ناسا چگونه میتواند منتقدانش را قانع کند؟
نهاد اجماعساز اصلاحطلبان یا همان «جبهه اصلاحات ایران رسما فعالیت خود را آغاز کرد. در ابتدا به نظر میرسید که این تشکیلات انتخاباتی بتواند همه طیفهای اصلاحطلبی را ذیل خود بیاورد و رافع مشکلاتی باشد که در شورای عالی سیاستگذاری باشد. البته این اختلافها مربوط به مقطع کنونی نیست و شاید بتوان منشأ اصلی اختلاف نیروهای اصلاحطلب را زمان انحلال شورای عالی سیاسیگذاری و متعاقبش تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان دانست.
شرق: شورای عالی اگرچه توانست در انتخاباتهای ریاستجمهوری سال 92 و 96 و همچنین انتخابات مجلس سال 94 مؤثر عمل کند؛ اما درعینحال انتقادهایی نظیر جایگاه ویژه اشخاص حقیقی و قدرتنداشتن احزاب در آن تشکیلات وجود داشت و مشخصا گفته میشد چرا باید یک نفر که عضویت در حزبی هم ندارد، رأیی برابر یک حزب داشته باشد. شورای سیاستگذاری بعد از انتخابات مجلس یازدهم با استعفای عارف و موسویلاری از ریاست و نایبرئیسی این تشکیلات عملا به تعطیلی کشیده شد.بعد از آن بود که برخی نیروهای اصلاحطلب در فکر تشکیل نهادی جدید برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 افتادند و در نهایت به «نهاد اجماعساز» که اکنون با نام «جبهه اصلاحات ایران» شناخته میشود، رسیدند. گرچه در این تشکیلات جدید سعی شد که نقش اعضای حقیقی کمتر از نقشی که در شورای عالی سیاستگذاری داشتند، شود و از چهرههای ملی انتخاب شوند و انتخابشان نیز نه صرفا در اختیار یک یا دو نفر، بلکه با سازوکاری دموکراتیک باشد؛ درعینحال همچنان انتقادها به سازوکار این نهاد وجود دارد و گفته میشود باز هم احزاب نقش مهمی در تصمیمگیری ندارند. فارغ از آنکه چقدر این ادعا درست یا نادرست است؛ اما چنین نگاهی در بخشی از اصلاحطلبان وجود دارد.
مخالفت صریح حزب ندای ایرانیان
چنانکه روز گذشته صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان، در انتقادهایی آشکار به «خبرآنلاین» گفت: «جریان اصلاحات هنوز باور نکرده است که ریشهاش باید در دل جامعه باشد. نمیشود که شما حرف از مردم و جامعه بزنید و سازوکار و شفافیتی برای حضور جامعه در عالیترین نهاد سیاستگذاری خود نداشته باشید. اصلاحطلبان که فقط همین افراد تکراری نیستند که برخی از دهه 60 و تشکیل جبهه پیروان خط امام تا به امروز در این مسند نشستهاند و برای کل جوانان و دانشجویان و مردمی که آرزوی تغییر و تحول را داشتند و به این جریان دل بستند، تصمیم بگیرند... . نمیشود که شما حرف از تحولخواهی و شفافیت و پاسخگویی و مدرنیته و همگامشدن حکومت با تحولات دنیا بزنید؛ اما سازوکار تصمیمگیری خودتان از عقبماندهترین شیوههای موجود در دنیا باشد. شما نگاهی به رقابتهای داخلی حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه در آمریکا بیندازید. چطور بدنه حامی این دو حزب در تصمیمگیری برای بزرگترین اتفاق این دو حزب مشارکت میکند. این میشود که نمایندگان یا منتخب این احزاب خود را پاسخگوی بدنه اجتماعی میدانند و جرئت نمیکنند برخلاف منافع کشور و جریان حرکت کنند. نمیشود که شما به آن دانشجو یا به آن کسی که قرار است صدای این جریان باشد، بگویید تو فقط باید دنبالهرو باشی. این حرف شوخی است. در جامعه جوان و تحصیلکرده امروز دهها هزار جوان داریم که قدرت تحلیل به مراتب قویتر و دقیقتر و بهروزتری از آقایانی دارند که از دهه 60 در حال تصمیمگیری هستند و جایشان را به افراد جوانتر نمیدهند. اگر این افراد میتوانستند تصمیمات درست بگیرند که جریان اصلاحات امروز در این وضعیت قرار نداشت».
او همچنین با اشاره به نادیدهگرفتهشدن زنان و جوانان در نهاد اجماعساز گفته است که اگر مجبور شویم از این نهاد کنارهگیری میکنیم: «اگر منافع جریان اصلاحات و جوانان این کشور در این نهاد قربانی منافع برخی احزاب شود، دلیلی ندارد که بخواهیم همراهی کنیم؛ حتی اگر مجبور شویم کنارهگیری کنیم. ما پیشنهادی داشتیم که پارلمان اصلاحات تشکیل شود و از درون پارلمان اصلاحات تمام نحلههای اصلاحی کشور نمایندههای خودشان را داشته باشند؛ اما اکنون بیشتر به حالت لویی جرگه اداره میشود؛ یعنی ریشسفیدان یا کسانی که مورد توجه هستند، این نهاد را اداره خواهند کرد».
حزب ندا چند روز پیش هم در بیانیهای آورد: «قرار بود نهاد فعلی قدمی به پیش باشد، نه آنکه صرفا همان روند پر از اشکال قبلی با تغییر نام و صورت تکرار شود؛ ازاینرو اعضای شورای سیاستگذاری بر شفافیت سازوکارهای نهاد، امکان پاسخگویی به جریانها، احزاب و مردم و بسترسازی برای حضور اقشار نادیده گرفتهشده است». در ادامه این بیانیه حزب ندای ایرانیان، تشکلهای سیاسی وابسته به خاتمی را «احزاب کاغذی» خوانده که هدف آن تنها ایجاد یک روند شبهدموکراتیک است که در عمل تنها دستورات خاتمی را اجرا میکنند. این حزب اصلاحطلب ادامه میدهد: «انتظار میرود احزابی که میتوان آنها را حزبهای کاغذی نامید که اصولا فقط یک برگه مجوز اداریاند و هیچ بدنه و تشکیلاتی ندارند، تعیین وضعیت شوند. اعضا پیشنهاد کردند تا برای حضور و تأثیرگذاری بیشتر، باید سازوکار حق رأی متناسب با وزن اجتماعی و سیاسی احزاب، منطبق با یک تناسب هندسی، تعیین شود تا نهاد اجماعساز بتواند به فلسفه وجودی خودش و رسالت اجتماعی-سیاسیاش متعهد باقی بماند».
مخالفت دبیرکل مجمع پیروان خط امام
چند روز پیش هم هادی خامنهای، دبیرکل مجمع پیروان خط امام گفته بود: «مواضع مجمع نیروهای خط امام از طریق نماینده آن در جلسات شورای هماهنگی بیان شده و عمدتا مخالف روندی است که دوستان در پیش گرفتهاند. این مواضع را قبلا هم در جریان تشکیل و فعالیت شورای موسوم به سیاستگذاری گفته بودیم. به نظر من هر سازوکاری که به تضعیف تحزب بینجامد، دارای اشکال است. دوستانی که مدافع توسعه سیاسی بودهاند، نباید با روندهای شبهدموکراتیک احزاب را تضعیف کنند و برای افراد و محافل خاص، هژمونی بسازند و از احزاب هم صرفا بهعنوان سازمان رأی استفاده کنند».
موضع نهچندان مثبت عارف
از سوی دیگر به نظر میرسد برخی شخصیتهای اصلی و محوری جریان اصلاحات مانند محمدرضا عارف همسویی کامل با نهاد اجماعساز ندارند؛ چنانکه چند روز پیش حسین مرعشی درباره چرایی حضورنداشتن عارف در نهاد اجماعساز گفته بود: «به آقای موسویلاری، بسیار اصرار کردیم که باشند؛ اما خودشان به دلیل کسالت علاقهای نداشتند. ایشان کسالتی دارند که انشاءالله خدا به ایشان شفا دهد. آقای عارف دعوت نشدند و دلیلش هم شاید این بود که آقای عارف بهتنهایی تصمیم گرفتند کاندیدا شوند».
خود عارف نیز دیروز در گفتوگویی تفصیلی با روزنامه خراسان علاوه بر آنکه به شرح آنچه در انتخابات سال ۹۲ رخ داد، پرداخت، نظری بیرغبت درباره نهاد اجماعساز داد و گفت: «بنیاد امید ایرانیان هیچ وقت یک حزب نبوده است. در اساسنامه بنیاد حضور و فعالیت حزبی ممنوع است. این نهاد هم در همان روند تصمیمات دهه 90 است. ما در دهه 90 به این نتیجه رسیدیم که برای اینکه بتوانیم کارایی خود را بالا ببریم، ترکیب اعضای حقیقی و حقوقی را نیاز داریم و این هم الان همان است و من در آستانه شروع کار برای توفیقشان دعا میکنم... . بگذارید راه بیفتد، تا خروجی راه طولانی است. ما در ماههای آینده چند انتخابات داریم و برای ما اصلاحطلبان مهمتر از انتخابات ریاستجمهوری یا در حد ریاستجمهوری، انتخابات شورای اسلامی شهر و روستاست».
برخی انتقادها به خاتمی
علاوه بر اینها برخی شخصیتها به شخص محمد خاتمی هم انتقادهایی وارد میکنند که چرا شخصا به این میزان در جزئیات سازوکار نهاد اجماعساز حضور دارد؛ مثلا مهدی آیتی در گفتوگویی با «مثلثآنلاین» گفت: «ما باور داریم اگر آقای خاتمی میخواهد رهبر اصلاحات باشد، باید نقش رهبریاش معنوی باشد، نه آنکه در تشکلهای انتخاباتی اصلاحطلبان دخالت کند. بهویژه دخالت در تصمیمگیری اصلاحطلبان در استانها. افراد مؤثر در نهاد اجماعساز میخواهند اصلاحطلبان زیر قیمومیت آقای خاتمی قرار داشته باشند و این درست نیست».
بههرحال درعینحال که نهاد اجماعساز درحالحاضر تنها راه رسیدن به اجماع سراسری میان اصلاحطلبان است؛ اما نقدهایی هم نسبت به ساختار این تشکیلات وجود دارد که به نظر میرسد برای رفع اختلافات و احیانا انشعاب بهتر است سازوکاری برای رفع این دست از انتقادها در نظر گرفته شود تا در نهایت اصلاحطلبان بتوانند به صورت یکپارچه در انتخابات1400 حاضر شوند.