اصلاحطلبان در بنبست/ دموکراسی؛ آری یا خیر؟
روزنامه اعتماد از خودانتقادی اصلاح طلبانه گفته و به بررسی عملکرد این جریان در زمینه برقراری دموکراسی مینویسد. در عین حال روزنامه شرق گفتگویی با احمدنقیبزاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دارد و در دوگانه نظم بهتر است یا دموکراسی؟ به نظم میرسد!
گروه سیاست سایت فردا: اصلاحطلبان همیشه خود را داعیه دار روشنفکری، دموکراسیخواهی، آزادی خواهی و هر آنچه خوبان همه دارند دانستهاند، اما این طور که معلوم است این مسیر خودعالیپنداری به بنبست رسیده است. نگاهی به روزنامههای امروز در این جراین نشان میدهد که چطور درباره دموکراسی و عملکردشان در این زمینه به چالش کشیده شدهاند. روزنامه اعتماد از خودانتقادی اصلاح طلبانه گفته و به بررسی عملکرد این جریان در زمینه برقراری دموکراسی مینویسد. در عین حال روزنامه شرق گفتگویی با احمدنقیبزاده، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دارد و در دوگانه نظم بهتر است یا دموکراسی؟ به نظم میرسد! «اعتماد» با طرح این سوال که «آیا آرمان دموکراسیخواهی به عنوان روشی از حکمرانی در میان اصلاحطلبان جاریست؟» در یادداشتی به قلم کریمحسینزاده، عضو فراکسیون امید در مجلس دهم مینویسد: «به نظر میرسد برخلاف ادعای همیشه اصلاحطلبان که ذات و جوهره خود را در تضاد و تغایر با «تمامیتخواهی» تعریف کرده و مدعی مقابله با آن شدهاند، این ویژگی از قضا در ذات و جوهره اصلاحطبان نهفته است». وی برای این مدعا شاهدهایی نیز آورده است، از دبیرکلی احزاب اصلاحطلب که به گفته او مادامالعمر است تا فهرست نویسی که با انحراف معیار شدید مواجه است. نویسنده این یادداشت تاکید میکند که «در چنین شرایطی اغراق نیست اگر بگوییم علتالعلل به حاشیه رفتن روند دموکراسی و اصلاحات در ایران، بیش و پیش از هر مانع و جریان بیرونی، اصلاحطلبانی بودند که خود را در مقام مدعی دموکراسی معرفی کردند». روزنامه اصلاح طلب «شرق»، اما در پی طرح سوال و ارزیابی گذشته نیست. این روزنامه در گفتوگوی تفصیلی خود با احمد نقیب زاده نقشه راه آینده را ارائه کرد و تاکید میکند که اگر توسعه زیرساختها مد نظر باشد، وجود یک دولت مقتدر به نفع آینده ایران است. او همچنین معتقد استکه استقرار نظم ضرورت بیشتری نسبت به دموکراسی دارد. این سخنان تحلیلگر اصلاحطلب شباهت عجیبی به سخنان حامیان توسعه و آزادی به سبک رضاخان دارد، اما مصاحبهکننده در «شرق» از این جهت ایرادی را وارد ندانسته و سوالی طرح نمیکند. نقیبزاده در این گفتگو حتی وقتی حرف از خشونت به میان میآید به صورت ضمنی جانب دولت را گفته و میگوید: «نیروهای اجتماعی باید بدانند که دولت در ایران مسائل زیادی دارد. مداخله بیگانه نیز امری واقعی است و اینگونه نیست که دولت خیلی بیدغدغه بتواند به هر نیرویی اجازه فعالیت دهد. این مواردی است که دموکراسی را به عقب میاندازد. جامعه مدنی باید آنقدر قوی شود که تحت تأثیر نیروی خارجی قرار نگیرد و بنابراین باید با دولتها تا حدودی همراهی کرد. اینگونه نیست که همه تقصیرها را گردن دولت بیندازیم یا اینگونه بیندیشیم که اگر این دولت رفت، بلافاصله پس از آن دموکراسی محقق میشود. بههیچوجه اینگونه نخواهد بود. بنابراین، همواره مسائلی همچون استقرار نظم ضرورت بیشتری از دموکراسی دارند و این موارد، مشکلات پیشروی هر دولتی در ایران هستند و به همین دلیل، به ضرر دموکراسی عمل میکنند.» به گفته وی «اگر توسعه زیرساختها مدنظر دولت مطلقه باشد، در آینده به نفع جامعه خواهد بود. اگر جامعه به سمت صنعتیشدن پیش رود، تحول بزرگی در آینده به وجود خواهد آمد. توسعه زیربناها برعهده دولت است و هر دولتی باید چنین کاری را انجام دهد.» وی تصریح میکند «جمهوری اسلامی قویترین حکومتی است که تابهحال در ایران شکل گرفته است، اما به دلیل برخی تحلیلها تاکنون موجب شده که برخی نیروها یا سرمایههایش را از دست بدهد و صرف سازندگی نشوند. درحالیکه اگر میپذیرفتیم ما در عصر دولتهای ملی زندگی میکنیم، سبب میشد که کشور ما دچار تحولی اساسی شود. پول نفت میتواند صرف کارهای زیربنایی و بهخصوص صنعتیشدن کشور شود و آینده درخشانی را به ایران نوید دهد. شما به این فکر کنید که اگر جامعه صنعتی شده و این ثروت در ایران صرف شده بود، مردم هم راضیتر بودند و کار دولت هم راحتتر است و نگاه امنیتی خود را تعدیل میکند و مسیر دموکراسی نیز هموارتر میشود. همه این موارد بهصورت تسلسلوار روی هم اثر میگذارد. اگر مقایسهای میان ایران و برخی کشورها ازجمله امارات، کرهجنوبی، سنگاپور و... انجام دهید، کاستیهای سیاستگذاری در ایران را بهتر متوجه خواهید شد.» تاکید نقیب زاده بر ایناست که «نباید دولت را ترساند. دولت را هرچه بیشتر بترسانیم، سختگیرتر میشود. نیروهای اجتماعی نیز باید بهلحاظ فرهنگی اعتلا پیدا کرده و خواستههایشان را بهصورت مسالمتآمیزتری مطرح کنند و به دام رادیکالیسم نیز نیفتند. همه این نیروهایی که بهنحوی مدعی هستند، اگر به قدرت برسند، مجبورند بسیاری از فعالیتها و کارویژههای همین سیستم را انجام دهند. درنتیجه چرا باید به دولت خرده گرفت. برای ایران، تقویت بخشهای نظامی و امنیتی ضرورتی دوچندان دارد و مانع از مداخله نیروهای خارجی میشود. این موارد باید مدنظر نیروهای مدنی باشد. برخی سادهلوحانه اینگونه میاندیشند که همه باید هر کاری را به میل خود انجام دهند و نام این را نیز آزادی میگذارند. درحالیکه در هیچکجای دنیا وضع به این صورت نبوده و نیست. نیروهای جامعه مدنی باید بپذیرند که ما در شرایط خاصی به سر میبریم و تا دموکراسی راه زیادی را پیشرو داریم. باید کارهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... بسیاری انجام دهیم. با درنظرگیری همه این موارد است که آنگاه میتوانیم در برابر دولت ادعای خود را مطرح کنیم. دولت نیز باید بداند هرکاری را که انجام میدهد، بازخوردی در جامعه مدنی خواهد داشت و حتی بر آینده خود دولت اثر میگذارد. درنتیجه نباید دست به کاری بزند که نیروهای مقابل آن نیز دست به خشونت بزنند و دور خشونت بهصورت باطل در ایران جریان پیدا کند. خشونت، خشونت میآورد و باید از این سیکل، هراس داشت. این مسئله را البته برخی نیروها که دست به خشونت میبرند متوجه نیستند چراکه این خشونت در آینده علیه خود آنها به کار گرفته خواهد شد.»