بورس ایران در انتظار انتخاب ۲۰۲۰
به اعتقاد صفاری، اقتصاد ایران با دو اتفاق ساختاری شاهد یک انقلاب اقتصادی شده است. یکی اینکه از بانکمحوری به سرمایهمحوری تغییر رویکرد داده و از سوی دیگر با اجرای اصل 44 و آزادسازی سهام عدالت و... اقتصاد دولتی به اقتصاد عمومی تبدیل شده است. به گفته این کارشناس بورس، درحالحاضر کدهای بورسی ما از 9 میلیون به 49 میلیون رسیده است.
کد خبر :
1019628
شرق: شاخصهای بورس ایران در حال ریزش است. مردم تلاش میکنند سرمایهای را که در حال آبشدن است، نجات دهند. در این میان نظرات مختلفی درباره شرایط آینده بورس هم به گوش میرسد که این مسئله بر نگرانی سهامداران تازهواردی که همه داروندارشان را فروختهاند تا وارد بازار سرمایه شوند، اضافه میکند. اما مصطفی صفاری، کارشناس بورس در گفتوگو با «شرق» عجله مردم برای خروج از بازار را ناشی از بیاطلاعی میداند و بر این باور است که اگر آمار ششماهه ابتدای امسال منتشر شود، صفهای فروش به صف خرید تبدیل خواهد شد. او پیشبینی میکند بعد از انتخابات آمریکا شاهد صف خرید در بورس باشیم. به اعتقاد صفاری، اقتصاد ایران با دو اتفاق ساختاری شاهد یک انقلاب اقتصادی شده است. یکی اینکه از بانکمحوری به سرمایهمحوری تغییر رویکرد داده و از سوی دیگر با اجرای اصل 44 و آزادسازی سهام عدالت و... اقتصاد دولتی به اقتصاد عمومی تبدیل شده است. به گفته این کارشناس بورس، درحالحاضر کدهای بورسی ما از 9 میلیون به 49 میلیون رسیده است. به نظر شما روند ریزش در بورس تا چه مدتی ادامه خواهد داشت؟ بعد از ثبت مجامع خرداد و
تیر، بازار احتیاج به یک اصلاح دارد. با توجه به اینکه 300 درصد رشد داشتیم، 30 درصد اصلاح طبیعی است اما واقعیت ما باید منتظر اعلام سودهای ششماهه 99 باشیم. درحالحاضر مردم دارند قیمت روز را با EPS سال 98 مقایسه میکنند. ما در اقتصاد دو رویکرد داریم. یکی نگاه به گذشته و دیگری نگاه به آینده است. نفس بازار بورس نگاه به آینده است. سود سال 98 در خرداد و تیر تقسیم شد و باید ببینیم در سال 99 چه اتفاقی افتاده است. مخصوصا اینکه ششماهه پرتورم و افزایش نرخ ارز را داشتیم. مردم عادی درحالحاضر دچار خلأ اطلاعاتی هستند. از 31 شهریور که اطلاعات ششماهه بیاید، مردم میفهمند که ششماهه اول سال 99 نسبت به ششماهه اول سال 98 چقدر رشد داشته است. پیشبینی میکنم بیش از 30 درصد رشد فروش و EPS داشتیم. سال گذشته در شهریور دلار 12 هزار تومان بود و الان قیمت آن بیش از 24 هزار تومان است. رشد نرخ دلار بیش از صددرصد است. مردم این را نمیبینند و دچار خلأ اطلاعاتی هستند. همینکه اطلاعات ساختاری افشا شود که زمان آن بعد از 31 شهریور است، بازار به شرایط قبلی بازمیگردد. اگرچه کارشناسان اقتصادی شرایط را از آمار صادرات و... برآورد
میکنند یا آماری که در بورس کالا هست اما مردم عادی نمیدانند و دچار فروش هیجانی شدهاند. به نظر من بعد از انتخابات آمریکا دیگر در بازار سهم گیر نمیآید زیرا شوک سیاسی خیلی در اقتصاد اثر دارد و بازار تبدیل به صف خرید میشود. سال گذشته رشد بازار از آبان به بعد رخ داد. امسال هم همین اتفاق میافتد. برخی معتقدند رشد بازار بورس به خاطر تغییرات نرخ ارز بوده، تغییرات نرخ ارز چقدر در بازار اثر داشته است؟ اتفاقا برعکس، اقتصاد ایران شاهد یک انقلاب اقتصادی شده است. دو اتفاق ساختاری بود که اقتصاد ایران را متحول کرد. یکی اینکه از بانکمحوری، سرمایهمحور شدیم. قبلا همه پساندازها در بانک بود الان به بورس منتقل شده است. کدهای بورسی ما از 9 میلیون به 49 میلیون رسیده است. یعنی دیگر تعریف شده است و دوم بحث اصل 44 بود که مقام معظم رهبری سال 88 ابلاغ کرد و تقریبا 10 سال مسدود ماند. با این ابلاغ به همراه واگذاریها، آزادسازی سهام عدالت و... اقتصاد دولتی به اقتصاد عمومی تبدیل میشود. بانکمحوری به سرمایهمحوری تبدیل شده است. بهاینترتیب اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی تبدیل شد. این دو که میتوان اسمش را انقلاب
اقتصادی گذاشت، در بورس ایران در حال شکلگرفتن است و طبیعی است این روند ادامه خواهد داشت. در سال 1400 این رشد بیشتر میشود. اگرچه از نظر من سال 1399 شاهد بالاترین نرخ رشد در کل دوره پس از تولد بورس در ایران بودهایم. بههرحال مردم احساس متضررشدن دارند و به همین خاطر سرمایه خود را از بورس خارج میکنند و به سمت بازار سکه و طلا میبرند. فکر نمیکنید این احساس متضرربودن مردم، برای بورس خطرناک است؟ ضرر مردم در تمام دنیا مخصوصا در آمریکا که 98 درصد مردم در بازار هستند، وجود دارد اما راههایی برای کنترل آن وجود دارد. عموما افراد مستقیم در بازار وارد نمیشوند زیرا یا از طریق صندوقهای سرمایهگذاری یا شرکتهای سبدگردان وارد میشوند متأسفانه اتفاقی که افتاده این است که طرفی را که هیچ تجربهای ندارد، وارد بازار سرمایه میکنیم. مثلا در چین میگویند فرد در یک سال اول در بازار باید از طریق صندوق و سبدگردان وارد شود. بعد از یک سال که تجربه سرمایهگذاری پیدا کرد، حالا خودش میتواند سرمایهگذاری کند. در ایران متأسفانه مردمی آمدند که آگاهی از بازار ندارند، اصلا اطلاعاتشان از بازار خیلی پایین بوده است و
خیلیها فکر میکردند سهم مثل طلا میماند و همیشه باید بالا برود. هرچند طلا هم پایین میآید اما در اصل سرمایهگذاری در بورس باید افق بلندمدت یک سال و بیشتر را در نظر داشته باشید زیرا سبدگردان قراردادهای بورس حداقل یکساله است. متأسفانه کسانی که جدید آمدهاند، نگاهشان کوتاهمدت است و کسانی که بعد از خرداد و تیر آمدند، در اوایل مرداد متضرر شدند. وگرنه اگر از اول سال وارد شده بودند، کمتر متضرر میشدند. بورس محل صبر است. باید صبور بود که درختان میوه و شرکتها دوباره سود بدهند و دوباره افراد منتفع شوند. مردم با وعده دولت در بازار آمدند و در واقع تشویق دولت بود که باعث شد مردمی که هیچ اطلاعی ندارند، وارد بازار شوند. درست است. اما مثالی میزنم. یک شرکت مثل یک باغ میوه است. آن باغ میوه سالی یک بار و نه همیشه میوه میدهد. بالاترین قیمت این باغ مربوط به روزی است که شاخههای درخت پر از میوه بوده و پایین آمده است. بعد که میوهها را میچینند و شاخهها شکسته میشود، ارزانترین قیمت آن باغ رقم میخورد تا دوباره باغ شکوفا شود و سال آینده ببینیم چه باری میدهد. ما در خرداد و تیر چنین شرایطی داشتیم.
سودها را تقسیم کردیم. الان در مرحلهای هستیم که دوباره درختان باید شکوفه بدهند. میزان سودآوری شرکتها از دید من بیش از 30 درصد است اما درحالحاضر مردم این اطلاعات را در بورس ندارند که ببینند، به همین جهت این اطلاعات باید شفاف شود و بعد همین هیجانی که سبب خروج شده است، زمینه بازگشت آنها را فراهم میکند. به نظر من شورای بورس باید یک قانون میگذاشت که شرکت شاخص و بزرگ، سود سال 99 را بهعنوان پیشبینی قبلا هم اعلام میکردند. این روند قبلا هم بود متأسفانه زمان محمدی آن را حذف کرند. به همین خاطر مردم به گذشته نگاه میکنند؛ درحالیکه بورس، نگاه به آینده است. این ایرادی است که درحالحاضر در اقتصاد و بورس داریم. دولت قرار است از صندوق توسعه ملی پولی برداشت کند تا جلوی ریزشهای بورس را بگیرد. این دخالت دستوری در بازار سرمایه نیست؟ بله، یک درصد از منابع صندوق را قرار است به بورس تزریق کند. من احساس میکنم که دخالت دستوری در بازار در تمام دنیا وجود دارد و برای نوسانات کوتاهمدت از آن استفاده میکنند اما الان بازار ما بیشتر خلأ اطلاعاتی دارد تا خلأ منابع پولی. یعنی اگر شورای بورس همین یک مصوبه را
اعلام میکرد که شرکتهای بزرگ باید EPS سال 99 را اعلام کنند، مطمئن باشید همه در بازار صف خرید میشدند. اما مردم وقتی نمیدانند، سهامشان را میفروشند به همین دلیل آمدند با پول و گفتند که سهام شما را میخریم. اما باید به مردم اطلاعات بدهید. الان بیشتر مشکل ما خلأ اطلاعاتی فعالین است که ترسیدهاند و جدید هستند. من بیشترین نکته را نبود اطلاعات مردم و فعالین از سودآوری سال 99 بازار میدانم که با گزارش ششماهه، مطمئنا بازار که همه در صف فروش هستند، تبدیل به صف خرید میشود. منظورتان این است که بهتر بود دولت بهجای تزریق منابع مالی برای جلوگیری از خروج مردم، روی آگاهی آنها کار میکرد؟ نه، آن هم کمک است و بد نیست باشد. زیرا سرمایهگذاری صندوق توسعه یک نوع سرمایهگذاری برای دولت و برای بلندمدت است. منابع مالی خود را میتوانیم در شرکتهای خارجی سرمایهگذاری کنیم یا میتوانیم در شرکتهای داخلی آن را سرمایهگذاری کنیم. ایرادی از نظر سرمایهگذاری ندارد. زیرا دولت در صندوق سرمایهگذاری میکند وقتی شرایط بهبود یافت، سهامش را میفروشد و دوباره به صندوق بازمیگرداند. یک درصد هم عددی نیست که ما فکر کنیم
خیلی خبری است. اما به نظر من خبر مثبتی است. متأسفانه هرچقدر هم صحبت کردیم که EPS پیشبینی را برای تابلوی بورس برقرار کنید و 120 شرکت اساسی EPS خود را اعلام کنند، این اتفاق رخ نداد زیرا اگر آن را اعلام کنند، به نظر من بازار برمیگردد. اگر اعلام هم نکنند، باید صبر کنیم گزارش ششماهه بیاید که مردم بدانند ششماهه خوبی داشتند. همه معتقدند بورس ما دچار حبابی است که این حباب میترکد و بحران در شرایط اقتصاد ایران ایجاد خواهد شد. این پیشبینی را چقدر درست میدانید؟ این پیشبینی حتما غلط است و نشان میدهد کسی که اقتصاد نخوانده و نمیداند، این را میگوید. ما بازار پول و بازار سرمایه داریم. بازار پول اوراق است و بانک، وقتی شما 18 درصد سود میدهید با تورم 40 درصد، یعنی منفی، پس هر کس پول نقد نگه دارد، بازنده است. پس وارد بازار سرمایه میشود. در بازار سرمایه چند امکان وجود دارد که یکی سهام است. سهام خودش بازار اولیه و ثانویه دارد. بازار اولیه یعنی سرمایهگذاری کنیم، برای راهاندازی یک تجارت. با توجه به شرایط کرونا راهاندازی شغلها هزینهاش بالاتر است. بنابراین بهتر است با کارآفرینهای قبلی و
شرکتهای قبلی در بورس شریک شویم. یعنی باید وارد بازار ثانویه شویم. یک حالت دیگر این است که ملک، طلا یا خودرو بخریم که مازاد تقاضا دارد. فرض کنید من ملک بخرم. اگر P به E ملک را بخواهیم نسبت به اجارهای که سالانه میدهیم، حساب کنیم، P به E آن حدود 50 تا 60 است. درحالیکه P به E بازار ما 30 هست، تازه اگر EPS شرکتها جدید شود، از دید من P به E بازار 20 هست و نه 30 و عملا جذابیت بازار سرمایه حتما از مسکن بالاتر است. نکته بعدی هم این است که برای اولین بار حاکمیت، مقام معظم رهبری و دولت بورس را تقویت میکنند و به سایر منابع سرمایهای مالیات میبندند. بورس ما از دید من نهتنها حباب ندارد بلکه قیمتهای آن نسبت به سایر کشورها پایین است. اگر قیمت خانه و ماشین و سهم بورس ایران را با تورنتوی کانادا مقایسه کنید، متوجه تفاوتها میشوید. هیچ سهم ما به یک دلار نمیرسد؛ درحالیکه آنجا زیر یک دلار سهم نداریم. خانههای ما چندبرابر قیمت تورنتو است. بهای ماشینها چند برابر تورنتو است. پس بنابراین حباب در بخش مسکن و خودرو زیاد است. در بورس ما اصلا حباب نیست و کسانی که این حرف را میزنند، از عمد و با اطلاع و آگاهیشان این
حرف را میزنند.