استایل لاکچری بابک جهانبخش پشت میز بیلیارد میلیاردی+ عکس دیده نشده با همسر اول و دوم و فرزندش

بابک جهانبخش عکس زیر را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است.

کد خبر : 1050012

بابک جهانبخش خواننده پاپ ایرانی از سال ۱۳۸۴ در زمینه موسیقی فعالیت دارد. بابک جهانبخش با ترانه منو و بارون بـه شهرت رسید. بابک جهانبخش، متولد فروردین ماه سال ۱۳۶۲ برابر با ۲۱ مارس ۱۹۸۳ در بوخوم آلمان است. بابک جهانبخش نوازندگی پیانو را از ۵ سالگی آغاز کرد. بابک جهانبخش متأهل است. 

 

زندگی نامه بابک جهانبخش":

نام اصلی: علی جهانبخش

سال تولد: ۱ فروردین ماه ۱۳۶۲

محل تولد: بوخوم، کشور آلمان

ملیت: ایران

سبک: پاپ

همسران: مروارید شهریاری (سابق)، پریا پرتوی فرد

فرزند: آرتا

 نام اصلی و شناسنامه ای او علی جهانبخش است. بابک جهانبخش فعالیت خود را از سال ۱۳۸۴ آغاز کرده و تا به حال از پرطرفدارترین خواننده ها و موزیسین ها بشمار می رود. مدرک تحصیلی بابک جهانبخش دیپلم تجربی است. او یک خواهر کوچکتر از خود دارد.

دلیل به دنیا آمدن بابک جهانبخش در آلمان و مهاجرت خانواده اش، ادامه تحصیل پدرش بوده که برای ادامه تحصیل مجبور به اقامت چند ساله در آلمان می شود.

تحصیلات بابک جهانبخش

مدرک تحصیلی بابک جهانبخش دیپلم تجربی میباشد. او دارای مدرک صداگذاری موسیقی است.

شروع فعالیت هنری

بابک جهانبخش نوازندگی پیانو را از ۵ سالگی زیر نظر استاد آلمانی در مدرسه موسیقی آزاد شهر بوخوم آلمان شروع کرد و پس از تحصیلات پدرش و بازگشت به ایران، علاقه خود را به موسیقی بیشتر دید و به صورت جدی تر موسیقی شرقی را دنبال کرد. نخستین کسی که او را به خواننده شدن تشویق کرد مرحوم مجتبی میرزاده آهنگساز قدیمی بود. او دوره های آموزشی جدید را طی کرد و در سال ۷۶، مجوز رسمی خویش را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در آن هنگام با تائید محمدعلی معلم همراه بود اخذ کرد و در همان سال یک کار را برای صدا و سیما ضبط نمود.

در سال ۸۲ تولید نخستین آلبوم بابک جهانبخش شروع شد و در سال ۸۴ آلبوم چی شده را روانه بازار کرد و در همان سال هم بعنوان دومین پدیده سال انتخاب شد. آلبوم دوم او درسال ۸۷ با نام بی اسم، آلبوم سوم او در سال ۸۹ با نام احساس و آلبوم چهارم او در سال ۹۰ با نام زندگی من را منتشر کرد.

علاقه مندی های بابک جهانبخش

بابک جهانبخش از طرفداران تیم فوتبال آلمان می باشد. از تیم مورد علاقه اش در ایران تیم استقلال است. احمدرضا عابدزاده و خداد عزیزی از فوتبالیست های مورد علاقه ی وی هستند. بابک جهانبخش دارای کمربند مشکی در رشته ی کاراته می باشد.

نظر بابک جهانبخش درباره موسیقی تکراری

بابک جهانبخش می گوید: مخاطب تکرار را می پسندد تنها به این خاطر سراغ کارهای مختلف می روم تا برچسب تکراری و یکنواخت بودن از روی من برداشته شود. در واقع من در این سالها به این عقیده رسیده ام که مخاطبان ما تکرار را دوست دارند. زیرا وقتی از شما می خواهند که کاری شبیه «من و بارون»،« چی شده» یا «دوست دارم» را اجرا کنی یعنی من تکراری می خواهم. فضاها محدود می شود ولی خب ما هم مطمئنا چیزی را که مخاطبان مان می پسندند را کار می کنیم. من تمام چیزهایی را که می خوانم به ویژه ترانه ها و کارهایی که مال خودم است، در واقعیت تجربه کردم و تمام شان برای من حقیقی و قابل لمس است احتمالا بعضی از این کارها حس الان من نباشند ولی کاملاً حس شان کردم. به همین خاطر تا چیزی را باور نداشته باشیم نمی توانیم آنرا به همان خوبی انتقال دهیم. 

ازدواج بابک جهانبخش با مروارید شهریاری

بابک جهانبخش در سال ۱۳۸۸ در لندن کنسرت داشت که همسرش یکی از عوامل برگزار کننده آن کنسرت بود، از آنجا با همسرش آشنا شد. بعد با پدر مادرش به خواستگاری رفت و در آخر با یکدیگر ازدواج کردند.

مروارید شهریاری (همسر بابک جهانبخش)، متولد تهران و دارای مدرک مدیریت بازرگانی است، او یک شرکت بازرگانی و یک کتاب ترجمه شده تخصصی در حوزه بازگانی دارد.

بابک جهانبخش و مروارید شهریاری بدون خبر رسانه ها و در سکوت خبری و به علت نامعلومی از هم جدا شدند و طلاق گرفتند.

ازدواج مجدد بابک جهانبخش

بابک جهانبخش پس از جدایی همسر اولش (مروارید شهریاری)،  در سال ۱۳۹۶ با پریا پرتوی فرد ازدواج کرد.

مصاحبه با بابک جهانبخش

- نخستین باری که آرتا را در آغوش تان گذاشتند بخاطر دارید؟

بله به وضوح (با خنده). هیچ وقت یادم نمی رود. وقتی مادر آرتا برای زایمان رفت زمان زیادی طول کشید تا من را صدا کنند و خبر تولد فرزندم را بدهند در حالیکه افرادی که قبل و بعد از ایشان به اتاق زایمان رفته بودند، نوزادشان به دنیا آمده بود.

این تأخیر سبب شد به اتاق پرستاری بروم و از آن ها در خصوص علت این موضوع بپرسم که آن ها در پاسخ گفتند فرزندتان به دنیا آمده است و ما شما را صدا کردیم اما ظاهرا در بین شلوغی نشنیدید. پسرتان کنار کانتر در بخش نوزادان است. زمانی که به آن بخش رفتم داخل سبد چشمم به نوزاد قرمز با دماغی بزرگ افتاد. در آن لحظه با خودم گفتم ای بابک، اینهمه گفتم دماغ دیگران را مسخره نکن، بیا تحویل بگیر، پسر خودت با این دماغ به دنیا آمده است. فوری دستبندی که دستش بود را چک کردم تا مطمئن شوم رویش جهانبخش نوشته است.

دیدم بله، خودش هست، پسر من. پس از آن هر کسی از دوستان و اقوام می آمدند و چشم شان به آرتا می افتاد می گفتند وای این چه قدر شبیه بابک است. 

- در صورتیکه پسرتان بخواهد راهی غیر از موسیقی را برود کمکش می کنید؟

فرزندم هم انسان است و حق انتخاب دارد، من می گویم هر راهی را که دوست دارد برود ولی دوست دارم مثل یک انسان عادی زندگی کند زیرا آرامش بیشتری خواهد داشت خودتان را بگذارید جای یک آرتیست، از تعریف می شنود تا نقد، گاهی بد و بیراه می شنوی گاهی نوازش می بینی. هم دوستت دارم، برای مردم و حس علاقه شان احترام زیادی قائلم ولی در این جایگاه بودن سخت است و دوست دارم فرزندم زندگی آرامی داشته باشد.

مصاحبه با بابک جهانبخش,بابک جهانبخش,زندگینامه بابک جهانبخشبابک جهانبخش و پسرش آرتا

- چه چیزی را در آرتا ببینید حال تان خوب می شود؟

عشق و مهربانی را. آرتا با وجود اینکه سن و سالی ندارد ولی مهربانی و محبّت را به خوبی می شناسد و آنرا بلد است. هر چند که این مسئله به همان نسبت که من را خوشحال می کند، سبب نگرانی ام هم می شود.

- تابه حال شده که به عنوان مثال یک کنسرت را بخاطر شرایط آرتا اجرا نکرده باشید؟

به این شکل که نه! ولی قاعدتا یکی از دغدغه های ما موقع برگزاری کنسرت این است که مثلا آرتا را پیش چه کسی بگذاریم! ؟ مخصوصا در کنسرت هایی که در دو سانس برگزار می شود این اتفاق بیشتر نمایان می شود. یا به عنوان مثال زمان برگزاری یکی از کنسرت های تهران، آرتا مریض بود و من پس از کنسرت سریع آرتا را بردم دکتر و…

- فکر می کنید آرتا بعدها که بزرگ شود به چه چیز شما افتخار می کند؟

فکر می کنم به سلامتم و اینکه هیچگاه تلاش نکردم از شهرتم سوءاستفاده کنم و همیشه سعی داشتم به سلامت از کنار بی اخلاقی ها عبور کنم.

- آرزویتان برای پسرتان چیست؟

 امیدوارم زندگی با آرامشی داشته باشد و من حس می کنم که هیچ چیزی را تو نمی توانی با آرامش عوض کنی حتی با میلیاردها پول، من خیلی وقت ها دیده ام طرف در برترین هتل ها آرامش ندارد ولی رد می شوی یک خانواده ای دور هم درون یک چادر نشسته اند و دارند از زندگی لذت می برند و آنجاست که می فهمی این خنده ها واقعی است نه آن خنده های زود گذر که پول و مادیات فراهم می کند. زیاده خواهی لذت زندگی کردن و آرامش را از انسان می گیرد. احتمالا این حرف تمامی پدرها به فرزندانشان باشد:طمعکار نباشید.

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: