اعتراف آبرامز درباره توهمپراکنی حمله آمریکا به ایران
هفتهها و روزهای پایانی دولت ترامپ همراه با تحرکاتی نظامی در سطح منطقه و عملیات روانی گستردهای بود که برخی از آن بهعنوان تهدید نظامی یاد کردند، اما حالا مشخص شده است این تحرکات و اقدامات نه تهدید بلکه ترس آمریکا از احتمال انتقام ترور شهید سلیمانی از سوی ایران بوده است.
کیهان: در هفتههای پایانی دولت ترامپ اخباری از تحرکات نظامی آمریکا در منطقه بهچشم میخورد. در عرصه میدانی اواسط دی ماه و تنها چهار روز پس از آنکه وزارت دفاع آمریکا به «یواساس نیمیتز»، تنها ناو هواپیمابر ایالات متحده در خاورمیانه دستور داده بود تا به خانه برگردد، کریستوفر میلر، سرپرست وزارت دفاع آمریکا این دستور را لغو کرد و به فرمانده ناو گروه نیمیتز دستور داد تا بهدلیل «تهدیدهای ایران علیه رئیسجمهور ترامپ و سایر مقامات دولت آمریکا» در خلیج فارس باقی بماند.
این در حالی بود که در اخرین روزهای سال ۲۰۲۰ میلادی رسانههای آمریکایی با آب و تاب فراوان از اعزام دو فروند بمبافکن «بی ۵۲» به خلیج فارس خبر دادند. دو بمبافکن «بی۵۲» آمریکا از پایگاهی هوایی در ایالت داکوتای شمالی به پرواز درآمده بودند و پرواز آنها بر فراز خلیج فارس با بزرگنمایی خاصی از سوی رسانهها بازتاب داده شد. فاکسنیوز در گزارشی نوشت که دو بمبافکن آمریکایی برای ارسال پیام به ایران به خاورمیانه اعزام شد. در بحبوحه انتشار این اخبار و تحرکات نظامی آمریکا در منطقه، خبر خاص دیگری هم منتشر شد که حاکی بود دیپلماتهای آمریکایی سفارت واشنگتن در بغداد را تخلیه میکنند. برخی تحلیلگران این خبر را نشانهای از احتمال قریبالوقوع بودن حمله آمریکا به ایران تلقی کردند. یورونیوز در گزارشی درباره این تنشها نوشته بود: «اکنون با پایان دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، برخی تحلیلگران بر این باورند که او به دنبال آغاز درگیری با ایران است تا توجهها را از شکست خود در انتخابات و جنجالهای بهوجود آمده در پی ادعاهایش مبنی بر تقلب در انتخابات منحرف، و برنامه کار در منطقه خاورمیانه را نیز برای جانشین خود پیچیده کند.» البته فضاسازیهای تهدیدآمیز حدود دو هفته پیش از این اخبار و اوایل دیماه شروع شده بود. اول دیماه نیروی دریایی آمریکا در بیانیهای از ورود زیردریایی هستهای «یواساس جورجیا» آمریکا به آبهای تنگه هرمز خبر داد. یک روز بعد رسانههای صهیونیستی هم وارد گود شده و از اعزام زیردریایی رژیم اسرائیل به سوی آبهای منطقه خبر دادند. دویچه وله در گزارشی در این خصوص نوشت: «بنابرگزارشها یک زیردریایی اسرائیلی به تازگی از آبراه سوئز عبور کرده و در مسیر رسیدن به خلیج فارس در حرکت است. روزنامه جروزالم پست روز سهشنبه، دوم دی ماه (۲۲ دسامبر) به نقل از شبکه کاننیوز، اسرائیل هدف از این کار را هشدار مستقیم به جمهوری اسلامی عنوان کرده است.» در این گزارش نوشته شده بود این زیردریایی هنگام گذشتن از آبراه سوئز به سطح آب آمده تا پیام تهدید و هشدار خود را بهطور آشکار به رهبر جمهوری اسلامی منتقل کند! این تحرکات میدانی در حالی بود که چند روز پیش از آن روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز مدعی شده بود ترامپ با مشاورانش طرح حمله به تاسیسات هستهای ایران را بررسی کرده اما مشاوران وی را از حمله منصرف کردهاند! به موازات آنکه آمریکاییها در سطح میدانی و رسانهای مشغول فضاسازی و بزرگنمایی تهدید بودند، عدهای در داخل ایران نیز به شکلی خاص به کمک این فضاسازی آمده و سعی داشتند افکار عمومی را مشوش و مرعوب سازند. برای نمونه یکی از مدعیان اصلاحات در مصاحبه با یک رسانه خارجی درباره احتمال حمله آمریکا گفته بود: «این احتمال از قبل از انتخابات آمریکا هم مطرح بود که اگر ترامپ شکست بخورد و قبل از آن هیچ دستاوردی راجع به ایران نصیبش نشده باشد، ممکن است دست به تحرکات و اقداماتی بزند. اما وقوع چنین اقدامی آسان نیست. مواضع چین و روسیه و اروپا در کنار مسئله تمکین ارتش آمریکا از ترامپ، مانع از تحقق آسان چنین امری میشوند. سخنان اخیر رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا علیه ترامپ بسیار صریح و تند بود. خود ترامپ هم ممکن است نهایتا موافق این اقدام نباشد. او در چهار سال گذشته هم نشان داده که به جنگ کمتر فکر میکند و برای رسیدن به اهداف خود شیوههای دیگر را ترجیح میدهد. اما وجه شخصی این ماجرا برای ترامپ، ممکن است احتمال اقدام نظامی را تقویت کند؛ چراکه ترامپ نتوانست ادعایش در قبال ایران را عملی کند و به نتیجه برساند.» در نمونهای دیگر یک سایت اصلاحطلب گزارشی با این تیتر منتشر کرد؛ «خطر جنگ بیخ گوش ایران/ چقدر احتمال دارد آمریکا به ایران حمله کند؟» یک سایت دیگر اصلاحطلب در گزارشی نوشته بود؛ «یک مسئله را در رابطه با دولت دونالد ترامپ میتوان با قطعیت گفت این است که همیشه احتمال بدتر شدن شرایط وجود دارد. بهنظر میرسد رئیسجمهوری در روزهای پایانی خود در حال بررسی گزینه جنگ با ایران است.» یکی از روزنامههای اصلاحطلب نیز نوشته بود؛ «اگر دولت ترامپ در دو ماه باقیمانده، اقدام خطرناک جدی انجام دهد، از قبیل حمله به مواضع نیروهای ایرانی یا نزدیک به ایران یا حتی اقدام نظامی در خاک ایران، این امکان وجود دارد که رابطه را چنان وارد فاز تقابل و درگیری یا حتی جنگ کند که وقتی بایدن بر سر کار میآید، تنها گزینه پیشروی مدیریت تقابل نظامی با ایران باشد و گزینههای دیپلماتیکتر از دسترس او دور شده باشند. در چنان شرایطی البته دموکراتها شدیدا رویکرد جمهوریخواهان در این زمینه را زیر سؤال خواهند برد و مقایسه با تصمیمات جنگی بوش زنده خواهد شد، اما این در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند.» نکته جالب در گزارشها و تحلیلهای رسانههای اصلاحطلب آن بود که مدعی بودند ترامپ به دنبال افزایش تنش و درگیری با ایران است تا بر سر راه بازگشت بایدن به برجام مانع ایجاد کند! به هر ترتیب دوره ترامپ نیز به پایان رسید و نمایشهای دولت او در اعزام بمبافکن و ناو و زیردریایی هم تمام شد. حال چند هفته پس از آن نمایشها و اظهارات و گزارشهای تهدیدآمیز، الیوت آبرامز از اعضای دولت ترامپ پشت پرده این تحرکات را فاش کرده است. نماینده ویژه دولت ترامپ در امور ایران در مصاحبهای میگوید پس از آنکه ترامپ و مقامات ارشد کاخ سفید پس از انتخابات سوم نوامبر (۱۳ آبان) تمام تمرکز خود را در رد پذیرفتن نتیجه انتخابات گذاشته بودند، تمام تلاش وی، کنترل اوضاع بهدلیل نگرانی از اقدام ایران در سالگرد ترور (سردار شهید) سلیمانی، در عراق بوده است. این اعتراف آبرامز نشان میدهد آن همه سروصدا درباره تحرکات نظامی آمریکا در منطقه نه از سر تهدید بلکه از روی ترس بوده است. تلاش رسانهای و عملیات روانی برای تبدیل این ترس آمریکا به عامل قدرت و ارعاب ایران، نکته مهم و قابل توجهی است که نباید از نظر دور داشت. البته این ترس فقط محدود به آمریکاییها نیست. فرزند نامشروع آمریکا در منطقه نیز در این ترس راهبردی شریک است. «آوی ملامد»، نویسنده و تحلیلگر رژیم صهیونیستی درباره ابعاد این وحشت میگوید: «ایران در حال آمادهسازی شرایط عملیات انتقام در بلندمدت است و باید این موضوع را جدی بگیریم! مرزهای ژئو استراتژیک اسرائیل آن چیزی نیست که در نقشه مشاهده میکنید؛ مرزهای ما از راست به ایران و از جنوب به یمن منتهی میگردد. حمله سایبری ایران خسارات اساسی و قابل توجهی به بار خواهد آورد.» بدون شک در آینده نه چندان دور شاهد تکرار مواضع تهدیدآمیز مشابه از سوی مقامات دولت بایدن نیز خواهیم بود. تهدیداتی توخالی که پنهان کردن ترس و وحشت خود، یکی از اهداف اولیه آن است.