باز هم بینالعباسین اصلاحطلبان؛ این بار از جهانگیری و لاریجانی تا حسن خمینی
اصلاحطلبان در حال حاضر علاوه بر اختلاف بر سر مصداق انتخاباتی بر مبانی نظری هم دچار اختلاف شدهاند.
به گزارش فردا، به نقل از مثلثآنلاین، اخیرا محسن رهامی با اعلام این خبر که کارگزاران از لاریجانی حمایت میکند، قدری مناسبات انتخاباتی اصلاحطلبان را روشن کرد؛ به این نحو که طیف راست بر اساس آنچه پیشبینی میشد، از لاریجانی حمایت خواهد کرد تا این احتمال برود که اختلافی عمیق را میان دو طیف راست و چپ اصلاحات شاهد باشیم زیرا اصلاحطلبانی جز کارگزاران به دفعات اعلام کردهاند که تحت هیچ شرایطی از یک نیروی غیراصلاحطلب حمایت نمیکنند و حتی مشخصا گفتهاند که علی لاریجانی به هیچ وجه مورد حمایت اصلاحطلبان نیست. این موضوعات درحالی است که مجمع اجماعساز اصلاحطلبان به تازگی شکل گرفته است و همه احزاب از جمله کارگزاران متعهد شدهاند که به نظر اجماعی این تشکیلات تمکین کنند؛ اما شواهد حاکی از آن است که همراهی کارگزاران با اصلاحطلبان چندان ساده نخواهد بود و کشمکش انتخاباتی قریبالوقوعی در راه است.
از سوی دیگر غلامعلی دهقان، از نیروهای حزب اعتدال و توسعه(حزب نزدیک به حسن روحانی) به صورت جدی نام حسن خمینی را مطرح کرده و گفته است: «تنها کسی که می تواند اجماع را شکل دهد آقای سیدحسن خمینی است. او مورد تأیید اصلاحطلبان سنتی و پیش رو، اعتدالیون و اصولگرایان معتدل است. به نظر میرسد اگر آقای سیدحسن خمینی ورود کند باعث تعالی نظام سیاسی کشور می شود چون او یک مجتهد آگاه به دو مقوله مکان و زمان است و میتواند راهی را که امام خمینی رهبر فقید انقلاب در فقه سیاسی شیعه ایجاد کردند، استمرار ببخشد و بسیاری از چالشهایی که نظام به لحاظ فکری، فرهنگی و فلسفی حل کند. آمدن آقای سیدحسن خمینی باعث امیدواری بخشی از جامعه ایرانی میشود که ما به آنها نواندیشان دینی میگوییم، کسانی که معتقدند دین می تواند در هر زمانی پاسخگوی نیازها باشد. این جریان طی دو دهه گذشته به تدریج ضعیف شد و چون آقای سیدحسن خمینی متعلق به این جریان فکری است به نظر میرسد این بخش جامعه که از طبقه متوسط شهری هستند وارد انتخابات میشود. همچنین حضور آقای سیدحسن خمینی به نوعی نمادین بازگشت به آرمانهای صدر انقلاب است، به خصوص اصولی از قانون اساسی که درباره توجه به حقوق ملت مورد غفلت قرار گرفته است. علاوه بر اینکه ایشان میان سال و روحیه جوانی دارد که رهبری بارها به آن تأکید کردند. او میتواند در بین بخشی از جوانان نواندیش و نوگرای جامعه جاذبه ایجاد کند».
البته این سخنان دهقان خالی از اشکال نیست زیرا با توجه به نداشتن سابقه کار اجرایی بعید است اصلاحطلبان بر حسن خمینی اجماع کنند و به همین دلیل است که میشود گفت «رجل سیاسی» بودن او محل تردید است و اگر بنا باشد خمینیِ جوان در جایگاه ریاستجمهوری تکیه بزند باید شاهد آزمون و خطای شخصیتی باشیم که تا کنون هیچ سِمت اجرایی نداشته است.
البته در میان این اخبار نباید از اسحاق جهانگیری هم غافل شد. نام او نیز در روزهای اخیر به شدت به گوش رسیده است و گفته میشود سران اصلاحات تمایل دارند معاون اول حسن روحانی که پایگاه جناحیاش همیشه اصلاحات بوده است را به عنوان نامزد نهایی معرفی کنند؛ این گزاره در شرایطی تشدید شد که اصلاحطلبان از محمدجواد ظریف ناامید شدند و ظریف برای بار چندم اعلام کرد که تحت هیچ شرایطی نامزد انتخابات نمیشود؛ البته ظریف در عین حال گفت که تمایل دارد در دولت بعدی هم در مسئولیت وزیر امور خارجه باقی بماند.
گفتنی است که همه این گزارهها با حضور سید محمد موسوی خوئینیها به عنوان یکی از اعضای حقیقی مجمع اجماعساز میتواند دستخوش تغییراتی شود و چنانکه فعالان و تحلیلگران سیاس میگویند، اصلا بعید نیست که با نقشآفرینی و هدایتهای پشت پرده خوئینیها اصلاحطلبان به سمت روشی تند در انتخابات 1400 بروند که اگر چنین شود احتمالا آنها نامزدهای به زعم خودشان «حداکثری» مانند محمدرضا خاتمی، مصطفی معین، صفایی فراهانی و... را روانه انتخابات خواهند کرد.
به هر روی اصلاحطلبان در حال حاضر اصلاحطلبان نهتنها گزینه واحدی برای ریاستجمهوری روی میز ندارند بلکه به نظر میرسد از نظر تئوریک و مبنایی هم دچار اختلاف نظرهای گسترده هستند.