واکنش عباس عبدی به مصاحبه جنجالی ظریف

هفته گذشته وقتی ویدئوی مصاحبه خبرنگار شبکه «طلوع» از کشور همسایه، افغانستان با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان منتشر شد، تعداد زیادی از فعالان فضای مجازی در دو کشور به آن واکنش نشان داده و به تحلیل آن نشستند.

کد خبر : 1041299

جماران: عباس عبدی در تحلیل خود از مصاحبه ظریف با لطف الله نجفی خبرنگار طلوع نیوز می‌گوید: «به نظرم یک مصاحبه معمولی بود و خبرنگار هم چندان مسلط نیست و البته با ورود مکرر میان سخنان مصاحبه شونده این عدم تسلط را نشان می‌داد پرسش‌های مهم‌تری می‌توانست طرح کند که به دلیل عدم تسلط انجام نداد. البته به نظرم پاسخ‌های آقای ظریف هم در همان حد گفتگو، شاید قدری بالاتر از سطح پرسش‌ها بود و چندان دقیق و دیپلماتیک جواب نمی‌داد. در هر حال، این گفتگو چیز عجیب و غریبی نبود.» هفته گذشته وقتی ویدئوی مصاحبه خبرنگار شبکه «طلوع» از کشور همسایه، افغانستان با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان منتشر شد، تعداد زیادی از فعالان فضای مجازی در دو کشور به آن واکنش نشان داده و به تحلیل آن نشستند.

در افغانستان، گروهی پاسخ‌های ظریف در خصوص نقش لشکر فاطمیون در آینده افغانستان را قانع کننده و خوب توصیف کردند و از خبرنگار هم وطن خود بابت پرسش‌های صریح و مکررش انتقاد کردند؛ گروهی در داخل ایران نیز ضمن تمجید از جسارت خبرنگار یاد شده، پاسخ‌های ظریف را منفعلانه و ناموفق دانستند.

برخی نیز انجام چنین مصاحبه‌ای را نشانه وجود آزادی مطبوعات در افغانستان، و در نتیجه تربیت خبرنگاران چالش گر و حرفه‌ای تلقی کردند و گفتند اگر در ایران نیز آزادی مطلوب وجود داشت شاهد ظهور این جنس خبرنگاران بودیم.

در خصوص این مصاحبه و واکنش‌های یاد شده با عباس عبدی روزنامه نگار باسابقه و تحلیلگر سیاسی گفت و گوی کوتاهی انجام دادیم که در پی می‌آید:

بسیاری در داخل کشور، مصاحبه دکتر ظریف با خبرنگار شبکه طلوع افغانستان را استثنایی پنداشته و به دلیل چالشی بودن سوالات، از خبرنگار تحلیل و تکریم زیادی کردند. اما آیا واقعا این یک مصاحبه‌ی ویژه بود؟

بنده فرصت نکردم همه مصاحبه را ببینم؛ فقط دو بخش آن را دیدم که یکی در مورد سوریه و دیگری در مورد ولایت فقیه است. بنابر این درباره بخش‌های ندیده نظری ندارم. این دو قسمت به نظرم یک مصاحبه معمولی بود و خبرنگار هم چندان مسلط نیست و البته با ورود مکرر میان سخنان مصاحبه شونده این عدم تسلط را نشان می‌داد پرسش‌های مهم‌تری می‌توانست طرح کند که به دلیل عدم تسلط انجام نداد. البته به نظرم پاسخ‌های آقای ظریف هم در همان حد گفتگو، شاید قدری بالاتر از سطح پرسش‌ها بود و چندان دقیق و دیپلماتیک جواب نمی‌داد. در هر حال، این گفتگو چیز عجیب و غریبی نبود. البته دلیل و انگیزه این گفتگو هم مهم است که اطلاعی از آن ندارم.

خبرنگار ضعیف‌تر از ظریف بود گروهی از مخاطبان از داخل افغانستان نیز گفته اند که با شنیدن سخنان ظریف نگاهشان به جمهوری اسلامی و گروه فاطمیون تغییر کرده است. بالاخره کدامیک در کار خود موفق‌تر بودند؟ ظریف یا خبرنگار؟ ‌ نمی‌دانم نگاه قبلی آن‌ها چه بوده و به چه دلیل عوض شده است. به همین دلیل نمی‌توان پاسخ شایسته داد. ولی به نظرم ظریف بهتر از این هم می‌توانست در مورد قضیه سوریه اظهار نظر کند و در مجموع ضعیف برخورد کرد؛ گرچه خبرنگار ضعیف‌تر از او بود. فارغ از این که درباره سیاست ایران در سوریه چه نظری داشته باشیم سوریه عرصه جنگ میان دو نیروی رسمی و کلاسیک نیست. در طرف مقابل از ده‌ها کشور حضور داشتند این طرف هم همینطور بود. سوریه فقط منطقه جغرافیایی و میدان جنگ بود و بخشی از جنگ که مرتبط با داعش بود فراتر از هدف سوریه است. به علاوه کسی که حضورش در گفتگو محصول حمله و حضور سربازان بین‌المللی در کشورش است چگونه می‌تواند نسبت به این اتفاق معترض باشد؟ می‌توان نسبت به اصل سیاست ایران در سوریه معترض بود، ولی این جز آن حداقل برای مصاحبه کننده محل اعتراض نباید باشد مگر این که صرفا برای توضیح پرسیده باشد.

داوری دو جامعه بیشتر تحت تأثیر نگاهشان به حکومت‌ها و مواضع آنان است علت این تفاوت نظر در افکار عمومی ایران و طرف مقابل، در چه عاملی نهفته است؟

به عبارتی می‌شود گفت که هر دو جامعه بیش از آن که بخواهند مستقیما درباره مسأله نظر دهند، شاید داوری آنان بیشتر تحت تأثیر نگاهشان به حکومت‌ها و مواضع انان است. تا وقتی که این وضعیت وجود داشته باشد سخت است که افکار عمومی به تفاهم برسند.

وزرای خارجه پذیرفته‌اند که نماینده حکومت در برابر جهان باشند

برخی می‌گویند ظریف مجبور به دفاع از سیاست‌هایی است که خودش قبول ندارد. اساسا آیا فقط ظریف اینگونه است یا سایر وزرای خارجه جهان هم مجبورند در خصوص تعارض‌های داخل اینگونه پاسخ یک خبرنگار خارجی را بدهند؟

در عمل همه وزرای خارجه کم و بیش این مشکل را دارند. نباید فکر کنیم که وظیفه آن‌ها این است که فقط از سیاست‌هایی که قبول دارند دفاع کنند و چیز‌هایی از حکومتشان که قبول ندارند را رد کنند. آنان بصورت پیش‌فرض پذیرفته‌اند که نماینده حکومت در برابر جهان باشند. از همه موارد باید دفاع کنند. البته توانایی در نوع دفاع کردن بحث دیگری است. آنان می‌توانند وزیر خارجه نشوند، ولی اگر شدند آش با جاش. این چالشی است که همه وزرای خارجه با آن مواجه هستند. شاید وزرای دیگر کمتر با این مسأله مواجه باشند. مسأله این است که شدت و ضعف این چالش چقدر است. یعنی کمیت و کیفیت چیزی که قبول ندارند چگونه است؟ ولی در هر حال وزیر خارجه است و پذیرفته و وظیفه دارد که از کل کشور از جمله سیاست خارجی آن دفاع کند و اگر نمی‌خواهد نباید این پست را بپذیرد. به نظرم آقای ظریف در شرایطی این وظیفه را عهده‌دار است که بیشترین شکاف مورد نظر وجود دارد. یعنی نسبت به قبلی‌ها باید از چیز‌های بیشتری دفاع کند که اصلا قبول ندارد. خوب در این موارد باید زیرکانه پاسخ دهد که در مواردی دور از انتظار نشان داده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: