گره زدن سرنوشت ایران به نتایج انتخابات آمریکا با۶ سیگنال غلط

با نزدیک شدن به انتخابات آمریکا، عده ای با گره زدن سرنوشت کشور به نتایج انتخابات آمریکا، سیگنال های غلطی را درباره ایران صادر می‌کنند؛ سیگنال هایی که می‌توانند منافع اقتصادی کشور را خدشه‌دار کنند.

کد خبر : 1029962

خبرگزاری تسنیم: انتخابات آمریکا پس از مدتها کش و قوس و رقابت انتخاباتی، سه شنبه هفته جاری برگزار می شود. اما هنوز مشخص نیست که تعیین و اعلام نتیجه و فرد پیروز انتخابات چقدر زمان ببرد. با ابهام درباره رفتار انتخاباتی دونالد ترامپ طی روزهای آینده، برخی از سازمان های و فروشگاهها به ویترین های خود تخته و حفاظ نصب می کنند تا در صورت برگزاری درگیری و تظاهرات، متضرر نشوند یا ضرر کمتری را متوجه شوند.

در حالی که برخی در آمریکا دلهره درگیری داخلی دارند، جهان نیز به برگزاری و نتیجه این انتخابات به نظاره نشسته است. در ایران هم عده ای این انتخابات را رصد و دنبال می کنند. برخی در داخل کشور، در لابلای کارزار انتخاباتی در آمریکا به دنبال گره زدن نتایج آن به سرنوشت کشور و رفع مشکلات اقتصادی کشورمان مشغول هستند. اینکه جو بایدن بیان فلان می شود، و اگر ترامپ بیاید بهمان می شود.

بررسی تحولات سیاسی در دنیا و کشورهای دیگر از منظر کارشناسی نه تنها کار بدی نیست، بلکه لازمه سیاست ورزی در هر کشوری به ویژه در عرصه بین الملل است؛ اما مشکل آنجاست که عده ای برای اهداف سیاست داخلی، وقایع سیاست خارجی را وارونه منعکس می کنند. ادراک سازی اشتباه در این مسیر، منجر به رفتن به آدرس و مسیری غلط می شود و مثل وضعیت فعلی، می شود آنچه نباید بشود.

دولت تدبیر و امید، برای نجات مردم از چنگ مشکلات اقتصادی، کار خود را با وعده مذاکره با آمریکا و توافق هسته ای آغاز کرد تا اینکه هم چرخ اقتصاد بچرخد و هم چرخ صنعت هسته ای. از قضا هر دو چرخ نه تنها روان تر نشدند، بلکه در سنگلاخ فرو رفتند. تا جایی که شاید مردم الان حسرت بازگشت به روزهای قبل از 92 را دارند. جالب است که در چنین وضعیتی، نسخه مقامات دولتی برای رفع مشکلات و گرانی، دعای مردم است. اما آنها به دلیل مشغله های زیاد و پر بودن دست هایشان، مجالی برای حل مشکلات معیشتی مردم ندارند. ظاهرا گره زدن سرنوشت کشور به کدخدایی که «دبّه» کرد، یکی از این مشغله هاست. اما درس های گذشته و وضعیت فعلی ما را بر آن می دارد که درباره ارسال سیگنال های غلط درباره تحولات آمریکا مراقب باشیم. این سیگنال های غلط چه هستند؟

  1. سیگنال ترس: ترامپ بیاید جنگ و بدبختی می‌شود . یکی از گزاره‌هایی که این روزها توسط برخی در داخل و به نفع جو بایدن تبلیغ می‌شود، این است که اگر رئیس جمهور فعلی آمریکا بار دیگر انتخاب شود، فشار حداکثری تشدید شده یا اینکه جنگی بین ایران و آمریکا رخ خواهد داد.

آمریکایی‌ها طی چندین دهه گزینه نظامی در قبال ایران را چندین بار بررسی کرده‌اند اما هرگز امتحان آن را به نفع خود ندیده‌اند. چه در زمان جورج بوش و چه در زمان روسای جمهور قبلی و بعدی. در دوره ترامپ هم که رئیس جمهوری کله شق و پیش بینی ناپذیر محسوب می‌شود، حتی با سرنگونی پهپاد آمریکا و موشکباران پایگاه عین الاسد، دولت آمریکا جرأت به شروع اقدام نظامی علیه ایران نکرد. بنابراین گمانه جنگ بیش از آنکه نسبتی با واقعیت داشته یا حتی در آمریکا به طور جدی مطرح شود، در داخل کشور توسط گروهی خاص با اهداف انتخاباتی خاص مطرح می‌شود. دلیل آن هم مشخص است. عده‌ای به دلیل ضعف عملکرد و نداشتن دستاورد و کارنامه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خوب، به دنبال امنیتی کردن فضا و آوردن سایه کاذب جنگ بر سر کشور هستند تا از این محل ارتزاق سیاسی کنند. کاسبان شبح جنگ، برعکس گفتمان به ظاهر صلح طلب خود، به دنبال هراس افکنی و جمع کردن رأی از محل آن هستند.

صحبت از تشدید فشار حداکثری در صورت پیروزی مجدد ترامپ، در حالی است که صاحبان آن نسبت به کارآمدی آن صراحتا ابراز تردید کرده اند. «رابرت اوبراین»، مشاور امنیت ملی دولت آمریکا در این خصوص می گوید: «یکی از مشکلاتی که ما با ایران و روسیه داریم این است که اکنون آنقدر تحریم علیه این کشورها اعمال کرده ایم که فرصت و امکان بسیار کمی برای انجام هر کار دیگر و اعمال تحریم جدید را داریم.»

«ریچارد نفیو»، یکی از معماران تحریم ایران در دولت باراک اوباما و عضو تیم مذاکره کننده آمریکا در برجام، نیز معتقد است که گزینه های زیادی برای دولت ترامپ در زمینه اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران باقی نمانده است. کارشناسان علاوه بر اذعان به خالی تر شدن خشاب تحریمی آمریکا، درباره فرسوده کردن ابزار تحریم توسط آمریکا هشدار داده‌اند و معتقدند که مستهلک کردن این اهرم اقتصادی، کارآمدی تحریم‌ها را کمتر می‌کند یا به مرور زمان از بین می‌برد. بنابراین، دادن آدرس غلط در زمینه افق تحریم های آمریکا و فشار حداکثری، دمیدن در این کمپین و گمانه یأس است. این اقدام هم به لحاظ روانی به کمپین فشار حداکثری کمک می‌کند و به اشتباه سیگنال ترس راهبردی کشور را مخابره می کند که تبعات آن بسیار بیشتر از خود کمپین است.

  1. سیگنال بزک‌: بایدن بیاید گلستان می‌شود . آنگونه‌ای که عده‌ای نامزد دموکرات انتخابات آمریکا را در داخل ایران بزک کرده‌اند، اگر خود کمپین بایدن در آمریکا عمل می‌کرد، شاید فاصله او با ترامپ بسیار بیشتر از فاصله فعلی بود. عده‌ای این گمانه را مطرح می‌کنند که با پیروزی بایدن، او تحریم‌ها علیه ایران را برخواهد داشت. اما آقای بایدن در 13 سپتامبر سال جاری یادداشتی را در سی‌ان‌ان منتشر کرد که به موضوع ایران اختصاص داشت. او تیتر یادداشتش را اینگونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانه‌تری برای سخت‌گیری بر ایران وجود دارد.»

بایدن در بخشی از یادداشت خود سیاست ترامپ در قبال ایران را به چالش می‌کشد و می‌نویسد که «وعده ترامپ برای ممانعت از رفتار تهاجمی تهران در منطقه...حرف‌های توخالی بوده است». این نکته نشان می‌دهد که بایدن معتقد است که فشار فعلی آمریکا بر ایران شعار توخالی است و باید در عمل فشار واقعی بر ایران وارد کرد. به عبارتی او طرفدار فشار هوشمندانه‌تر بر ایران است.

او در بخشی از یادداشت خود می‌نویسد: «ما به استفاده از تحریم‌های هدفمند علیه ایران در زمینه نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم و برنامه‌ای موشکی ادامه خواهیم داد.»

«آنتونی بلینکن»، مشاور سیاست خارجی بایدن است که گفته می‌شود در صورت پیروزی نامزد دموکرات، سمت مهمی را در دولت آتی خواهد داشت. او هدف دولت آتی بایدن را ایجاد اجماع به منظور آوردن فشار موثرتر علیه ایران و منزوی کردن تهران می‌داند. بنابراین، قلب واقعیت و تحریف راهبرد حقیقی بایدن در قبال ایران، تامل برانگیز است.

  1. سیگنال ساده‌لوحی راهبردی ایران: بلاشرط به برجام بازمی‌گردیم! یکی دیگر از گزاره هایی که طرفداران دموکرات ها در کشور مطرح می کنند، این است که می‌گویند بایدن در صورت برنده شدن، بلاشرط به توافق هسته‌ای بازخواهد گشت. شاید چنین تصوری محصول مشاهده انتقادهای دموکرات ها از عملکرد رئیس جمهور فعلی آمریکا در زمینه برجام باشد. دموکراتها در ایام انتخابات و قبل از اینکه به قدرت برسند، طبیعتاً از هر زاویه‌ای به انتقاد از ترامپ می‌پردازند، اما این بدین مفهوم نیست که آنها از اهرم‌ها و فرصت‌هایی که ترامپ برای آمریکا ایجاد کرده، به راحتی عبور خواهند کرد. افراد نزدیک به تیم بایدن بارها این نکته را بیان کرده‌اند. بالعکس، شاید بسیاری از انتقادات دموکرات ها از ترامپ در خصوص ایران، پس از نشستن آن بر مسند قدرت به سیاست رسمی آنها هم تبدیل شود.

بلینکن هدف آمریکا از بازگشت به برجام را تبدیل این توافق برای تبدیل به پلتفرمی برای انزوای بیشتر ایران می‌داند. او اواخر سپتامبر سال جاری در مصاحبه با «سی‌بی‌اس نیوز» درباره موضوع ایران و سیاست آتی بایدن در این زمینه می‌گوید: «اگر جو بایدن رئیس جمهور شود، و اگر ایران به پایبندی به توافق هسته‌ای برگردد، ما هم کار مشابهی خواهیم کرد. اما آنگاه، ما آن را به عنوان پلتفرمی استفاده خواهیم کرد تا با شرکا و متحدانمان تلاش کنیم که آن را تقویت و طولانی‌تر کنیم. و فکر می‌کنم این امتیازاتی دارد، که ما را در کنار شرکا و متحدانمان قرار می‌دهد تا بتوانیم با هم به طور موثرتر علیه سایر فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران فشار وارد کرده و این اطمینان را حاصل کنیم که در خصوص آن فعالیت‌ها، ایران منزوی شود و نه آمریکا.»

«جیک سولیوان»، دستیار فعلی جو بایدن و مشاور امنیت ملی سابق او در دولت اوباما، از جمله افرادی است که به تبیین سیاست خارجی بایدن می‌پردازد. سولیوان که در جریان مذاکرات برجام نیز حضور داشت درباره سیاست آتی بایدن در قبال ایران می‌گوید: «جو بایدن با ایران یک توافق پیرو مذاکره خواهد کرد که عملاً امنیت آمریکا و اسرائیل و سایر شرکای منطقه‌ای ما را به پیش برد و ایران را پاسخگو و مسئول بداند.»

سولیوان در جای دیگری نیز گفته است: «ایرانی‌ها باید واقع‌بین‌تر باشند. تصور کاهش عمده تحریم‌ها از سوی ایالات متحده بدون دریافت ضمانت‌هایی از ایران مبنی بر آغاز مذاکره فوری بر سر توافقی متعاقب که در آن دست‌کم چارچوب‌های زمانی توافق بسط داده شده و مسائل مربوط به راستی‌آزمایی و موشک‌های بالیستیک قاره‌پیما حل شده باشند، غیرعملی است.»

اما نکته مهمتر این است که آمریکا به عنوان طرف متخلف و خارج شده از توافق هسته ای در جایگاهی نیست که برای بازگشت خود شرط تعیین کند. بلکه این ایران و طرف متضرر است که باید درباره امکان و کیفیت بازگشت آمریکا به برجام اظهار نظر کند. «محمد جواد ظریف»، وزیر امور خارجه کشورمان لازمه بازگشت آمریکا به توافق هسته ای را جبران خسارت های وارده به ایران می داند. آقای ظریف چندی پیش در مصاحبه با اسپوتنیک گفت: « بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای اولین اقدامی است که آن‌ها باید انجام دهند. برای این بازگشت، آمریکا باید خساراتی را که به ملت ایران وارد کرده و همچنین اقداماتی را که در جهت تضعیف توافق هسته‌ای انجام داده است جبران کند.»

اظهارات مقامات کشورمان در این زمینه مهم است؛ چرا که هرگونه چراغ سبز به بازگشت آسان و بدون جبران کردن خسارت های قبلی و تنبیه‌های ضروری، در اصل چراغ سبزی به آنها برای تکرار اقدامات قبلی‌ و بهره‌گیری از برجام به عنوان پلتفرم فشار است. اگر تخلف ها و بدعهدی آمریکا مشمول جریمه و هزینه نشود، این کشور به تکرار آن مثل گذشته عادت خواهد کرد. از این رو، طرح بازگشت بدون پیش شرط آمریکا به برجام، از طرفی منحرف کردن اصل بحث بوده و از طرفی دیگر سیگنال مخربی را به طرف مقابل ارسال می کند که ایران آنچنان ساده‌لوح است که هر پروژه‌ای را می‌توان برای آن سوار کرد.

  1. سیگنال اشتیاق-انشقاق . عده ای با وجود سابقه عملکرد آمریکا، در تلاش هستند که از خود اشتیاق زایدالوصفی برای مذاکره با آمریکای بایدن و حتی ترامپ نشان دهند. اول اینکه چنین کاری، به فرض حتی موافق بودن با مذاکره، باز هم هزینه هرگونه گفتگو و توافقی را به شدت بالا می‌برد. و به همین جهت بسیار ساده‌لوحانه است. دوم اینکه، چنین رفتاری سیگنال انشقاق شدید در بدنه کشور را به خارج ارسال می‌کند. خروجی ارسال چنین پیامی، نه احصای منافع ملی و رفع تحریم ها، بلکه مصمم شدن طرف مقابل برای عدم پایبندی و عدم عقب‌نشینی از راهبرد ظالمانه و شکست خورده خواهد بود. زمانی که طرف مقابل با چنین صحنه‌ای مواجه شود، که با وجود تخلف و عدم پایبندی خود به تعهدات توافق قبلی، باز برخی ایرانی‌ها مشتاق مذاکره هستند، دیگر دلیلی بر پایبندی به هیچ تعهدی نخواهد داشت. بلکه سعی خواهد کرد هزینه امتیازات بیشتر ایران را از جیب مردم ایران بپردازد. بنابراین، بازی غلط در این میدان در اصل کمک به طرفهای مقابل و بازی در زمین آنهاست.

القای گمانه اختلاف راهبردی در کشور در زمینه نحوه مواجهه با آمریکا، محصولی جز ادامه سیاسی تحریمی غرب و تبدیل فشار اجتماعی مردم ایران به اهرمی علیه ایران نخواهد داشت. هر دو نتیجه، به وسیله ای برای کاهش انتفاع اقتصادی ایران از هرگونه حالتی خواهد بود. در مجموع، با چنین روندی، کمپ مشتاقان مذاکره در اصل مماس بر کمپین فشار حداکثری قرار می‌گیرند.

  1. سیگنال استیصال: هر چقدر که آمریکایی درباره شکست سیاست فشار حداکثری سخن به میان می آورند، عده ای بر عکس آن را در داخل کشور منعکس می کنند. آمریکایی ها اذعان می کنند که خشاب تحریمی شان خالی شده و سیاست شان نتوانسته منجر به فروپاشی اقتصادی و سیاسی در ایران شود. اما گروهی در کشور که زمانی می گفتند هر توافقی، حتی توافق بد، بهتر از بی توافقی است، الان این استدلال را مطرح می کنند که اگر مذاکره نشود و فشار حداکثری تمدید یا تبدیل به فشار هوشمند شود، ایران دیگر امکان و رمقی برای مقاومت ندارد. بعید است که آمریکایی ها خودشان چنین امید به و تصوری از تحریم های خود داشته باشند. عبور از سد فشار حداکثری که پایان خط فشارهای آمریکاست نشان می دهد، که استدلال فوق نامعتبر است. اتفاقا اصرار آمریکا بر سیاست تحریم های کور منجر به نگرانی اقتصاددانان آمریکایی شده است، چرا که چنین روندی به روندها و جریان های مالی موازی و مستقل انگیزه بیشتری برای رشد و نمو می دهد.
  1. سیگنال نگاه تاکتیکی به شرق : توسعه و پیشرفت فنی و اقتصادی کشورهای شرقی به ویژه چین باعث شده است که بسیاری از کشورها و حتی رقبای ایران، مانند عربستان و کشورهای اروپایی، به سمت همکاری بیشتر با پکن حرکت کنند. دورنمای قدرت اقتصادی چین و تفاوتهای راهبردی فعلی چین با آمریکا، طبیعتاً می‌تواند دلیلی کافی برای توجه ویژه به سمت شرق باشد. اما برخی به راهبرد نگاه به شرق، نگاهی تاکتیکی دارند و معتقدند که باید مشکلات را با آمریکا یا اروپا حل کرد و در این صورت نیازی به شرق نیست. اما چنین گزاره ای درست نیست. اول اینکه آمریکا حلال مشکلات کشور نیست، بلکه بالعکس منشا و ریشه بسیاری از مشکلات هست. دوم اینکه، مسئله افزایش همکاری ها با شرق باید روندی مستقل از همکاری‌ها با غرب باشد. صرفنظر از اینکه ایران با غرب در چه وضعیتی باشد، همکاری با شرق اهمیتی راهبردی دارد. اتفاقا بیش از هر کسی، آمریکا از توسعه همکاری های اقتصادی و فنی ایران و چین هراس دارد. چرا که آنها نگران این هستند که ایران بتواند از فشار اقتصادی آمریکا رهایی یابد و دوم اینکه همکاری تهران و پکن در منطقه به ضرر واشنگتن تمام شود. بدون در نظر گرفتن دلایل و عوامل دیگر، مخالفت دشمن با توسعه همکاری های ایران با شرق، می تواند دلیلی مهم برای اصرار و جدیت در این زمینه باشد. مخالفان نگاه به شرق، در اصل به دنبال محدود کردن ظرفیت های کشور و آسیب پذیرتر کردن بیشتر آن در قبال آمریکا هستند. هر چند که خود آمریکا هم با این مناسبات تجاری عظیمی دارد. ارسال سیگنال نگاه تاکتیکی به شرق، همچون مواردی که در گذشته تکرار شد، نه تنها سودی از ناحیه آمریکا و اروپا نخواهد داشت، بلکه چینی‌ها را نیز نسبت به همکاری راهبردی با ایران احتمالاً دلسرد می‌کند.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: