نوبت اروپا است
سخنان دیروز رهبری پرونده مذاکره را بست و خیال همه کسانی که دل به گشایشهای ناشی از بیرون بسته بودند را راحت کرد. پافشاری ایران بر مواضع پیشین خود در شرایطی که بایدن نیز شرطهای سفت و سختی برای احیای برجام گذاشته است، توپ را به زمین اروپا میاندازد.
گروه سیاست سایت فردا: ترامپ بالاخره متقاعد شد که ماندن در قدرت با زور نمیشود و ناگزیر است که تن به دموکراسی دهد. برای همین هم پروسه انتقال قدرت را آغاز کرد و حالا جهان چشم انتظار آغاز دوران بایدن و تحولات احتمالی است. از آنجایی که بایدن تکلیف برخی گزینهها در کابینه خود مثل وزارت خارجه را روشن کرده به نظر میرسد که قصد وقت تلف کردن ندارد و میخواهد هر چه زودتر شروع به کار کرده و احیانا وارد مسائل سیاسی خارجی نیز بشود. همین مسائل هم سبب شده که برخی در ایران امیدوار شوند هر تحولی قرار است رخ دهد در همین ماه های آینده و حتی پیش از اتمام دولت روحانی رخ خواهد داد. اینکه واقعا اینطور میشود و یا دولت جدید در آمریکا به زمان بیشتری برای تصمیم گیری درباره ایران نیاز دارد، بحث دیگری است، اما آنچه از همین حالا به طور قطع مشخص است، نقش اروپاییها در تصمیمات آتی بایدن در قبال ایران و برجام است. پایان کج دار و مریز روزنامه «جهان صنعت» در گزارش امروز خود همین نکته را مورد توجه قرار داده و مینویسد: «سه کشور اروپایی عضو برجام در دوران ترامپ و به واسطه کدورتهایی که بین آمریکا و اروپا ایجاد شده بود به نحوی کجدار و مریز عمل کردند و این رویه به نفع ایران تمام شد. مشخصترین مصداق آن نیز انزوای ترامپ در راستای فعال کردن مکانیسم ماشه و برگرداندن قطعنامههای شورای امنیت است. از حالا به بعد، اما وضع میتواند تا اندازهای دگرگون شود. آنطور که تحلیلگران عرصه بینالمللی میگویند دولت بایدن میتواند در اجماعسازی علیه ایران موفقیتهایی به دست آورد و این یعنی اروپا نیز از این پس در تیم آنهاست. شاهد این مدعا نیز رویکرد و بیانیههای تروئیکای اروپاست. همین پنجشنبه گذشته بود که با صدور یک بیانیه مشترک از ایران خواستند به تعهدات هستهای خود ذیل برجام بازگردد و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته در تاسیسات هستهای خود را متوقف کند. قبل از آن نیز سفیر اتحادیه اروپا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نشست فصلی شورای حکام در وین نسبت به اقدامات ایران در خصوص کاهش تعهداتش ذیل برجام ابراز نگرانی کرد و از تهران خواست تمام اقداماتی را که با این توافق ناسازگار است به عقب برگرداند. وزرای خارجه سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس همین دوشنبه شب نیز در برلین گردهم آمدند تا بتوانند رویکرد مشترکی با دولت بایدن نسبت به احیای برجام اتخاذ کنند.» در ادامه این گزارش تاکید شد که «روی کار آمدن بایدن در آمریکا همانقدر که میتواند به احیای برجام، لغو تحریمها علیه ایران و مشاهده گشایشهایی در عرصه اقتصاد و سیاسی ختم شود، میتواند به اجماع جهانی علیه ما، تمرکز دنیا بر مسائل حقوق بشری، موشکی و منطقهای ایران و تنگتر شدن حلقههای سیاسی و امنیتی ختم شود. برخی معتقدند که تکلیف این دو را ایران با اتخاذ سیاستهای خود روشن خواهد کرد، اما بسیاری از تحلیلگران نیز به نقش اروپا در این میان اشاره کرده و آن را بسیار تعیینکننده میدانند.» آغاز رایزنیها روزنامه دولتی «ایران» نیز در شماره امروز خود به نقش مهم و اساسی اروپا در آینده برجام اشاره کرده و نوشته است: «همزمان با تغییرات در حال وقوع در دولت امریکا مقامهای اروپایی طرف برجام هم در حال رایزنی درباره موضوعاتی هستند که احتمال میرود بعد از استقرار دولت «بایدن» و آغاز اقدامات او درباره این توافق صورت گیرد. چنانکه دوشنبه گذشته «هایکو ماس»، «دومینیک راب» و «ژان ایو لودریان» وزرای خارجه آلمان، انگلیس و فرانسه با هدف گفتگو درباره برجام در برلین با یکدیگر دیدار کردند. آنها بعد از این دیدار تلویحاً اشاره کردند که روی کار آمدن دولت بعدی امریکا فرصتی را در اختیار اروپا قرار میدهد تا از برجام بهعنوان فرصتی برای مهار برنامه هستهای ایران استفاده کند. «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه هم بعد از این نشست مدعی شد که این کشور تلاش دارد تا مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای شود.» راهکارهای اشتون نکته حائز اهمیت دیگر در بررسی نقش اروپا راهکارهایی است که اخیر کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی پیشین اروپا که در مذاکرات هستهای نیز حضور داشت، پیش پای بایدن گذاشته است. راهکار اول او جمعآوری گروه مذاکرهکننده است. اشتون در این یادداشت مینویسد بایدن باید اتحادیه اروپا را قانع کند و گروه ۱+۵ را گرد هم بیاورد. با رهبران هر کشور به ویژه در این باره گفتگو کند و از آنها بخواهد وزرای خارجه کشورشان را آماده دیدار با وزیر خارجه جدید آمریکا کنند. تصمیم گرفته شود که چه کسی باید مذاکرات را هدایت کند. با توجه به مواضع اعلامی بایدن به نظر نمیرسد وی مخالفتی با این راهکار داشته باشد و از این رو مسیر اجماع بین آمریکا و سایر طرفهای برجامی خیلی زود طی خواهد شد. راهکار دوم اشتون، اما در نظر گرفتن برجام به عنوان توافق اول است نه آخر. او مینویسد: توافق سال ۲۰۱۵ هیچ گاه قرار نبود نقطه پایان مذاکرات باشد. این توافق یک نگرانی بزرگ بهخصوص را مطرح کرد که برنامه غنیسازی اورانیوم ایران بود و نسبتا موفق بوده است. تا اینکه رییسجمهور ترامپ از توافق خارج شد، ایران همچنان به توافق پایبند بود. همه ما بر بسیاری دیگر از مسائلی که باید متوقف میشدند مانند برنامه موشکهای بالستیک و بلندپروازیهای آن در منطقه واقف بودیم، اما این تخته سنگی پشت در مذاکرات بود که باید قبل از پیش رفتن ما برای حل کردن بقیه موارد کنار زده میشد. بایدن و گروه او با در نظر گفتن معاهده صلح آبراهام میان اسراییل و برخی کشورهای عربی باید متصور شوند که این اقدام چگونه میتواند در چارجوب یک استراتژی بزرگتر منطقهای قرار بگیرد. این بند از یادداشت خانم اشتون نیز به قدر کافی گویاست و ثابت میکند که طرف اروپایی سعی دارد با همان رویکرد بایدن یعنی پیش کشیدن مسائل منطقهای و… وارد تعامل با ایران شود و از آنجایی که مذاکره درباره موضوعات غیربرجامی خط قرمز ایرانی است، باید منتظر چالشهای جدید بود. راهکار سوم پیشنهادی اشتون برای بایدن نیز این است که پایههای مستحکمی برای برجام در نظر بگیرد. وی در این باره توضیح میدهد که این به معنای همکاری با کنگره آمریکا برای ایجاد اطمینان در این توافق است تا زمانی که همه به آن پایبند باشند و همچنین ایجاد اهدافی بلندمدتتر به عنوان وسیلهای برای جلب حمایت (کنگره). بازگشت به برجام تنها با اختیارات ریاستجمهوری برای حفظ آن ممکن است برای مدت کوتاهی کارآمد باشد، اما رویکردی بنیادین نیست. این پیشنهاد البته واقعا کاربردی و مفید است، زیرا سبب میشود که اگر بعد از چهار سال و احتمالا با رفتن بایدن، شاهد ظهور پدیدهای همچون ترامپ بودیم، آسیبی به برجام نرسد. موضع ایران همان طور که گفته شد نقش اروپا از این پس حتی بیش از گذشته تعیین کننده خواهد بود و همراهی یا عدم همراهی آن با امریکا در آینده و سرنوشت برجام بسیار اثر خواهد داشت. این اهمیت، اما از اهمیت رویکرد و مواضع ایران نمیکاهد. با توجه به مواضع اعلامی بایدن خیلی خوشباورانه خواهد بود اگر گمان کنیم که امریکا بدون پیش شرط و دردسر و زیادخواهی به برجام برمیگردد و غائله ختم به خیر میشود. گزینه منطقیتر این است که به پذیریم برجام او با برجام اوباما فرق دارد و به محض شروع کار ساز مذاکره در باب مسائل موشکی، منطقهای و حقوق بشری را کوک خواهد کرد. همراهی اروپا با بایدن در این موارد موجب اجماع علیه ما شده و ابزاری را در اختیار آمریکا قرار میدهد که بایدن نداشت. در چنین وضعیتی رویکرد ایران بیش از هر وقت دیگری اهمیت خواهد یافت. موضع رسمی ایران نیز مشخص است و بارها از سوی مقامات عالی مورد اشاره قرار گرفته است. مثلا همین دیروز مقام معظم رهبری در جلسه شورای هماهنگی اقتصادی کشور تاکید کردند که بنا را بر این بگذارید که گشایشی از خارج انجام نخواهد شد. همچنین با اشاره به اینکه قبلا مذاکره را آزموده و نتیجه نگرفتهایم، این پرونده را بستند تا کسی در دولت و بیرون از آن دل به مذاکرات احتمالی نبندد. با در نظر داشتن پافشاری ایران بر موضع خود، یک بار دیگر متوجه نقش اروپا میشویم. قاره سبز که در همه چهار سال گذشته مدعی همراهی با ایران و تلاش برای اجرای برجام بود و در عمل نیز گام جدی برنداشت، حالا باید خود را ثابت کند تا معلوم شود واقعا پای یک توافق بین المللی که امضا کرده است ایستاده یا اگر فردی مثل ترامپ نباشد که با آنها لجبازی کرده و منافعشان را تهدید کند، به آغوش آمریکا برمیگردد.