از «برادر عباد» تا سخنگویی دولت
ربیعی مشاور سید محمد خاتمی در دو دولت هفتم و هشتم شد تا خاتمی نشان دهد با تیم امنیتی روحانی بیارتباط نیست. او در دوران احمدینژاد فروغ چندانی نداشت تا آنکه با ریاستجمهوری دوستِ دیرینهاش یعنی حسن روحانی به وزارت کار رسید اما در نهایت با رأی نمایندگان مجلس استیضاح شد.
گروه سیاسی فردا: بسیاری باور دارند که حسن روحانی در انتخاب اعضای کابینهاش بیشتر از افرادی استفاده کرده است که سابقه امنیتی داشتهاند که شاید این موضوع ریشه در فعالیتهای اطلاعاتی-امنیتی خود او داشته باشد. یکی از آن افرادی که به دست راست روحانی هم معروف است و گویا آن دو رفاقت دیرینهای هم باهم دارند، علی ربیعی است؛ فردی که پس از استیضاحش از وزارت کار به سرعت سخنگوی دولت شد تا روحانی نشان دهد حتی اگر نمایندگان مردم هم او را نخواهند، رئیسجمهور یکتنه پشتش ایستاده است.
ربیعی در سال 1334 در محله جوادیه تهران و در یک خانواده کارگری متولد شد. او پیش از انقلاب تکنیسین کارخانه جنرال موتورز، ارج و قرقره پرستو بود و در همان زمان از سران اعتصاب شهرک اکباتان و کارخانه محل کار خود بود که منجر به برخورد ساواک شد. ربیعی در سالهای نخست انقلاب، نماینده کارگران و عضو شورای عالی کار بود و همچنین مسئول شاخه کارگری حزب جمهوری اسلامی در دهه60 و عضو شورای مرکزی خانه کارگر از بدو تأسیس تا امروز است. ربیعی پس از انقلاب تحصیلات خود را در رشته مدیریت تا مقطع دکترا ادامه داد. او از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۲ در دوره وزارت محمد ریشهری و علی فلاحیان، معاون حقوقی و پارلمانی وزارت اطلاعات را بر عهده داشت و پس از آن در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی به مدت هشت سال مشاور اجتماعی رئیسجمهور بود.
سوابق امنیتی
ربیعی سالها با نام مستعار «برادر عباد» در وزارت اطلاعات مشغول به فعالیت بود و گویا خودش هم از ذکر این نام مستعار ناراحت نمیشود چرا که به گفته خودش «سالهاي سال با همين اسم در وزارت اطلاعات و شوراي عالي امنيت ملي فعاليت كرده است». علی فلاحیان چندی پیش در گفتوگویی با روزنامه جام جم از تدریس علی ربیعی در دانشگاه امام باقر که زیر نظر وزارت اطلاعات است به عنوان استاد عملیات روانی یاد کرد. او همچنین از چگونگی خروج ربیعی از وزارت اطلاعات و رفتنش به شورای امنیت ملی اینگونه گفته بود: «علی ربیعی از بچههای خانه کارگر و از بچههای چپ بود... یک مقطعی شد مدیرمسئول روزنامه کار و کارگر. در عین حال در وزارت اطلاعات هم بود. ما بهش گفتیم دیگر نمیشود که در اطلاعات بمانی. چون رفتی در یک گروه سیاسی یا آن را انتخاب کن و یا وزارت را. او هم خیلی با من بد شد. علیایحال وقتی کنارش گذاشتیم آقای حسن روحانی او را برد به دبیرخانه شورای امنیت... بعد از انتخابات آقای خاتمی میخواست او را وزیر کار بگذارد و خیلی روی این مسئله اصرار داشت و در هرحال ربیعی وزیر کار نشد. یکهو گفتند بشود دبیر شورای امنیت. بالاخره با لابی بازیهای پشت پرده قرار شد که حالا رسما دبیر همین آقای روحانی باشد ولی مسئول اجرایی شورای امنیت عباد شود. البته این پست عباد بسیار کلیدی است در امنیت کشور...». ربیعی هم در پاسخ به این سؤال که به عنوان کسی که فعالیت امنیتی داشته به آقای روحانی مشورت امنیتی میدهید، گفته بود: «من هنوز به روایتی و از زاویه دیگری هم کار امنیتی میکنم. همینجا که نشستهام باید با بحران کار و بحران اجتماعی مقابله کنم. فکر میکنید جلوگیری از این بحرانها کار سادهای است؟»
قتلهای زنجیرهای
ربیعی در ماجرای قتلهای رنجیرهای هم علیه علی فلاحیان کم کار نکرد که شاید اقدامات او ریشه در اختلافات پیشین او با فلاحیان داشت. پرونده پیگیری علل وقوع قتلهای زنجیرهای زیر نظر کمیته تحقیق سه نفره علی یونسی ،رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، برادر عباد یا همان علی ربیعی و سرمدی به مشاورت سعید حجاریان و خسرو تهرانی آغاز به کار کرد و از همان ابتدا نقش گسترده ربیعی در آن کمیته به چشم میآمد. گروه اول بازجویی زیر نظر سازمان قضایی نیروهای مسلح آغاز به کار کرد که به واسطه گزارشهای او در مرداد1378 منحل و تشکیل گروه دوم(موسوم به گروه بازخوانی) موافقت شد. با نظرات ربیعی، مسیر پرونده به طور کامل تغییر کرد و در نتیجه تیم تبلیغاتی اومحور اتهامات را به سمت فلاحیان بردند؛ فردی که موجب اخراجش از وزارت اطلاعات شده بود. این مهم در حالی است که چندی پیش مصطفی پورمحمدی در گفتوگویی با نشریه «مثلث» قتلهای زنجیرهای را منتسب به نزدیکان خاتمی کرد و گفت: «در بحث قتلهای زنجیرهای که شما بحث خاصتان خودسر بودن بود، نه، آن بخش وزارت اطلاعات هیچ خودسر نبودند. شاید مدیرانش یکسری تصمیمات بد میگرفتند، ما داشتیم جاهایی که خود من موضع و انتقاد داشتم که بیخود کردید این تصمیم را گرفتید. من در یک بخشی بود در گپهای مباحثاتی با دوستانمان صحبت میکردیم میگفتم که این سیاست را قبول ندارم، نباید اینجور باشید اما اینجور نبود که از دست رها باشد؛ حتی این داستان قتلهای زنجیرهای در سیستم اتفاق افتاد، جانشین امنیت، یعنی معاونت امنیت، جانشینش مدیر این پروژه بود که گرایش چپ داشتند، یعنی جایی نبود که ۵ نفر خودسرانه آمده باشند دست به این کار زده باشند. اینها برای خودشان تحلیلی داشتند و فکر میکردند طبق آن تحلیل باید به نظام خدمت کنند و اصلاحطلبان را از ورطه خطرناکی که در آن خواهند افتاد، نجات بدهند؛ تحلیلشان هم این بود که ضدانقلاب دارد به اصلاحطلبها میچسبد و ما ناچاریم دوباره حوادث سال ۶۰ و جنگهای خیابانی را تکرار و تجربه کنیم. اینها گفتند ما عملیات پیشدستانه انجام بدهیم تا این اتفاقات نیفتد و اتفاقا مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند؛ یعنی نسبت به آقای خاتمی که رئیسجمهور شده بود، نظر مثبت داشتند و طرفدار آقای خاتمی بودند».
از مشاورت خاتمی تا وزارت کارِ روحانی
ربیعی پس از این ماجراها به مشاوری سید محمد خاتمی در دو دولت هفتم و هشتم رسید تا خاتمی هم نشان دهد با تیم امنیتی روحانی بیارتباط نیست. او در دوران احمدینژاد فروغ چندانی نداشت تا آنکه با ریاستجمهوری دوستِ دیرینهاش یعنی حسن روحانی به وزارت کار رسید اما دیری نپایید که نمایندگان مجلس در صدد استیضاح او برآمدند او در نهایت و بعد از چندبار درخواست استیضاح در سال97 استضاح شد و از وزارت کار کنار رفت. روحانی پس از این موضوع او را به سخنگویی دولت منصوب کرد تا دیگر در حاشیه امن حمایتهای مستقیم رئیسجمهور قرار بگیرد و به کسی پاسخگو نباشد.
او اکنون بیش از آنکه سخنگوی رسمی دولت باشد به یادداشتنویسی در مطبوعات و فعالیت در شبکه اجتماعی توئیتر مشغول است و هر چند وقت یکبار هم به منتقدان دولت حمله میکند.