سه احتمال دلیل نفوذ مهدی هاشمی به بیت آیت الله منتظری
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه مهدی هاشمی خودش را رئیس جمهور این کشور و منتظری را ولی فقیه میدانست، گفت: کسی که در اشل حکومتی فکر میکند، تمام مسیر را باید برای رسیدن به آن هدف تنظیم کند و با هر کسی هم جلوی هدفش بایستد برخورد میکند.
خبرگزاری فارس: قسمت دوم برنامه سرچشمه با حضور حجت الاسلام احمد سالک عضو جامعه روحانیت مبارز پخش شد.
سالک با بیان اینکه بعد از به شلوغی و اعتصاب کشیده شدن زندان اصفهان که زندانیان فرار کردند، مهدی هاشمی هم فرار کرد و به روستایی به نام خیرآباد که در مقابل آنجا بود رفت و سپس وارد قهدریجان شد و از آنجا به مکانهایی رفت که فعلاً نتوان به او دست پیدا کرد، گفت: بعد از مدتی که ما زندانیها را جمع کردیم به زندان تحویل شد و کار گستردهای روی این مسئله صورت گرفت و با پیروزی انقلاب اسلامی حرکتهای جدید شکل گرفت و اولین کمیتهای که در اصفهان شکل گرفت کمیته دفاع شهری بود و مسئول این کمیته من بودم.
*اقدامات کمیته دفاع شهری اصفهان
وی افزود: این کمیته دفاع شهری ساماندهی پیدا کرد و ما سه یا چهار کار کردیم و اولین کار این بود که دروازههای ورودی اصفهان را از چهار نقطه بستیم.کار دوم هم این بود که محافظت دستگاه های اصلی و اساسی مثل نیروگاه برق و پالایشگاه اصفهان و مراکز حساس چون صدا و سیما را بالا بردیم چون اولین جایی که ما گرفتیم صدا و سیمای اصفهان بود.
سالک با بیان اینکه با شکلگیری کمیته دفاع شهری بلافاصله عدهای هم حول محور منزل آیت الله خاتمی جمع شدند و کمیتهای به نام «خادم الحسین» تشکیل دادند، اظهار داشت: مسئول کمیته آقای شهید بحرینی بود و من بلافاصله آقای نم نبات را که از نیروهای خود ما بود به عنوان رئیس دفتر و مدیریت اجرایی خادم الحسین فرستادم و خبر داشتیم که داخل آن جا چه میگذرد.
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه کمیته خادمالحسین در حقیقت مقابل کمیته دفاع شهری بود، گفت: تلاش اول ما این بود که با دادستان و آقای استاندار و رئیس دادگاه انقلاب نشستهایی داشتیم و مدارک را برای دادگاه انقلاب مطرح کردیم که مدارک عبارت از این بود که اینها قاچاق مواد مخدر را میگیرند ولی به جای این که در اختیار دادگاه قرار بدهند بین خودشان تقسیم میکنند و اینجا عامل فروش مسائلی از این قبیل شده است.
*تعطیلی کمیته خادمالحسین
وی افزود: دادستانی با دادگاه انقلاب به این نتیجه رسیدند که کمیته خادم الحسین را تعطیل کنند ولی تعطیلی این کمیته کار خیلی سختی بود، چون همه مثل هم بودند و به این سادگی نمیشد آنجا را تخلیه کرد اما وقتی تصمیم دادگاه انقلاب گرفته شد، ما به همراه استاندار و دادستان و رئیس دادگاه انقلاب رفتیم و یک تیم مسلح هم در بیرون آماده نگه داشتیم و به کمیته خادم الحسین وارد شدیم.
سالک ادامه داد: البته اینجا آقای نمنبات که پدر چند شهید بود و شهید بحرینیان موافق کار ما بودند و اصلاً روی این قضیه کار شده بود که وقتی ما میآییم اینها تغییر و تحول کنند، ولی عده ای از عناصر خادم الحسین تیربار و مسلسل بسته بودند و میگفتند اگر کسی بیاید میزنیم؛ ولی آنجا تدبیر شد و بدون اینکه قطره خونی از دماغ کسی بیاید این نقل و انتقالات صورت گرفت.
وی با بیان اینکه وقتی فرمانده سپاه اصفهان شدم هر شب تمام پست ها را سر می زدم و شاید در هفته یک یا دو روز به خانه می رفتم و به مادرم سر می زدم و ۲۴ ساعته میدویدیم، گفت: بچهها به من خبر دادند که در چهارباغ یک نیروی مسلح موضعگیری کرده است و پاسبخش ما هم بچههای سپاه را بسیج کرده بود که در مقابل آنها بایستند. من با ایشان با یک جیپ به چهارباغ رفتیم و من بلافاصله متوجه شدم که نیروهای مهدی هاشمی از قهدریجان آمدهاند و در سمت چپ به صورت مسلح هستند و در سمت دیگر هم نیروهای ما رو به روی آنها به صورت مسلح ایستادهاند.
عضو جامعه روحانیت مبارز افزود: من از جیپ به پایین پریدم و دستهایم را بالا بردم و در آنجا ایستادم تا غائله را خاتمه بدهم وگرنه اگر این اتفاق نمیافتاد، آن شب شاید بیش از ۱۰۰ نفر کشته میشد و شاید دلیل این اختلاف هم به نوعی مانور قدرت قهدریجان یا بچههای مهدی هاشمی بود.
وی با بیان اینکه آقای مصطفی ابطحی که مسئول مالی فرماندهی سپاه اصفهان بود ماموریت پیدا میکند تا به قهدریجان برود و قضیه این نوع حرکت های مسلحانه را خاتمه بدهد، اظهار داشت: آقای هاشمی با تعدادی نیرو میرود و مهدی هاشمی او را گروگان میگیرد و خبر گروگانگیری به من رسید و نتوانستم تحمل کنم و با یک راننده بدون محافظ به آنجا رفتم. در ورودی قهدریجان مانند مناطق جنگی مسلسل سوار کرده بودند و ما وارد مقر فرماندهی شدیم و در آنجا با مهدی هاشمی درگیری لفظی پیدا کرده و به او گفتم «سفره تو را در این قضیه جمع میکنم چون استان یک فرماندهی دارد و تو باید تابع مرکز باشی و نمیتوانی یک سپاه مستقل در برابر سپاه داشته باشی و بخواهی در کشور کشورگشایی بکنی».
*شلاق پیرمرد بیمار و پسرانش در ماه رمضان
سالک ادامه داد: آنجا به همراه آقای مصطفی ابطحی به اصفهان برگشتیم تا اینکه یک حادثه اتفاق افتاد و آن اینکه زمانی که در ماه مبارک رمضان زاده یک پیرمرد مریض را از شهرکرد به دکتر میبردند و اینها ظهر کنار رودخانه زاینده رود مقابل قهدریجان میرسند و در سایه کنار رودخانه یک غذا درست می کنند، به دستور یک فرمانده اینها را به سپاه قهدریجان میبرند و به قصد کشت میزنند.
عضو جامعه روحانیت مبارز افزود: ساعت ۱۲ شب از اصفهان به قهدریجان حرکت کردم و در فرماندهی سپاه مسئول عملیات را خواستم. گفتند رفته در کلیشات بخوابد و به کلیشات نیرو فرستادم و او را از بستر بیرون آورده و به اصفهان بردم و صبح تحویل دادگاه انقلاب دادم. جالب اینجاست که این مسئول عملیات آنقدر پررو و بی حیا بود که به من گفت «اگر من کلت داشتم هر سه را با کلت می زدم و چون نداشتم شلاق زدم».
سالک با بیان اینکه مهدی هاشمی از کانال شهید محمد منتظری وارد شد، تصریح کرد: محمد منتظری با مهدی هاشمی خیلی رفیق بودند و حتی آن موقعی که ایشان در پاریس بود تحصنی برای نجات مهدی هاشمی از چنگال ساواک داشت.
*همکاری مهدی هاشمی با پسران خواهر صادق شیرازی
وی با بیان اینکه واحد نهضتهای آزادی بخش سپاه که مهدی هاشمی مسئول آن بود با حزب امل عراق که سید تقی مدرسی و سید اکبر مدرسی مسئول آن بودند و دایی اینها سید صادق شیرازی هست روی هم ریخته بودند، گفت: ابوشریف ارتباطی در افغانستان با پسر خواهرش داشت و با یک تیم به افغانستان میروند و با آنجا ارتباط برقرار میکنند و اینها در پاریس و یونان گروه هایی دارند. همچنین از جبهه به عقب جبهه سلاح میبردند و حتی اینها در لشکر امام حسین(ع) اختلافهایی ایجاد کرده بودند.
* مهدی هاشمی خودش را رئیس جمهور این کشور میدانست
عضو جامعه روحانیت مبارز تاکید کرد: حیات اینها با رشد اختلاف بود و مثل کِرمی بودند که در آب گِل زنده است و اگر آب زلال شود دیگر زنده نیستند. آقای مهدی هاشمی خودش را رئیس جمهور این کشور میدانست و آقای منتظری را ولی فقیه میدانست نه امام. کسی که در اشل حکومتی فکر میکند، تمام مسیر را باید برای رسیدن به آن هدف تنظیم کند و با هر کسی هم جلوی هدفش بایستد برخورد میکند.
سالک در پاسخ به سوالی در خصوص علت تعطیلی نهضتهای آزادیبخش در سپاه تصریح کرد: این مسئله دلایل متعددی دارد و از جمله نامه حضرت آیت الله خادمی به حضرت امام و دستور امام و نکته بعدی این است که وزارت اطلاعات شکل گرفته و اطلاعاتِ قتلهایی که مهدی هاشمی انجام داده به اتمام رسیده و امام دستوری به آیت الله ری شهری میدهند که منجر به دستگیری مهدی هاشمی می شود و امام امت، دستور تعقیب منحرفین وابسته به مهدی هاشمی را میدهد.
*سه تصمیم باند مهدی هاشمی پس از تعطیلی نهضتهای آزادی بخش
وی ابا اشاره به اینکه پس از انحلال نهضت های آزادیبخش، اینها یک تیم وسیع داخلی و خارجی دارند که این عناصر را باید سازماندهی بکنند، بیان داشت: وقتی نهضتها تعطیل میشود، در یک اتاق فکر که جای آن را دقیق نمیدانم، تصمیم می گیرند که نیروهای شان را با چند هدف حفظ کنند که هدف اول آن است که آقای منتظری را به جهان به عنوان ولی امر معرفی کنند، هدف دوم این که بچههایشان در قم و خارج از کشور تحصیل کنند و سوم اینکه نیروهایشان به نهادهای حساس کشور ورود کنند که می توانم به اسم بگویم که چه کسی به کجا رفت و چگونه سازماندهی داخل و خارج کشور را انجام دادند.
سالک ادامه داد: بعد از این قضیه مهدی هاشمی دیگر جای استقرار ندارد و کمی در خانه آقای منتظری و کمی در خانه آقای طاهری و بخش دیگری از عمر خود را هم در جاهای مختلف و پراکنده سپری کرد.
عضو جامعه روحانیت مبارز با اشاره به آبشخور پیوند فکری مهدی هاشمی با امسال بنی صدر و مسعود رجوی گفت: بازگشت اندیشه هر سه تفسیر شخصی از اسلام است که به تعبیری تفسیر به رای است. برای مثال مهدی هاشمی آیات جهاد در قرآن را آنطور که خودش می فهمد که قرآن تحمیل می کند و این کار را منافقین و بنی صدر هم کتابهایشان می کنند.
* آقای منتظری پیش منافقین و بنی صدر و مهدی هاشمی محور بود
وی با اشاره به قتل شهدای محراب توسط منافقین و سخنرانی بنی صدر علیه امام در اصفهان و توهین به ایشان و تصمیم مهدی هاشمی به حذف امثال آیت الله مهدویکنی و مقام معظم رهبری اظهار داشت: ریشه همه اینها در نوع تفکرشان است و حال اینکه اساتید این تفکر چه کسانی بودند بحث دوم است و باید دید که اینها پیش چه کسانی درس خوانده اند ولی با این حال جمعبندی من این است که تفسیر به رای اینها موجب میشود که دچار این نوع تفکر شوند.
سالک با بیان اینکه محور این مسئله آقای منتظری میشود تصریح کرد: آقای منتظری پیش منافقین و بنی صدر و مهدی هاشمی محور است و محور امام نیست.
* سید هادی برادر مهدی هاشمی در انحراف او نقش داشت
وی با اشاره به اینکه مهدی هاشمی در مقابل پاسخگویی به بازپرس ها تا زمانی مقاومت کرد که ناامید شد، اظهار داشت: وقتی که ناامید شد شروع به زدن حرف هایش کرد. سید هادی برادر مهدی هاشمی در انحراف آن نقش داشت و نامهاش هم بود و به او گفت که «برو توبه کن چون تو مرا به اینجا رساندهای».
* سه احتمال دلیل نفوذ مهدی هاشمی به بیت آیت الله منتظری
عضو جامعه روحانیت مبارز با اشاره به سه احتمال دلیل نفوذ مهدی هاشمی به بیت آیت الله منتظری اظهار داشت: یا یک مأموریت بوده و یا اینکه اتفاقی بوده و یا با برنامه ریزی بوده است ولی من معتقد هستم که اتفاقی نبوده ولی با برنامه ریزی بوده است و اگر هم از بیرون مأموریتی بوده الان دلیلی بر آن ندارم.
سالک افزود: آقای هادی هاشمی با خواستگاری دختر آقای منتظری به بیت ایشان وارد می شود و هادی هاشمی که در دنیای خودش آدم متفکری هست و قدرت اداره بسیار بالایی هم دارد، بعد از این که داماد این بیت میشود، تقریباً همه چیز را در اختیار میگیرد و چون احمد، پسر آقای منتظری کوچک بوده و محمد هم هنوز در آن سنی نیست، تنها کسی که میتواند در این فضا بر اندیشه آقای منتظری حاکمیت پیدا کند هادی هاشمی است.
*آقای منتظری حاضر شد امام را فدا کند ولی مهدی هاشمی را نگه دارد
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه برادر هادی هاشمی یعنی مهدی هاشمی و خانواده هاشمی پیش آقای منتظری از احترام ویژهای برخوردار هستند، تأکید کرد: طبیعی هم هست چون بالاخره پدر آقای مهدی هاشمی شخصیت فاضلی بوده و حرمت داشته و این یعنی دو خانواده روحانی با هم وصلت کرده اند. کسانی که در بیت هاشمی از قبیل مهدی هاشمی، هادی هاشمی و تقی هاشمی هستند، در بیت آقای منتظری تردد می کنند و مهدی هاشمی از نبوغ و استعداد بسیار بالایی برخوردار بوده و این نبوغ و استعداد فوق العاده باعث میشود که نزد آقای منتظری به یک شخصیت تبدیل شود به طوری که آقای منتظری در نامهای که به امام راجع به مهدی هاشمی می نویسد، در مورد علم و شخصیت او صحبت میکند.
وی با بیان اینکه آقای منتظری حاضر شد که امام را فدا کند ولی مهدی هاشمی را نگه دارد گفت: بعد مهدی هاشمی دستگیر می شود و الله اعلم ما ظاهر قضیه را می دانیم و باطن قضیه را از این ظاهر میشود فهمید.