نامزدهای اصلاحطلبان به خط شدند؛ از عارف و جهانگیری تا هاشمی، ظریف و حسن خمینی
اصلاحطلبان بنا دارند با نامزدی کاملا اصلاحطلب وارد انتخابات شوند اما تا اینجای کار در میان نامهای مطرحشده چه کسانی دارای این ویژگی هستند؟
به گزارش فردا، به نقل از مثلثآنلاین، سخنان مطرحشده در نشست حزب ندای ایرانیان را میتواند مبدأ مهمی در انتخابات 1400 برای اصلاحطلبان دانست زیرا سخنانی که در آن جلسه مطرح شد حکایت از روشن شدن خطمشی طیفی از اصلاحطلبان داشت که گویا سر سازگاری با استفاده از نامزد غیراصلاحطلب ندارند؛ تا حدی که محمدرضا عارف به تندی گفت استفاده از نامزد عاریهای توهین به اصلاحات است و همین حرف را صادق خرازی هم به شکلی دیگر بیان کرد. در برابر چنین سخنانی اخباری منتشر شده است که گویا حزب کارگزاران سازندگی(طیف راست اصلاحات) بنای حمایت تمامقد از علی لاریجانی را دارد؛ موضوعی که اص اختلاف طیفهای مختلف اصلاحطلب است. اما تا اینجای کار چه کسانی میتوانند به عنوان نامزد سراسر اصلاحطلب از سوی اصلاحطلبان به جامعه معرفی شوند؟
1. محمدرضا عارف
عارف که اخیرا پرچمدار مخالفت با سیاست ائتلافی است، چند ماه پیش در نشست روز دانشجو اعلام کرد که در انتخابات نامزد میشود و اخیرا هم حسن رسولی، نیروی نزدیک به او گفت که عارف خواهد آمد. تصمیم عارف مبنی بر نامزدی در انتخابات البته به خیلی قبلتر از تشکیل نهاد اجماعسازِ اصلاحطلبان بازمیگردد و آنطور که به نظر میرسد عارف بنای همکاری و اجماع با هیچ نیروی اصلاحطلبی را ندارد و تصمیمش را گرفته است؛ به نحوی که میآید، خواه اصلاحطلبان بر او اجماع کنند یا نه. البته او به ردصلاحیت دیگر نیروهای اصلاحطلب هم امیدوار است و چنین تصور میکند که در شرایطی که هیچیک از نیروهای شاخص اصلاحطلب در صحنه نباشند، اصلاحطلبان به ناچار از خود حمایت میکنند و شاید به همین دلیل باشد که از حالا مخالفت شدید خود با سیاست ائتلاف یا به طور مشخصتر حمایت از لاریجانی را اعلام کرده است زیرا اگر قرار باشد اصلاحطلبان در وضعیت بینامزدی به سمت نامزد ائتلافی بروند، دیگر نوبت به او نمیرسد. علاوه بر این عارف موانع مهم دیگری هم پیش رو دارد؛ برای مثال گرچه شانس او برای تأیید صلاحیت بیش از اصلاحطلبان شاخص است، اما در عین حال به گفته تقریبا همه اصلاحطلبان محدرضا عارف به دلیل عملکرد بسیار ضعیفش در مجلس دهم و روزه سکوت چهارساله هیچ رأیی در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان ندارد. از سوی دیگر او از سال92 تا کنون هیچ برنامهای هم برای مدیریت کشور ارائه نکرده است و تنها چیزی که هنوز بر آن تکیه میکند، معاون اولی خاتمی در دولت اصلاحات است که در همان زمان هم کار خاصی نکرده است. حالا او به میدان آمده است تا در غیاب رأی مردم و البته عدم حمایت هم جناحیهایش شانس خود را در کارزار سخت ریاستجمهوری بسنجد.
2. اسحاق جهانگیری
جهانگیری یکی دیگر از نامزدهای جدی سراسر اصلاحطلب است که هشت سال در سِمت معاون اولی دولت روحانی فعالیت کرده است. گویا در شرایط فعلی نظر سران اصلاحات بر او منفی نیست و او میتواند به عنوان نامزد اجماعی مطرح باشد اما در عین حال جهانگیری هم موانع مهمی در برابر خود میبیند. اسحاق جهانگیری در نگاه مردم نماینده وضع موجود است؛ به این معنی که مردم او را نماینده دولت میدانند زیرا به عنوان فردی که فرد دوم دولت بوده، مسئول همه عملکرد دولت است. باتوجه به انتقادهای بیشماری که بر دولت روحانی وجود دارد، بعید است مردم جهانگیری را شخصیتی بدانند که بتواند اوضاع کنونی را اصلاح کند. جهانگیری تا جایی از روحانی حمایت کرد که در انتخابات دور دوم دولت یعنی در سال96 به عنوان نامزد پوششی روحانی پا به میدان انتخابات گذاشت و چنان در مناظرهها از روحانی دفاع کرد که گویی دولت مستقر هیچ نقص و ایرادی ندارد و به هر حال مردم آن مقطع مهم را فراموش نمیکنند. البته گفته میشود که میان جهانگیری و روحانی در دولت دوم اختلافاتی پیش آمد که علت بخشی از این اختلافات نوبخت و واعظی بودهاند. هرچند این اختلافات برای جهانگیری بد هم نشد زیرا او در مقطع کنونی و در آستانه انتخابات1400 از همین اختلافات بهره میبرد و میخواهد حساب خود را از دولت جدا کند که پذیرش این رویکرد بسیار سخت است زیرا اگر جهانگیری از دولت روحانی نبود و با او با رئیسجمهور اختلافات بسیاری داشت، باید استعفا میداد نه آنکه تا روز آخر در پاستور بماند. افزون بر همه اینها گویا حزب متبوع جهانگیری یعنی کارگزاران هم چندان همراه او نیست و کارگزاران تمایل دارد از علی لاریجانی حمایت کند. در واقع گرچه جهانگیری یکی از اعضای کارگزاران سازندگی است اما اعضای کارگزاران به جای حمایت از او به سمت لاریجانی رفتهاند و عدم حمایت پایگاه حزبی میتواند یکی از شاخصههای منفی برای او باشد.
3. حسن خمینی
برخی از اصلاحطلبان از حسن خمینی هم به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه یاد میکنند. او تا این لحظه نفیا یا اثباتا درباره نامزدیاش در 1400 موضعی نگرفته است اما به گفته بسیاری از کارشناسان حقوقی و سیاسی سید حسن خمینی نمیتواند مورد تأیید صلاحیت شورای نگهبان باشد زیرا بر اساس قانون اساسی نامزد ریاست جمهوری باید از رجل سیاسی باشد و در تعریف رجل سیاسی آمده است که سابقه مدیریت اجرایی داشته باشد و همه میدانند که حسن خمینی هیچ سابقه اجرایی در کارنامهاش ندارد. از سوی دیگر مردم نیز او را هیچگاه به عنوان یک نیروی اجرایی نشاختهاند و بعید است که حتی رأیی در میان مردم داشته باشد.
4. محمدجواد ظریف
محمدجواد ظریف هم میتواند یکی دیگر نامزدهای اصلاحطلبان باشد. ظریف هم مانند جهانگیری از سال92 تا کنون در دولت بوده است. او نماد وضع موجود در عرصه دیپلماسی کشور است و هر اتفاقی که در حوزه سیاست خارجی رخ داده است، طبیعتا پای وزیر خارجه کشور نوشته میشود. مهمترین ادعای ظریف بر موضوع برجام است؛ توافقی چندجانبه که در نهایت با شکست کامل روبهرو شد و با نقض پیمان آمریکا عملا بلااستفاده ماند. ظریف و دولت این روزها و در شرایطی که جو بایدن در آمریکا روی کار میآیند امید به مذاکرات مجدد با غربیها و احیای برجام دوختهاند. شاید اگر ظریف نامزد اصلاحطلبان میشد میتوانست با بهرهگیری از مطرحکردن دوگانه جنگ و صلح یا همان مذاکره-مقابله و ترساندن مردم از جنگ با آمریکا متعاقب عدم مذاکره مقداری رأی میآورد؛ هرچند بعید است عموم مردم بعد از مشخص شدن نتایج مذاکره به شیوه دولت فعلی، خواستار اعتماد بیقید و شرط به غربیها باشند. با این همه ظریف تا این لحظه برای چندین بار اعلام کرده است که قصد نامزدی ندارد و تمایل دارد در دولت بعدی هم وزیر امور خارجه باقی بماند.
5. محسن هاشمی
نام محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران هم مدام به گوش میرسد. او که بیشتر به پسر هاشمی معروف است تا به عنوان رئیس شورای شهر هیچگاه تجربه بالای مدیریتی در کارنامهاش نداشته است و بعید است بتواند مورد اقبال مردم واقع شود. البته او نیز بارها گفته که در انتخابات نامزد نخواهم شد. علاوه بر این محسن هاشمی هم مورد حمایت حزب متوبعش یعنی کارگزاران نیست و همانطور که گفته است نیروهای کارگزاران به جای حمایت از نیروهایشان یعنی جهانگیری و هاشمی میخواهند از یک نیروی غیراصلاحطلب یعنی علی لاریجانی حمایت کنند.