یادداشت اقتصادی| جرقه های امیدبخش برای اقتصاد ایران در آستانه قرن پانزدهم
در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری خورشیدی، اقتصاد ایران با جرقههای امیدبخشی، دشوارترین روزهایش را میگذراند.
بسیاری از برندهای شرق آسیا که امروزه در جهان نام و آوازهای دارند، مدیون بازار ایران هستند. بسیاری از برندهای چینی و حتی پانی و کرهای در بازار ایران توانستند دوام و قوام پیدا کننده و در بازارهای بزرگ اروپا و امریکا قد علم کنند.؛ از خودرو تا لوازم خانگی، از گوشی تلفن همراه تا پوشاک! سامسونگ، ال.جی، شیائومی، هوآوی و... توسعه خود را مدیون حضورشان در ایران هستند. آنها که سن و سالشان اجازه میدهد، به یاد میآورند که حدود 25 سال پیش برند سامسونگ که تازه برنامه حضور در بازارهای جهانی را تدوین میکرد، پله پرتاب خود به بازارهای جهانی را از ایران آغاز کرد.
بازار 80 میلیون نفری ایرانی در آن سالها، فرصت بسیار مناسبی برای توسعه برندهای کره ای بود. آن سالها، بسیاری از برندهای داخلی هم مشغول به کار بودند. از صنایع تولید کفش بگیرید تا تولید لوازم خانگی و ... از همان سالها بازار محصولات آسیای شرق راه خود را در ایران باز کرد و رفته رفته تولیدکنندههای داخلی، جای خود را به واردکنندههای چینی و کرهای و ... دادند و الفبای زبانهای شرق آسیا روز به روز بیشتر بر روی کارتن اجناس در بازارهای ایران دیده میشد. یادمان نمیرود که به رغم این فضای مناسب که همه چیز را مهیای رونق و توسعه برندهای خارجی میکرد، بلافاصله پس از تحریمهای گسترده امریکایی علیه ایران، صاحبان این کمپانیها بازار ایران را رها کردند. بسیاری از خریداران محصولات این شرکتها با تبعات خروج برندها مواجه شدند و سرنوشت خدمات پی از فروش و گارانتیها و ... چالشهایی جدید را تجربه کرد. این در حالی بود که بسیاری از بنگاههای خدماتی که پیرامون توزیع و فروش این کالاها شکل گرفته بود، به یکباره ورشکست و تعطیل شدند.
حالا پس از نزدیک به دو سال از خروج این برندها از بازار ایران، که در واقع یک توفیق اجباری بود، جوانههای رویش تولید ملی بیشتر به چشم میآید. خارج شدن این برندها، افزایش قیمت دلار، کاهش واردات به دلیل شیوع کرونا و ... همه و همه باعث شد تا قیمت محصولات خارجی هم افزایش چشمگیری بیاید. یخچال، تلویزیون، گوشی موبایل، ظروف برقی آشپزخانه، خودرو و ... به یکباره قیمتهای نجومی پیدا کردند و به همین مناسبت هم بازار تقاضا برای این محصولات کاهش یافت. این همان موقعیتی بود که میتوانست رونق بازار داخلی را به دنبال داشته باشد. گویی پس از توصیههای مداوم و هرساله رهبر معظم انقلاب اسلامی به توسعه اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ملی و تولید ایرانی، ارادهای از غیب، معادلات را طوری در کنار هم چید که ناکارآمدی برخی از مسئولان نتواند مانع تحقق تاکیدات رهبر انقلاب شود.
بازار فروش محصولات ایرانی در دو سال گذشته رشد بسیار قابل توجهی داشته است. تولیدکنندگان با وجود دشواریهای تحریم خارجی و به رغم محدودیتها و تعطیلیهای ناشی از کرونا، توانستهاند تابآوری قابل توجهی داشته باشند و کارگر ایرانی هم چنان مشغول به کار باشد. جالب است بدانید که بیش از 80 درصد از آسیبهای اقتصادی کرونا در بازار ایران در بخش خدمات گزارش شده است، نه تولید. این یعنی تولیدکنندگان داخلی توانستهاند تا حد قابل توجهی از مزایای خروج برندهای خارجی استفاده کنند.
در آستانه ورود به قرن پانزدهم هجری خورشیدی، اقتصاد ایران با جرقههای امیدبخشی، دشوارترین روزهایش را میگذراند. چرخش قابل توجه مصرفکنندگان داخلی به خرید تولیدات ایرانی در واقع یک «پارادایم شیفت» در سپهر الگوی رفتاری جامعه است. در واقع همانگونه که بسیاری از فرانسویها، ایتالیاییها و آلمانیها، کالاهای تولید کشور خود را حتی به قیمتی بالاتر از انواع خارجی آن ترجیح میدهند و میخرند، ایرانیان نیز دریافتهاند که خرید کالای داخلی یک اولویت است. این در حالی است که قیمت کالاهای داخلی به مراتب از قیمت انواع خارجی آن ارزان تر است و در کیفیت اجناس نیز، کالاهای داخلی توان رقابت دارند و همچون گذشته، از ابتدا، شکستخورده نیستند.
نکته مهم آن است که بدانیم توسعه کیفی و کمی در بازار داخلی میتواند توان صادراتی این محصولات را ارتقا بدهد. در واقع همان اتفاقی که بی شاز 20 سال پیش برای برندهای آسیای شرقی در ایران رخ، داد حالا میتواند در شرایطی بهتر برای برندهای وطنی و ایرانی رخ بدهد و بازار ایران، در خدمت رونق صنایع ایران باشد، نه دیگر کشورها. این یک نقطه عطف در تاریخ اقتصاد کشور و بلکه تاریخ ایران است.
مسئولان و تصمیمگیران نهادهای تقنینی و اجرایی کشور باید با درک این موقعیت خطیر، راه را برای رونق و توسعه برندهای ایران هموار کنند. بسیاری از مقررات دست و پاگیر تولید از جمله هزینههای بروکراتیک تولید، قوانین سرسختانه هموچون محدودکردن برندها در نامگذاری کالاها و .... باید برداشته شود، توسعه بازار صادرات تقویت شود و برندهای ایرانری با توسعه در بازار داخلی، آماده حضور در بازارهای بین المللی شوند.
خوشبختانه با خروج برندهای خارجی، بازار تبلیغات در کشور نیز تا حد بسیار قابل توجهی به انحصار تولیدکنندگان داخلی درآمده است. بسیاری از بیلبوردها و تابلوهای سطح شهرها با برندهای ایرانی زینت داده شده و گویی در و دیوار نیز توسعه گفتمان اقتصاد مقاومتی را تبلیغ و ترویج میکند. این موقعیت وِیژه را نباید از دست داد. هم دولت، هم مجلس و هم قوه قضاییه باید با درک چنین موقعیت خطیری، بنیانهای آینده اقتصاد ایران را که مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و ورود گسترده به بازارهای جهانی است، مورد توجه قرار دهند.
* علیرضا ربیعی راد