گذار رسانههای اصلاح طلب از آقای رییس جمهور؛ حسن روحانی در یک چهارراه گیر افتاده است
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «چهارراه چه کنم» با اشاره به تلاش مخالفان برای استیضاح و پیشنهاد موافقان مبنی بر استعفا، همچنین دشواریهای بیرونی و داخلی دولت به این نتیجه میرسد که آقای رئیس جمهور به چهارراه چه کنم رسیده است. آنچه نمیگوید اما این است که همه اینها عاقبت بیتدبیری و شعار محوری دولت است.
گروه سیاست سایت فردا: حال مردم خوب نیست. دلار سی و چند هزار تومانی، سکه ۱۶ میلیونی، نرخ سر به فلک کشیده خانه و خودرو، روند صعودی قیمت کالاهای اساسی و ... کم بود، کرونا و هم کمیاب شدن داروهایی مثل انسولین هم افزوده شد و این وضعیت زندگانی که هیچ، زندهمانی را هم برای ملت سخت کرده است. همه نگاهها به دولت و رئیس جمهور است تا به عنوان شخص اول اجرایی مملکت آن کلیدی که سالها است در جیب نگاهداشته را به نحوی به کار بگیرد و چرخ زندگی مردم را همان طور که مدعی بود بچرخاند. دریغ از هیچ اقدام موثری اما! آقایان در حالی که مردم نگران سلامت و البته نان شب خود هستند، دست روی دست گذاشته و توصیه میکنند ماسک بزنید! البته این هم تا چند روز قبل بود و حالا دیگر جریمه میکنند. خدا را چه دیدی شاید از این راه درآمدی هم به جیب دولت محترم ریخت و رفت پیش همان منابعی که قرار بود صرف مقابله با کرونا شود و فقط ۳۰ درصد از آن به وزیر بهداشت رسید. اگر نادیده گرفتن اهمیت سلامت و امنیت جانی مردم ثمری داشت و بزرگواران در تامین معاش مردم و وضعیت اقتصادی کشور که نگران وخیمتر شدن آن با قرنطینه و افزایش محدودیتها هستند، موفقیتی حاصل کرده بودند حداقل میشد گفت که در این دوراهی مسیر نادرستی را انتخاب کردهاند. تلخ، اما آنجا است که در آن بخش هم توفیقی نداشته و این بازی را کاملا باختهاند. در نتیجه همین سیاستها، رویکردها و بیتدبیریها است که به قول روزنامه اصلاحطلب آقای روحانی به «چهارراه چهکنم» رسیده است. مخالفان خواهان استیضاح، حامیان دیروز و منتقدان امروز خواهان استعفا و تحریمهایی که قرار بود لغو شود، سختتر از قبل و وضع موجود توام با دشوراییهایی شدهاند که رئیس دولت تدبیر و امید را به اینجا رسانده است. روزنامه «اعتماد» در شماره امروز خود طی گزارشی به شرح این وضعیت پرداخته و نوشته است: «ماجرای برکناری حسن روحانی را برخلاف آنچه بسیاری تصور میکنند، اصلاحطلبان و حامیان دیروز رییسجمهوری فعلی ایران آغاز نکردند. ماجرا به اواسط مجلس دهم برمیگردد؛ زمانی که حسن روحانی گاه و بیگاه با اظهارات و اقداماتش فریاد اصولگرایان و اعضای فراکسیون ولایی پارلمان را بلند میکرد» در ادامه این گزارش به تلاش اصلاحطلبان برای ادامه حمایت از دولت و تغییر خلق روحانی اشاره شده و آمده است: «اختلافی که چنان عمیق شد که عملا آنان را برآن داشت تا میان دولت روحانی و افکار عمومی یکی را انتخاب کنند و در چنین شرایطی راه پیشنهادی گروهی از اصلاحطلبان به مسوولان جمهوری اسلامی و شخص رییسجمهوری چیزی نبود مگر استعفا؛ استعفا نه به نشانه اعتراض بلکه برای حل مشکلات. واقعیت آن است که حاکمیت جمهوری اسلامی با روحانی و عقایدش همسو نیست و راهحل مشکلات را جدای از آنچه روحانی میگوید و دنبال میکند، میپندارد از اینرو برای حل مشکلات ایران و ایرانی و خروج جمهوری اسلامی از بنبست کنونی، راهی جز استعفای رییسجمهوری باقی نمیماند ولی نه حسن روحانی و حلقه محدود نزدیکانش و نه اصولگرایان و حتی بخشی از اصلاحطلبان علاقهای به این پیشنهاد نشان نداده و به تخطئه آن پرداختند ولی طیف حامی استعفای روحانی حالا خواستار استیضاح اوست؛ چنانکه احمد زیدآبادی نیز در کانال تلگرامی خود در همین زمینه مینویسد: «وقتی از او در این شرایط کاری برنمیآید و علاقهای هم به استعفا نشان نمیدهد، بهترین راه همین استیضاح اوست.» اعتماد با اشاره به تاکید رهبری به ضروری ادامه کار دولت تا روز آخر هر دو ایده استعفا و استیضاح را منتفی دانسته است. همچنین به مشکلات بیرونی و داخلی روحانی پرداخته و نوشته است: «راه خروج روحانی از مصائبی که گرفتارش شده، نزدیکی دوباره به میز مذاکره است ولی او در این مسیر علاوه بر مخالفانی قدرتمند در ایران که حاضر نیستند افتخار مذاکره را دوباره تقدیم او کنند، با دولتی در امریکا مواجه است که چندان قائل به رسم و رسوم مرسوم جهان برای مذاکرات دو دولت با یکدیگر نیست. دو معضلی که هرکدام بهتنهایی میتواند یک رییسجمهوری را از پرداختن به مذاکره پشیمان کند ولی حالا حسن روحانی نهتنها با هردو معضل بهطور همزمان مواجه است، بلکه با افکار عمومی نیز روبهروست که دستکم از تداوم وضع موجود ناراضی است.» این روزنامه اصلاحطلب نتیجه میگیرد که «مخاطرات هر یک از سه راه ذکر شده و سختی مسیر شرایطی را ایجاد کرده تا حسن روحانی و دولتش این روزها فقط نظارهگر وضع موجود باشند و این احتمالا خود مسیر چهارم است. مسیری که میتواند آینده سیاسی حسن روحانی و طرح و برنامههای او را به کلی دستخوش تغییر کرده و او را به یک عضو عادی در مجمع تشخیص مصلحت نظام تقلیل دهد؛ همانند محمود احمدینژاد.» نتیجه درستی است، اما آنچه که در سرتاسر گزارش مذکور مشاهده نمیشود توجه به ناکارآمدی دولت و سوء مدیریتهایی است که وضع موجود را رقم زده است. معرفی مذاکره به عنوان تنها راه حل نیز البته ناشی از نادیده گرفتن همین موئلفه مهم است.