از ماسک که بر ماست

ماسک به جزء لاینفک از زیست فردی و جمعی ما بدل شده و فقط در ساعاتی که داخل خانه یا خودروی شخصی هستیم، می‌توانیم از آن جدا شویم؛ وضعیت حیرت‌آوری که هیچ‌گاه در مخیله آدمی نمی‌گنجید. این جدایی‌ناپذیری، به این معناست که مناسک ماسکی در پوشش و سبک زندگی ما هم ورود کرده است، سبد خریدمان، محل نگهداری ماسک، نظافت و شست‌و‌شوی آن و خلاصه آدابی که همین ماسک فسقلی به‌جهت محافظت‌مان در برابر ویروس منحوس، به ما وارد کرده است.

کد خبر : 1039029

دکتر فرشاد مهدی‌پور؛استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: درباره اینکه چقدر ماسک، مؤثر است، اختلاف‌نظر‌های جدی‌ای وجود داشته و دارد؛ اما چرا در همه جای جهان، روی آن تکیه شده؟ چون هیچ راه پیشگیری حداقلی دیگری در مورد این بیماری، شناخته و معرفی نشده. سارس با کشندگی ۱۰‌برابر نسبت به کرونا این میزان از حساسیت را ایجاد نکرده بود، چون ناقلان آن به سرعت فوت می‌شدند و شیوه کشف ویروس هم دشوار نبود، اما این ویروس منحوس، ظاهرا چیز دیگری است! این امکان حداقلی ممانعت در برابر شیوع کرونا، ما را به سمت یک سیاست حداکثری الزامی هدایت کرده که برای اجرایی‌شدن‌اش، همه ابزار‌های تبلیغی و تکنیکی و حقوقی-انتظامی به کار گرفته شده‌اند. محل سخنرانی‌های نخست‌وزیر انگلیس را ببینید، به‌عنوان یک نماد دائمی، فاصله‌گذاری اجتماعی، ضدعفونی‌کردن دست‌ها و استفاده از ماسک، به‌صورت شماتیک روی سکوی سخنرانی نصب شده. برای عدم استفاده از آن یا پرت‌کردن‌اش در خیابان، در ایران و بسیاری دیگر از نقاط جهان جریمه وضع شده و تذکر درباب نداشتن ماسک، به یکی از سطوح امر به معروف ارتقا یافته.

حالا اگر اثرگذاری ماسک را فراتر از مقوله مهار بیماری مورد ارزیابی قرار دهیم، می‌توانیم به کسب و کار‌های ناشی از آن اشاره کنیم؛ کارگاه‌های کوچک و بزرگی که در سراسر کشور، با تغییراتی جزیی در دستگاه‌های خود، به مسیر تولید ماسک وارد شده‌اند تا نیاز عمومی را تأمین کنند. دستفروشان، مغازه‌داران و فروشگاه‌هایی که همگی مشغول فروش و عرضه ماسک و مواد ضدعفونی‌اند. باجه‌های اختصاصی عرضه ماسک در متروها، فرودگاه‌ها، پایانه‌ها، میادین و... که با نرخی پایین ماسک را به مصرف‌کننده می‌رسانند و در این‌جا مساله نظارت دولتی برای کنترل قیمت‌ها مطرح شده و آنقدر حجم تولید بالا رفته که قیمت آن، رو به کاهش گذاشته. در واقع تولید، توزیع و مصرف ماسک، یک زنجیره ارزش جدید را فراهم آورده که شغل‌های راکد را پرتحرک و منابع نویی را آفریده.

دغدغه حکومت‌ها، دست‌یابی به یک سیاست واحد ملی برای اداره بحران کروناست که ماسک‌زدن یکی از مهم‌ترین ابزار‌های آن تلقی می‌شود؛ در کنار قرنطینه محدود یا گسترده و...

ماسک فقط در حوزه اقتصادی حضور نیافته و در ایران به‌طور خاص، دو سویه تحرکات جهادی را نیز فعال کرده است؛ بخش نخست مساجد، پایگاه‌های بسیج و خانه‌هایی بود که در بدو امر، تبدیل به کارگاه‌های تولید خودجوش ماسک شد و در بخش دوم به سرعت این موضوع به مواسات عمومی پیوست، جهت دست‌گیری از نیازمندان؛ یعنی عرضه ماسک به‌صورت رایگان در میان طبقات مستضعف و فرودست. یعنی همین پارچه کوچکی که با دو بند به سر ما آویزان شده، توانسته به یک مضمون یا بازیگر مهم کنش‌گری اجتماعی خیرخواهان بدل‌شود.

در مورد نسبت ماسک با پوشش هم باید کمی تأمل کرد؛ ماسک‌های رنگی، تزیینی، ورزشی، کودکانه و... در اشکال و اندازه‌های مختلف در بازار عرضه شده. در برخی موارد ادواتی روی آن نصب شده که قابلیت سخنگویی یا سنجش را دارد (ماسک‌هایی فانتزی یا کاربردی که در کشور‌های شرق‌آسیا رونمایی شده). در مواردی دیگر، به تشریفاتی زینتی تبدل یافته و در آرایش و نحوه حضور اجتماعی به‌خصوص زنان، جایگاه خاص یافته. حتی برای آن ابزار‌های کوچکی به مانند گیره سر، تولید شده که ماسک را در پشت روسری یا چادر، حفظ می‌کند که مناسب پوشش ایرانیان باشد.

اینک در آخرالزمانی که کرونا برای ما پدید آورده، ماسک در زندگی روزمره به‌گونه‌ای ادغام شده که در برخی از موارد افزایش اپیدمی حتی توصیه می‌شود که خانواده‌ها در داخل خانه هم ماسک بزنند؛ بر ما روشن نیست که این بلیه تا چه زمانی پایدار خواهد ماند، چه اینکه مانند هر تهدیدی، درون آن فرصت‌هایی نهفته است که می‌تواند در این کسادی بازار و رونق کسب‌و‌کار، این بخش را فعال‌تر کند و با رعایت آن، امکان سفر و تفرج و دید و بازدید را فراهم آورد. این ماسک کوچک، چندان زیبا نیست، ولی زندگی زیباتر از آن است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: