چرا ترامپ همچنان به مذاکره با ایران خوشبین است؟
چرا رئیسجمهور آمریکا همچنان به مذاکره با ایران خوشبین است و تأکید میکند پس از انتخابات طی چند ماه به توافق با ایران دست پیدا میکند؟
روزنامه وطن امروز: رئیسجمهور آمریکا بار دیگر به سیاق ادعاهای پرتکرار قبلی خود در جمع هوادارانش از مذاکره و توافق قریبالوقوع با ایران در صورت پیروزی در انتخابات ماه آینده آمریکا سخن گفت. به گزارش «وطن امروز»، دونالد ترامپ در سخنرانی انتخاباتی خود در میامی و فلوریدا گفت برای توافق با کشورهایی از جمله ایران باید تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا صبر کرد؛ وی در عین حال تهدید کرد شرایط را برای توافق سختتر میکند. رئیسجمهور آمریکا گفت: من به شما موارد زیر را میگویم: به نظرم ایران و ونزوئلا میخواهند مذاکره کنند. همه میخواهند مذاکره کنند. اما من میخواهم صبر کنم تا انتخابات به پایان برسد. یک سال پیش گفتم شما یک گزینه دارید؛ ما میتوانیم اکنون مذاکره کنیم یا بعد از انتخابات. با این حال، پس از انتخابات توافق بسیار سختتر خواهد بود. ترامپ در ادامه گفت: همه این کشورها [به مذاکره با آمریکا]خواهند آمد. ما یک توافق عالی را به نتیجه خواهیم رساند. باید صبر کنیم تا انتخابات به پایان برسد. من به آنها (کشورهای ذکر شده) گفتم میخواهم صبر کنم. همچنین به نقل از اسپوتنیک، ترامپ در ویدئویی که پایگاه خبری جوییش اینسایدر آن را منتشر کرد، در این باره گفت: اگر ما در انتخابات پیروز شویم، در مدت ۴ هفته به توافق با ایران دست مییابیم. وعدههای متعدد رئیسجمهور آمریکا برای حصول توافق با ایران در آینده نهچندان دور اتفاق تازهای بهشمار نمیرود، چه اینکه دونالد ترامپ در طول دوره ۴ ساله ریاستجمهویاش برای مذاکره با ایران و گرفتن عکس یادگاری با مقامات ایرانی از هیچ کوششی دریغ نکرده است، حتی امید به یک توافق جایگزین، از دلایلی بود که رئیسجمهور آمریکا را متقاعد کرد از برجام خارج شود. ترامپ ۱۸ اردیبهشتماه ۹۷ یعنی روز خروج این کشور از توافق هستهای، گفت: رهبران ایران مسلما خواهند گفت توافق جدیدی را قبول نخواهند کرد، اما واقعیت این است که آنها دنبال این خواهند بود تا توافق جدیدی را به سرانجام برسانند و اگر آنها آماده این کار باشند، من نیز استقبال خواهم کرد. بر این اساس، ترامپ با کلید زدن پروژه فشار حداکثری، کارزاری همه جانبه علیه ایران به راه انداخت و انتهای این مسیر و نتیجه کارزارش را کشاندن ایران به میز مذاکرهای با فرمت دلخواهش میدید. مو نارنجی کاخ سفید، اما وقتی با واکنش سرد ایران و راهبرد مقاومت فعال جمهوری اسلامی مواجه شد و عرصه را بر خود تنگ دید، به میانجی رو آورد و مقامات چند کشور از جمله آبه شینزو، نخستوزیر [سابق]ژاپن را روانه تهران کرد، اما پاسخی محکمتر از قبل شنید. انگاره ذهنی دونالد ترامپ مبنی بر قطعی و قریبالوقوع بودن توافق مطلوب با ایران، اما دارای چند جنبه است: مساله اول به انتخابات آمریکا برمیگردد، از این رو میشود گفت یک جنبه از ادعاهای پرشمار رئیسجمهور آمریکا در این باره برای مصارف انتخاباتی است؛ ایران در کنار چین و روسیه به عنوان یکی از اصلیترین پایههای سیاست خارجی این کشور، هدف انتخاباتی مهم و سرنوشتسازی محسوب میشود که تاثیر بسزایی در افکار عمومی شهروندان آمریکایی دارد. به همین خاطر در شرایطی که رسانههای این کشور از یک سو و محافل تصمیمساز و اندیشکدههای آمریکا از سوی دیگر با اعلام شکست کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران زنگ خطر را برای رئیسجمهور آمریکا به صدا درآوردهاند، ترامپ سعی در آسوده کردن خیالها از این بابت دارد. جنبه دوم اطمینان خاطر ترامپ از نزدیک بودن توافق با ایران به رصد تحولات داخل ایران و اظهارات مقامات دولتی برمیگردد. در حالی که دولت هیچ راهکاری برای حل مشکلات کشور ندارد و نگاه کلی دولتمردان چشم دوختن به بیرون از مرزهاست و در اوضاعی که دولتیها شرایط این روزهای کشور را گذار از تحریم اقتصادی آمریکا به جنگ اقتصادی تفسیر کردهاند و آدرس بحرانهای اقتصادی را کاخ سفید اعلام میکنند، همه این شرایط ترامپ را به این ارزیابی رسانده که مقاومت ایران در حال شکستن است. این خوشبینی و امید در اظهارات اخیر مقامات دولت ترامپ بخوبی روشن است. به بیان دیگر، اظهارات ترامپ مبنی بر مذاکره و توافق زودهنگام با ایران پس از انتخابات ریاستجمهوری هر چند جنبه تبلیغاتی دارد، اما همین اظهارات تبلیغاتی نیز بنا بر رصد رفتار جریانی از سیاستمداران و مقامات ایرانی اعلام میشود. سیستم محاسباتی آمریکا در حال حاضر به این تصویر رسیده است که در نتیجه فشارهای تحریمی، ایران در «بدترین شرایط اقتصادی» قرار گرفته و همین فشار اقتصادی مقامات ایرانی را مجبور به پذیرش مذاکره و تن دادن به خواستههای آمریکا میکند. همانگونه که گفته شد اظهارات برخی مقامات داخلی مبنی اینکه تمام مشکلات ریشه در اقدامات آمریکا دارد، تکمیلکننده پازل ادراکی مقامات آمریکایی در نتیجهبخش بودن پروژه فشار حداکثری و مصمم کردن آنان به ادامه فشارها علیه ایران است. نکته سوم آنکه برخلاف جریانی که در داخل به دنبال مذاکره است و اتفاقا در ماجرای برجام نیز مذاکره و توافق را کلید حل همه مشکلات میدانست، مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی نیازمند تصمیم حاکمیتی است و منطق حاکمیتی، مذاکره با آمریکا را در چنین شرایطی به هیچ وجه قبول نخواهد کرد. طبیعتا شرایط در زمان فعلی با مذاکره در زمان برجام متفاوت است. آمریکا سال گذشته بزرگترین فرمانده ایرانی را ترور و رئیسجمهور این کشور به صورت رسمی اعلام کرد ترور با دستور مستقیم وی انجام شده است. آمریکا پس از توافق برجام هیچ یک از تعهدات خود را اجرایی نکرد و حتی از این توافق بدون هیچ توجیه قانونی خارج شد. در چنین شرایطی پذیرش مذاکره به معنای پذیرش شرایط آمریکا برای توافق است؛ شرایطی که پیش از این مایک پمپئو در قالب ۱۲ شرط آن را رسانهای کرده بود. هرچند جریانی در داخل صرف مذاکره کردن فارغ از نتیجه آن را برای خود موفقیت میپندارد، اما در حال حاضر کلیت نظام جمهوری اسلامی ظرفیت و پتانسیل آن را ندارد که سنگ دیگری از سوی جریان سازشکار در چاه انداخته شود و نظام با تحمل آسیبها و ضررهای فراوان به دنبال بیرون کشیدن این سنگ از ته چاه مذاکره باشد.