را بردارید و به برجام برگردید؟ پس چه شد؟ آیا دنبال بهانه می‌گردید تا قول‌تان را بشکنید؟ یا آنقدر جمهوری‌خواهان، لابی اسرائیل و سایر متحدین به شما فشار وارد آورده‌اند که تاب تحمل ندارید و تسلیم آنها شده‌اید که بازگشت شما به برجام، سریع و بی‌قید و شرط نباشد؟». وی در بخش دیگری از این یادداشت با قرار دادن خود در جایگاه مردم ایران از خوشحالی بدسرانجامی که پس از پیروزی بایدن در انتخابات داشته گلایه کرده و نوشته است: «مردم ایران تصور می‌کردند دوران دونالد ترامپ جنایتکار، یک استثنا بر قاعده در تاریخ سیاسی آمریکا بوده است که فرهیختگان کشور شما به ‌سرعت به جبران آن می‌پردازند، همچنانکه پیام‌هایی که در آن دوران از حزب دموکرات آمریکا و تیم قبلی آقای اوباما که شما جزئی از آن بودید، ارسال می‌شد، حاکی از این بود که در مقابل جنایات دونالد ترامپ مقاومت کنید که این دوران زودگذر است! این دلیلی بود که انتخابات در آمریکا برای مردم ما بسیار جذاب و قابل توجه بود به‌ترتیبی که از انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران جدی‌تر گرفته شد، چون به سرنوشت تک‌تک ایرانی‌ها مربوط می‌شد. همه مردم ایران لحظه‌شماری می‌کردند که شما پیروز شوید، می‌دانید برای چه؟ برای اینکه دوران جنایت‌بار دونالد ترامپ به پایان برسد و ۲ کشور ایران و آمریکا راه مصالحه و آشتی و صلح به‌ جای خصومت را در پیش گیرند». این چهره اصلاح‌طلب در ادامه یادداشت خود با کنار هم قرار دادن «بدبختی مردم» و «پیشرفت هسته‌ای» کشورمان نسبت به عواقب امتداد سیاست فعلی کاخ سفید هشدار داده و نوشته است: «سیاست دونالد ترامپ جنایتکار این بود که با فشارهای حداکثری، از یک سو باعث بدبختی و مصیبت مردم و از سوی دیگر باعث پیشرفت تکنولوژی هسته‌ای در ایران شد. برخلاف تصور واهی ترامپ، هیچ صدمه و تکانی به حکومت جمهوری اسلامی وارد نشد. اسرائیل هم با ترور دانشمندان هسته‌ای ایران و حمله به نیروهای ایرانی در سوریه، به پیشرفت آن تکنولوژی، شتاب بیشتری داد و توجیه عقلانی لازم را در ایران فراهم کرد. جنابعالی دارید همان اشتباه را ادامه می‌دهید و مایه خوشحالی رادیکال‌ها و کاسبان تحریم در ایران می‌شوید».

فهم ساده‌انگارانه از مناسبات بین‌المللی آن هم در شرایطی که تجربه رفتار آمریکا در مواجهه با کشورهای مستقلی همچون ایران موجود است، چیز جدیدی نیست و آن را می‌توان امتدادی از رویکرد جریان غرب‌گرا در دل بستن به وعده‌ها و لبخندهای ساکنان کاخ سفید دانست. با این حال در این یادداشت هیچ ردی از یک نگاه ملی در کلام یک استاد روابط بین‌الملل به چشم نمی‌خورد و او حتی با صراحت از دشمن کشورش برای جلوگیری از پیروزی رقبای داخلی‌اش کمک می‌خواهد.

* آرزوی اوبامایی مؤدب و باهوش!

ایده نامه‌نویسی به بایدن به علی خرم محدود نماند و مصطفی تاجزاده، از چهره‌های اصلاح‌طلب و فعالان فتنه سال88 نیز روز گذشته دست به قلم برد و با نگارش نامه‌ای به بایدن، از ادبیات التماسی غرب‌گرایان برای رئیس‌جمهور جدید آمریکا استفاده کرد. تاجزاده که در سال‌های اخیر همواره حضوری فعال در شبکه‌های اجتماعی داشته و تلاش ‌کرده با بیان حرف‌هایی که باقی اصلاح‌طلبان چندان تمایلی به بیان صریح آن نداشته‌اند خبرساز شود، در ابتدای نامه خود با تکرار ادعای خرم، پیروزی بایدن را همراه با «استقبال اکثریت ایرانیان» عنوان کرده و نوشته است: «آمریکا می‌تواند و باید به استراتژی فاجعه‌بار دولت قبل پایان دهد و توجه کند همچنان که همبستگی جهانی و البته ایرانی با قربانیان جنایت تروریستی ۱۱ سپتامبر می‌توانست و می‌بایست صرف نهادینه‌سازی و پی‌ریزی همبستگی جهانی نوینی می‌شد و دوران جدیدی را در امتداد فروپاشی کمونیسم و فروریزی دیوار برلین شکل می‌داد که متاسفانه چنین نشد، اینک از شما انتظار می‌رود که به قول آن شاعر افغانستانی عمل کنید: «هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید» و تلاش کسانی را که می‌کوشند ایران را نه به ‌عنوان بخشی از حل مساله در منطقه، که به بزرگ‌ترین تهدید صلح و امنیت در خاورمیانه تبدیل کنند، ناکام گذارید و ایالات متحده را نیز دوباره همان آمریکایی کنید که لنگستون هیوز شعر آن را سرود». او در ادامه نامه خود با اشاره به نزدیکی به ایام نوروز و کوچک شدن سفره ایرانیان در سایه تحریم‌های آمریکا، به سیاست‌های باراک اوباما به عنوان الگویی موفق پرداخت و نوشت: «تبریک نوروزی آقای اوباما در ایام توافق کارکردی برجام، و ارجاع او به شعر فریدون مشیری که «باز کن پنجره‌ها را، که نسیم، روز میلاد اقاقی‌ها را جشن می‌گیرد، و بهار، روی هر شاخه، کنار هر برگ، شمع روشن کرده است» بامعنا بود، زیرا از او پذیرفته بود که بگوید: «من هر بار از نوروز استفاده می‌کنم تا به مردم ایران درباره اینکه چطور می‌توانیم پنجره جدیدی باز کنیم و روابط جدیدی بین کشورهای‌مان آغاز کنیم، صحبت می‌کنم». اما تا زمانی که آمریکا آن پنجره را به قهر و قلدری ضدبرجامی بسته، پیام نوروزی هیچ رئیس‌جمهوری مسموع ملت ایران نخواهد شد».

* مانور وابستگی غرب‌گرایان

معلوم نیست سریال نامه‌نویسی‌های اصلاح‌طلبان برای بایدن در روزها و هفته‌های آینده ادامه خواهد یافت یا خیر اما متن همین ۲ نامه و گذشته سیاسی این جریان بخوبی گواه آن است که جریان اصلاحات فارغ از آنکه آینده سیاسی خود را وابسته به اقدامات کاخ سفید می‌داند و حتی با صراحت پیروزی خود در انتخابات را مرهون و مدیون تصمیم‌های آمریکا می‌داند، تلاش می‌کند اساسا با به سخره گرفتن استقلال ملی ایرانیان، با ادبیاتی التماسی از آمریکایی‌ها بخواهد سرنوشت آنان را نجات دهند. ادبیات این نامه‌ها را تا حد زیادی می‌توان شبیه نامه مشهور شاخه دانشجویی اصلاح‌طلبان (دفتر تحکیم وحدت) در اوایل دهه80 با عنوان «بهار بغداد» دانست که به شکلی تلویحی آرزو کرده بود ارتش آمریکا با حمله نظامی به ایران به مقدمات شکل‌گیری دموکراسی کمک کند.

مضاف بر اینها چهره‌های اصلاح‌طلب در حالی در ماه‌های گذشته تلاش می‌کردند پیروزی بایدن را نشانه‌ای از تغییر مشی سیاست خارجی آمریکا بدانند و لزوم عقب‌نشینی در برابر این فرصت مهم را تجویز کنند که این جریان در زمان حکمرانی ترامپ نیز با بهانه استثنایی و خطرناک‌تر بودن او، از هیچ تلاشی برای تسلیم ایران مقابل زیاده‌خواهی‌های وی دریغ نکرد. پیش از این «وطن‌امروز» در گزارشی با عنوان «مخلصان ترامپ، چاکران بایدن» نسبت به این مشی رفتاری اصلاح‌طلبان تذکر داده بود و به بازخوانی مواضع اصلاح‌طلبان در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ پرداخته بود.

کنار هم قرار دادن مجموعه این مواضع و سابقه سیاسی و اجرایی غرب‌گرایان نشان از عدم صلاحیت آنها در نمایندگی از منافع ایرانیان در سطح جهانی دارد. زمانی که ادبیات این جریان در مواجهه با نقض عهد آمریکا در برجام چنین التماسی و انفعال‌گونه است، یقینا نسبت به مسائل دیگری که در آنها توافقی نیز شکل نگرفته است، به مراتب بدتر خواهد بود.

سوای اینها نکته‌ای که در ادبیات غرب‌گرایان براحتی به چشم می‌آید، عدم داشتن برنامه برای مدیریت کشور در صورت ادامه یافتن سیاست دولت آمریکاست، چنانکه پیش از این در ۲ سال و نیم گذشته، با خروج دولت آمریکا از برجام مشخص شد دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان برای فردای بدون برجام هیچ‌گونه نسخه و ایده‌ای ندارد. با این اوصاف دلیل لحن ملتمسانه اصلاح‌طلبان در نامه‌نگاری به بایدن را می‌توان در نسبتی یافت که میان ادامه حیات آنها با تصمیم آمریکا وجود دارد. آنها بخوبی به این واقعیت آگاهی دارند که بدون مساعدت و همراهی دولت آمریکا هیچ نسخه نجات‌بخشی در دستان خود ندارند که بخواهند با وعده آن در کسب مجدد رای مردم توفیقی به دست آورند. پیش از این برخی چهره‌های اصلاح‌طلب نیز در مصاحبه‌های خود پیرامون انتخابات سال1400 به این نکته اشاره کرده بودند که در صورت عدم بازگشت آمریکا به برجام و امکان‌هایی که در جریان این بازگشت برای فضای تبلیغات انتخاباتی به وجود می‌آید، آنها هیچ بختی برای به دست آوردن رای مردم ندارند. از همین رو مهم‌ترین سوالی که در ماه‌های آتی باید از اصلاح‌طلبان پرسید، آن است که در صورت عدم بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی‌اش، چه برنامه‌ای برای اداره کشور دارند؟ پرسشی که البته یافتن جواب آن چندان دشوار نیست و می‌توان با انداختن نگاهی به گذشته این جریان و ادبیات این روزهایش به این نتیجه رسید که آنها برای راضی کردن طرف آمریکایی هیچ تردیدی برای دادن امتیازهای فرابرجامی ندارند.

* چالش ملی بودن

در کنار ادبیات چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب خطاب به طرف آمریکایی، مقامات رسمی دولت از جمله وزیر امور خارجه نیز پیام‌های مشابهی را به کاخ سفید مخابره می‌کنند؛ پیام‌هایی که در آنها عملا از وابسته کردن فضای داخلی کشور به تصمیم طرف آمریکایی پرده‌برداری می‌شود.

ظریف که پیش از این چه در جریان مذاکرات سعدآباد و چه در دوران وزارتش و در جلسه شورای عالی روابط خارجی آمریکا از طرف خارجی برای نجات جناحش در میدان انتخابات کمک خواسته بود، این روزها نیز در سخنانی که یادآور همان رویکرد است، تلاش می‌کند میان انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده ایران و تصمیم آمریکایی‌ها ارتباط برقرار کند. برای نمونه او در گفت‌وگوی اخیرش با «مرکز سیاست‌ اروپا» پس از آنکه از مشابه بودن رویکرد بایدن و ترامپ در مواجهه با پرونده هسته‌ای ایران گلایه کرد، گریزی به فضای انتخابات سال آینده زد و فرصت بایدن برای تغییر رفتارش را محدود دانست. ظریف در همین زمینه اظهار داشت: «زمانی که وارد فصل انتخابات شویم، دولتی خواهیم داشت که چندان دیگر کارآیی کامل نخواهد داشت و ۶ ماه تا روی کار آمدن یک دولت جدید زمان می‌برد... پس توصیه می‌شود آمریکا سریع‌تر عمل کند و این نیاز دارد که آنها خجالت را کنار بگذارند و اقداماتی را که باید انجام دهند».

فارغ از آنکه اتخاذ چنین مواضعی نمی‌تواند نسبتی با نگاه ملی یک وزیر خارجه داشته باشد، این سوال مطرح می‌شود که پیام مستتر در چنین مواضعی چیست؟ به فرض که طرف مقابل تحت تاثیر پیشنهادات ظریف، با برقرار کردن ارتباط میان تصمیمات خود و موعد انتخاباتی ایران به کمک دولت شتافت، آیا این می‌تواند معنایی جز وامدار کردن دولت در مقابل یک بازیگر خارجی داشته باشد؟ تجربه پیوند زدن میدان رقابت‌های انتخاباتی به وعده گشایش خارجی در سال92 باعث شد 8 سال تمام امکان‌های در دسترس برای ایجاد تغییرات و اصلاحات اقتصادی به رای و نظر طرف آمریکایی گره بخورد و جامعه نیز به سمت شرطی شدن در مواجهه با مواضع طرف آمریکایی حرکت کند.

* درس‌هایی از تجربه گران دهه 90

این روزها در شرایطی در حال گذراندن آخرین روزهای سال 99 و ورود به سال1400 هستیم که کارنامه مردودی دولت در عرصه‌های مختلف مقابل دیدگان افکارعمومی قرار دارد. فارغ از نمره اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دولت، شرایط امروز را می‌توان به عنوان تابلوی کاملی از میزان ثمربخشی سیاست خارجی دولت دانست. در چنین شرایطی تجربه پیروزی دولت روحانی در سال92 شباهت زیادی با فضاسازی رسانه‌ها و چهره‌های شناخته اصلاح‌طلب در ماه‌های اخیر دارد. ارسال سیگنال بن‌بست به فضای داخلی کشور و متعاقبا مدیریت مطالبات مردمی به سمت اجماع‌سازی برای لزوم عقب‌نشینی در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب، چیزی است که در مواضع اصلاح‌طلبان در این روزها و سال92 مشهود بوده است. یقینا نتیجه این فضاسازی‌ها همان‌طور که پیش از این نیز تجربه شده، محکم کردن گام دشمن برای ادامه فشارهایش به کشورمان است.

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: