عبدی: آمریکا دشمن اصولگرایان است نه ما اصلاحطلبان!
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود به تعریف و تمجید از نامزد ریاست جمهوری از حزب دموکرات آمریکا و حامیانش پرداخته و در ادامه به دروغگویی، وانمود سازی و مشابهت سازیهای مضحکی روی آورده است.
روزنامه کیهان:در سرمقاله شرق که به قلم سردبیر این روزنامه نوشته شده، آمده است: «چیزی به پایان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا باقی نمانده است. انتخاباتی که در آن پیروزی هریک از نامزدهای حزب جمهوریخواه و دموکرات صورتبندی سیاست بینالملل را تغییر خواهد داد. گیرم در این میانه اصولگرایان اصرار بورزند فرقی در پیروزی این نامزدها وجود ندارد [؟!]. البته این اولینبار نیست که این گروه سیاسی برخلاف جامعه آمریکا و جامعه بینالملل و کشورهای منطقهای و مردم ایران نظر متفاوتی ارائه میدهد. [؟!]»
آیا چنان که این روزنامه مدعی شده اصولگرایان گفته اند: «فرقی در پیروزی این نامزدها وجود ندارد» یا اینکه حرف اصولگرایان این بوده است: «جمهوریخواه و دموکرات در دشمنی با ایران اشتراک نظر دارند؛ اگرچه ممکن است در روشها گاهی با هم اختلاف نظر داشته باشند.» میان این دو گزاره تفاوت بسیاری هست و این گونه نظر جریان رقیب را دستخوش تغییر کردن قطعا با نیت و هدف خاصی انجام میگیرد. موضوع بعدی این است که سردبیر شرق مدعی شده اصولگرایان برخلاف تمام دنیا (دقت کنید که طیف اصلاح طلب همواره با مردم و در کنار آنها نمایش داده میشود) نظر متفاوتی دارند. خب نظر اصولگرایان را نوشتیم و در ادامه به گزارههایی اشاره کنیم که در خود این روزنامه شرق از طیف اصلاح طلب بیان شده: سرمقاله نویس شرق یعنی سردبیر این روزنامه همین اواخر در مصاحبه با «عباس عبدی» به او گفت: «شاید اگر انتخابات آمریکا برای کنشگران سیاسی ایران اینقدر مهم شده است و آن را در سرنوشت جامعه ما اثرگذار میدانند، بهنوعی فرافکنی واهی باشد.» عبدی نیز که یک کنشگر طیف موسوم به اصلاح طلب است در همان مصاحبه میگوید: «حتی میشود گفت فشار دموکراتها به دولت ایران میتواند بیشتر از جمهوریخواهان باشد...» سپس در ادامه سرمقاله دیروز شرق آمده: «.. آمریکا بهعنوان دشمن شماره یک اصولگرایان [؟!]نیز از این قاعده مستثنا نیست. البته اصولگرایان با شیوه سرمایهداری آمریکا چندان عنادی ندارند [؟!]، چراکه از رهگذر همین مخالفتها با آمریکا به سودهای کلانی دست یافتهاند. [؟!]» نخست اینکه طیف موسوم به اصلاح طلب آمریکا را دشمن شماره یک خود نمیداند. نکته دوم اینکه دروغی مضحک و بزرگ توسط سردبیر این روزنامه عنوان شده و آن اینکه اصولگرایان با سیستم لیبرالیسم آمریکایی یا سرمایه داری چندان عنادی ندارند. این موضوع آن اندازه روشن است که نیازی به توضیح نیست و در همین کیهان نقدهای بسیاری علیه لیبرالیسم یا سرمایه داری و وابستگان فکری این روش در میان دولتمردان بارها به نگارش درآمده است. سوم اینکه این روزنامه و دیگر زنجیره ایها همواره به صورت کلی و به منظور ترورشخصیت رقیب مدعی شده اند که اصولگرایان از راه دشمنی با آمریکا سودهای کلانی به دست آورده اند. آنها هیچگاه نمیگویند چطور از راه دشمنی با آمریکا میتوان به سود رسید یا افرادی که از این راه به سودهای کلان رسیدهاند چه کسانی هستند؟ معمولا کلیگویی یکی از نشانههای دروغگویی است. دیگر اینکه اظهار دوستی با آمریکا و اروپا سود در پی دارد یا دشمنی؟! مثال روشن این موضوع آل سعود و دوستی آنها با آمریکاییهاست که به هر ذلتی تن میدهند. رابطه اقتصادی با چین، قربانی برجامزدگی دولت! روزنامه اصلاح طلب اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «آخرین در میان همتایان» به بررسی تطبیقی مشارکت چین و ایران در قیاس با کشورهای منطقه نوشت: «فهم متعارف این است که ایران به چین وابسته است، اما میزان و دامنه این وابستگی بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور میشود. این بررسی تطبیقی نشان میدهد که ایران بیش از سایر اقتصادهای بزرگ خاورمیانه به چین وابسته نیست. به نظر میرسد ایران، نسبت به اندازه اقتصاد و نقش امنیتیاش در منطقه، از لحاظ تعامل اقتصادی و امنیتی از سایر کشورهای خاورمیانه عقب است... این بررسی مشخص میکند که تعامل اقتصادی ایران با چین در چهار حوزه اصلی اقتصادی تجارت دوجانبه، سرمایهگذاری مستقیم خارجی، جذب منابع مالی خارجی و نیروی کار اعزامی- از سایر کشورهای خاورمیانه عقب است. علاوه بر این، با بررسی اطلاعات مربوط به این چهار حوزه در طول زمان، مشخص میشود که روابط اقتصادی چین و ایران بیش از پنج سال است که راکد است، اگر نگوییم وخیم شده است.» گفتنی است پس از انعقاد برجام و سیاست دولت در جهت گرایش به غرب و اعتماد به آمریکا و اروپا، توسعه روابط با بقیه کشورهای دنیا از جمله آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا مهجور ماند و دولت تمام تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا و اروپا قرار داد. حتی پس از خروج آمریکا از برجام و عیان شدن بی ثمر بودن برجام، کماکان دولت به امید وعدههای اروپایی و گشایشهای احتمالی اراده جدی بر پیگیری توافقات جامع با چین نداشت تا جائیکه ۶ ماه ایران در چین هیچ سفیری نداشت. در حالی که آمریکا و اروپا طی سالهای پس از انقلاب هرگونه خصومت ورزی و تحریمی علیه ایران اعمال داشته اند و دولت روحانی نیز ۷ سال کشور را معطل چشم آبیهای غربی نگه داشت و عایدی جز تحریم و فشار بیشتر برای ایران نداشت، کماکان عدهای که کاسه لیسی غرب و آمریکا را برای تداوم حیات سیاسی خود ضروری میبینند، از تعاملات اقتصادی با چین و روسیه که طی سالهای تحریم تنها کشورهایی بودند که به کمک ایران آمدند احساس خطر کرده و راهبرد صحیح در توسعه روابط با شرق را آن هم بدون هیچگونه اطلاعات و استنادی تحریف و وارونه نمایی کرده و حواشی بسیاری حول آن ایجاد کردند. حال آنکه شکی نیست توسعه روابط با شرق موجبات کسادی بازار کاسبان تسلیم و مذاکره با آمریکا خواهد شد که اینگونه به تکاپو افتاده بودند تا روابط منطقی و براساس منافع متقابل ایران و چین را تخریب کنند. در واقع اگر دولت بجای ۷ سال هدر دادن سرمایههای کشور در برجام، همین قرارداد آینده نگر و تضمین کننده منافع ملی ایران را پیگیری کرده بود، امروز هم کمک دهنده جدی به وضعیت اقتصادی کشور بود و هم توازن قوایی در برابر فشارحداکثری آمریکا آن هم با پشتوانه اقتصادی ایجاد شده بود. «ارعاب و هراس افکنی»، برای فرار از پاسخگویی سهیلا جلودارزاده، نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم و کاندیدای ناکام انتخابات مجلس یازدهم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اصولگرایان رادیکال وضع را اسف بارتر میکنند». جلودارزاده در ادامه گفت: «در گذشته کسانی مانند احمدینژاد برنامههای اقتصادیای در کشور اجرا کردهاند که همچنان پیامدهای ناخوشایند آن مشاهده میشود. تجریه تاریخی نشان داده هر زمان مشارکت مردم در انتخابات زیاد بوده گزینههای اصلاحطلب در انتخابات پیروز شدهاند و در مقابل هر زمان که مشارکت مردم پایین بوده اصولگرایان موفق شدهاند در انتخابات به پیروزی دست پیدا کنند. به همین دلیل نیز در ماههای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری آنچه دارای اهمیت است بازگشت اعتماد اجتماعی به جریانهای سیاسی و بهخصوص جریان اصولگرایی است. در سالهای اخیر تندروهای اصولگرا به شکلی رفتار کردهاند که کلیت جریان اصولگرایی تحتتأثیر این طیف بوده است. این وضعیت تاحدود زیادی در شرایط کنونی نیز وجود دارد. اصولگرایان باید این نکته را در نظر داشته باشند که هر چه بیشتر به سمت رویکردها و گزینههای رادیکال حرکت کنند به همان اندازه احتمال ریزش اعتماد اجتماعی بیشتر خواهد شد». مدعیان اصلاحات و حامیان روحانی در سال ۹۶ ادعا کردند که اگر رقبای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند، وضع بحرانی شده و قیمت دلار ۵ هزارتومان خواهد شد. این در حالی است که در دولت دوم روحانی، قیمت دلار از ۳۰ هزارتومان نیز فراتر رفت. به عبارت دیگر، ادعای مطرح شده از سوی مدعیان اصلاحات- دلار ۵ هزارتومانی در صورت پیروزی رقبای روحانی- اکنون برای مردم به یک آرزو تبدیل شده است. طیف مدعی اصلاحات هیچ برنامه و طرح مشخصی برای اداره امور و رفع مشکلات مردم ندارد. این طیف با بیاخلاقی و بدون ارائه هیچ برنامهای، صرفا به ارعاب و هراسافکنی روی میآورد. بانیان وضع موجود به جای بکارگیری این ترفند تکراری، باید درباره عملکرد خسارتبار خود به افکارعمومی پاسخگو باشند. هدف ترامپ و بایدن تهی کردن نقاط قوت ایران روزنامه دولتی ایران دیروز در گزارشی درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشت: «چه ترامپ جمهوریخواه و چه بایدن دموکرات هر دو در بسیاری از سیاستها درباره ایران نگاه مشترک دارند هر چند در روش متفاوت باشند، اما نتیجه یکی خواهد بود... رئیس جمهوری آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمیکند... موفقیت جو بایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مساله اختلافات ایران و آمریکا ایجاد نمیکند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو راهبرد مشترکی را دنبال میکنند که فشار بیشتر بر ایران است. حال ترامپ نام آن را «فشار حداکثری» میگذارد و بایدن از آن به عنوان «فشار هوشمند» تعبیر میکند. اما روش و تاکتیک ترامپ بدین گونه است که در این زمینه تکروی میکند و یکی پس از دیگری تحریمهای کوری را علیه ایران وضع میکند؛ تا به حدی که به اذعان «رابرت اوبراین» مشاور امنیت ملی دولت آمریکا، تحریمها به قدری اعمال شده که دیگر کاری نمانده که آمریکا بتواند علیه ایران انجام دهد. اما تاکتیک دولت بایدن شبیه به تاکتیک اوباماست. تیم بایدن در نظر دارد تا با ایجاد اجماع علیه ایران به روش هوشمندانهتری، فشار موثری را بر ایران وارد کند.» ارگان دولت نوشت: «طبیعتا بایدن در موقعیتی است که به راحتی از فشار حداکثری عبور نخواهد کرد و سعی خواهد کرد که تلاشهای ترامپ را به محصول مورد نظر خود تبدیل کند. در مجموع، ترامپ و بایدن در استراتژی با هم تا حدود زیادی اتفاق نظر دارند و هیچ کدام دغدغه بهبود وضعیت اقتصادی ایران را ندارند. هدف راهبردی آنها در قبال ایران تهی کردن نقاط قوت و ظرفیتهای استراتژیک ایران است. اما هر کدام به روش خود به دنبال تحقق خواستهشان هستند. هر دو حزب رفتارهای ایران را برهم زننده ثبات در منطقه میدانند و به مهار ایران میاندیشند. چه دموکرات و چه جمهوریخواه به دنبال تبدیل ایران از یک بازیگر ضدهژمون به یک بازیگر عادی در نظام منطقهای خاورمیانه و حوزه خلیج فارس هستند. هر دو اتهام دستیابی ایران به سلاح هستهای را جزو سیاستهای خود میداند و بر این ادعا پای میفشارند. چه بایدن و چه ترامپ تحریمهای اقتصادی را به عنوان یکی از اهرمهای مهم در هر نوع مذاکره با ایران تلقی و تصور میکنند. چه ترامپ که سیاست فشار حداکثری را دنبال کند چه بایدن که آن را بر زبان نیاورد، اما نان تحریم را خواهد خورد.» زور دعای مردم به گرانیها نمیرسد روزنامه اینترنتی همدلی در گزارشی با تیتر «زور دعای مردم به گرانیها نمیرسد» نوشت: اسحاق جهانگیری، سه روز پیش بود که در حاشیه یکی از جلسات هیات دولت، در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که قیمتها کاهش پیدا میکند یا خیر، دو کلمه بیشتر نگفت: «دعا کنید» در ادامه مطلب روزنامه مدعی اصلاح طلبی آمده است: سوالی که بیش از همه ذهن مخاطبان را درگیر کرده این است که به راستی نقش علوم بنیادی و دو دو تا چهارتای اقتصادی تا این حد کمرنگ شده که مسئولان از مردم میخواهند تا با وجود تکیه برکرسیهای ریاست و هزینههای میلیاردی برای راهاندازی اتاقهای فکر و پژوهشکدههای اقتصادی، آسانترین و کمهزینهترین راهکار را برای بهتر شدن معیشت پیشنهاد دهند؟ این پاسخ عجیب از زبان فردی که سالهاست در قلب دولت، فعالیت کرده و در جلسات و مباحث اقتصادی پای صحبت هزاران تحلیلگر نشسته، در حالی مطرح است که بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی بانک مرکزی، قیمت هر متر مسکن در تهران، به ۲۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسیده و بر اساس تصمیمات اخیر رئیس شورای رقابت و وزیر صنعت، معدن و تجارت، مجوز افزایش قیمت خودرو برای سه ماهه سوم سال نیز ابلاغ شده است. این افزایش قیمتها در حالی مطرح است که خط فقر با افزایش یک میلیونی نسبت به سال گذشته، به نه میلیون تومان رسیده و حقوق دهکهای درآمدی ضعیف، به دو میلیون هم نمیرسد. جدای از این بحثها، صحبتهای جهانگیری نقش پژوهشکدههای عریض و طویل اقتصادی را حسابی زیر سوال برده است. مدعیان اصلاحات در حالی به سیاستهای اقتصادی دولت و گرانیها انتقاد دارند و سعی میکنند که با دولت تدبیر و امید فاصله گذاری کنند که ۷ سال و چند ماه از دولت مورد حمایتشان گذشته و از سویی تنها کمتر از ۸ ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است!