اگر دست رئیس جمهور بسته است چرا باید رای دهیم؟
اظهارات دیروز علی مطهری مبنی بر نقش بسته بودن دست رئیس جمهور در ناکارآمدیهای موجود، موضوعی است که میتواند موجی از یاس تزریق کرده و جامعه را از صندوق رای ناامید کند.
گروه سیاست سایت فردا - انتقاد و بهانهیابی برای دفاع از وضع موجود در ماههای منتهی به انتخابات بیش از هر وقت دیگری مشاهده میشود؛ انتقادهایی که عمدتا منجر به تغییر نمیشود و بهانههایی که نهتنها نتیجه مثبت ندارد بلکه بر یأس و دلزدگی جامعه میافزاید. مصداق این بهانهها اظهارات دیروز علی مطهری است که در گفتگو با ایسنا در توجیه ناکارآمدیهای موجود به بسته بودن دست روحانی و دخالت سایر نهادها اشاره میکند؛ دفاعی بد از دولت که نهتنها موجب پذیرش ضعفهای دولت نیست بلکه این سوال را به ذهن میرساند که اگر قرار است در پایان هر دوره ریاستجمهوری شاهد چنین اظهارات تکراری باشیم، اصلا چرا باید رای داد؟! طرح این سوال در شرایط موجود که میزان مشارکت یکی از اصلیترین دغدغههای فعالان سیاسی در هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا است، اقدامی مبتنی بر منافع ملی به حساب نمیآید، اما به هرحال باید پاسخ آن را یافت. برای پاسخگویی به همین سوال است که فیاض زاده، فعال سیاسی اصلاحطلب سوال میکند «اگر رای ندهیم چه میشود؟!» این فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی با «جهان صنعت» میگوید: «اگر رای ندهیم چه خواهد شد. من فکر میکنم که درخت کجروی تنومندتر میشود یا اینکه مردم به سوی مسیرهای بدون برگشت سوق داده میشوند، چون هیچ حکومت و تمدنی در تاریخ بشر ماندگار و ابدی نیست. تنها چیزی که ابدی است، خود تغییر است. جمله معروف کانت این است که میگوید همه چیز در حال تغییر است به جز خود تغییر.» وی توضیح میدهد: «اگر مردم را به سوی روشهای بنیادین سوق دهید، باید به این نکته نیز توجه داشته باشید که هزینههای روشهای بنیادین بالاتر است یعنی باید نظام را برانداخت و معمولا نظامهای جانشین نظامهایی که با انقلابها برافتادند، چیز بهتری از آب درنیامدهاند. مثلا انقلاب فرانسه برای آن رخ داد که مردم فرانسه نقش بیشتری در سیاستگذاری داشته باشند، اما به طرز باورنکردنی مردم پس از انقلاب نقش کمتری در امور سیاسی داشتند. مردم برای این انقلاب کردند که حکومت لویی دخل و تصرف بیشتری در زمینه خصوصی داشت، اما حکومتهای بعد از انقلاب بسیار بسیار بیشتر در حوزه خصوصی مردم نفوذ کردند. تعداد کسانی که در انتخابات شرکت میکردند بعد از انقلاب کمتر شد و این فرآیند عجیبی است. یعنی اینطور نیست که گمان کنیم بعد از انقلاب شرایط بهبود پیدا کرده یا اصیلترین رهبران و وارستهترین چهرهها اداره جامعه را به عهده میگیرند.» وی در عین حال تاکید میکند که «تغییرات در هر جامعهای یک روند تدریجی و تاریخی دارد. هیج جای دنیا شاهد این نیستیم که مردم شب بخوابند و صبح بیدار شوند و سیستم انسانمحور و دموکراتیک شود.» این فعال سیاسی اصلاحطلب البته برخلاف مطهری که مشکلات را به عقبنشینی رئیس جمهور ربط میدهد و ایرادی به ساختار وارد نمیداند، ناشی از تعارضات در ساختار قانون اساسی میداند. او میگوید: «این یک ایراد است و به کسی هم نباید بربخورد؛ نه به تندروها و نه به کندروها. نه به اصولگراها و نه به اصلاحطلبان. بشر اگر میخواهد حکومت و یک نهاد سیاسی را مستقر کند باید سازوکارهای اعطا و کنترل قدرت را در اختیار داشته باشد وگرنه به سامان نخواهد رسید.» وی همچنین کنش انتخاباتی را بخشی از جنبش مدنی میداند، و میگوید: «به هیچ وجه حضور صرف رای دادن و مشارکت در انتخابات مشکلی را حل نمیکند.»