خنجر زنگ زده را دوباره تیز نکنید!
آقای روحانی امروز گفت: "من به مذاکرات افتخار میکنم، مذاکره جزو لوازم حکمرانی مدرن است. من به مذاکره افتخار میکنم. من ۸ سال دولت را به سه بخش تقسیم میکنم، دوران ثبات و پیشرفت از ۹۲ تا ۹۶، دوران جنگ تحمیلی تا پایان ۹۹، و ۶ ماهه پایان دولت، دوران باز آفرینی. دوران جنگ اقتصادی تمام شده است".
سرویس سیاسی فردا: آقای روحانی امروز گفت: "من به مذاکرات افتخار میکنم، مذاکره جزو لوازم حکمرانی مدرن است. من به مذاکره افتخار میکنم. من ۸ سال دولت را به سه بخش تقسیم میکنم، دوران ثبات و پیشرفت از ۹۲ تا ۹۶، دوران جنگ تحمیلی تا پایان ۹۹، و ۶ ماهه پایان دولت، دوران باز آفرینی. دوران جنگ اقتصادی تمام شده است".
ادعای پایان جنگ اقتصادی، یعنی برداشته شدن تحریم ها و پایان کارشکنی های آمریکا علیه تعاملات اقتصادی ایران؛ آقای روحانی مستند به کدام واقعیت، این ادعا را مطرح می کند؟
این که مذاکره، ابزار دیپلماسی است، یک موضوع است؛ و سر هم بندی حقوق ملت ایران در توافق برجام و عهدشکنی دولتین اوباما و ترامپ در آن، واقعیتی دیگر. سرانجام مذاکره ای چنان، مایه عبرت است و نه افتخار.
حالا هم دولت آمریکا برای این که بدهکاری و بدعهدی اش را نپذیرد، اعلام می کند که ایران باید به تعهداتش برگردد تا پس از آن، واشنگتن بررسی کند که می خواهد چگونه رفتار کند و چگونه از توافقی را که زیر پا گذاشته، سکویی برای مذاکره و طلبکاری های جدید استفاده کند!
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ساعاتی قبل از سخنرانی آقای روحانی مدعی شد:
"از مجموعهای از ابزارها در جهت محدود سازی و جلوگیری از پیشرفت برنامه موشکی ایران استفاده میکنیم. ما کشورهای دیگر را برای برداشتن گامهایی در جهت مقابله با این فعالیتها ملزم می کنیم
هدف ما فقط بازگرداندن ایران به رعایت کامل تعهدات هستهای خود ذیل توافق نیست، بلکه میخواهیم از برجام، به عنوان سکویی برای دستیابی به یک توافق گسترده تر که رفتارهای ایران و برنامه موشکیاش را نیز پوشش دهد، استفاده کنیم".
فارغ از مهمل بودن این ادبیات، آقای روحانی چگونه روی واژه مذاکره مانور می دهد و با کارِ نکرده برای بی اثر کردن تحریم ها، ادعای پایان جنگ اقصادی را پیش می کشد؟ مذاکره را ابزار توقف جنگ اقتصادی جا زدن، پالس ضعف می فرستد و برداشته شدن تحریم ها را به تاخیر می اندازد.
تا دشمن از ادبیات برخی مقامات ما، این برداشت را می کند که تحریم موثر است، جنگ اقتصادی را متوقف نخواهد کرد و مذاکره هم در این فضا، صرفا مبنایی برای باج خواهیخواهد بود.
جنگ اقتصادی نه با تغییر دولت ها در آمریکا، بلکه با همت درونزا، مبتنی بر اعتماد به ظرفیت های بزرگ ملی و بهره گیری از فرصت تعاملات راهبردی با جان وسیع "غیر غرب" پایان می پذیرد؛ با بی اثر کردن عملی تحریم ها، تبدیل آن به فرصت شکوفایی، و نا امید کردن دشمن.
فشار حداکثری آمریکا با مقاومت ملت ایران، شکست خورده. اما فرستادن پالس غلط، خنجر زنگار بسته تحریم را دوباره تیز می کند. چنان که کسانی در سال 92، کردند.
بعد از اعلام توافق برجام، اوباما و کری و شرمن بارها اذعان کردند تحریم ها به بن بست رسیده و ساختمان تحریم ها (در اثر مقاومت ایران) در حال فروپاشی بود اما با توافق توانستند امتیازهای بزرگی بگیرند. خطای آن روز را نباید تکرار کرد.