در مکالمه تند رییس دولت اصلاحات با روحانی چه گذشت؟
وقتی سیر کنشگری اصلاحطلبان طی سه ماه اخیر را از نظر میگذرانیم، یک نتیجه برداشت میشود و آن، تلاش برای مجابکردن بدنه رای اصلاحات بهمنظور حضور پای صندوقهای رای در انتخابات سال ۱۴۰۰ است. اخبار مربوط به گلایههای تند و تیز رییس دولت اصلاحات در گفتوگوی تلفنی با رییسجمهوری نیز در همین پازل کلان تعریف میشود. برنامه جناح اصلاحات برای جلب اعتماد بدنه رای خود در جامعه، با نامه محمد موسویخوئینیها، دبیرکل مجمع روحانیون مبارز به رهبر انقلاب آغاز شد.
صبح نو : موسویخوئینیها در این نامه بدون اشاره به نقش و موقعیت خود در حمایت از دولت تدبیر و متعاقبا ایجاد وضع موجود، با زبانی طلبکارانه، یکسره و یکطرفه شرایط را تقصیر راس حاکمیت انداخت. این نامه با استقبال طیف رادیکال جناح اصلاحات و انتقاد طیف راست آن مواجه شد. برای مثال قوچانی، سردبیر ارگان تبلیغاتی حزب کارگزاران سازندگی، موسویخوئینیها را «سوسیالیست رادیکال» لقب داد؛ حتی برخی اعضای مجمع روحانیون مبارز (که موسویخوئینیها دبیرکلی آن را به عهده دارد) نظیر مجید انصاری نیز نامه خوئینیها را برآیند خرد مجمع ندانستند و از آن فاصله گرفتند. با وجود انتقادهای درون و برونجناحی به خوئینیها، نامه او اثر خود را گذاشت و باعث شد تا طیف رادیکال اصلاحات پس از مدتها اتخاذ سیاست صبر و سکوت و انتظار، جانی تازه بیابد. این طیف تلاش کرد با پرداخت و تبیین جانبدارانه از این نامه، از زیر بار مسوولیت خود در قبال حمایت از دولت اعتدال شانه خالی کرده و با غیر سازی در ساختار، راس حاکمیت را مسوول مستقیم وضع موجود جا بزند. این در حالی است که حمایتهای بیدریغ رادیکالها از حسن روحانی و اقدامات و سیاستهای او، بر هیچ فرد مطلعی مکتوم نیست و اثبات قرابت تاکتیکی دو جریان اصلاحات و اعتدال طی این سالها از جمله انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۴ و ۹۶، به ارائه شواهد آنچنانی نیاز ندارد. به بیان دیگر، نامه خوئینیها باعث شد تا موضع رادیکالها از دفاع به حمله و از متهم به شاکی انتقال پیدا کند و بتوانند با نقد ساختارها و تجدید حیات ماهیت اپوزیسیونی خود، در جایگاه مطالبهگر بنشینند. دعوت برای ۱۴۰۰ رویداد مهندسیشده دیگری که رادیکالها را بار دیگر بر سر زبانها انداخت، انتشار تصاویر دیدار مهدی کروبی با تعدادی از اعضای مجمع روحانیون مبارز در خانه-باغ شیخ قدرتالله علیخانی بود. این تصاویر که هیچ نشانهای از سختی معیشت کروبی در آن پیدا نبود و اتفاقا روحیه خوب او در فضای برساخته اصلاحطلبان یعنی «حصر» را گواهی میداد، باعث شد تا کاربران فضای مجازی به سختی علیه آن موضع بگیرند. وجه غالب واکنش کاربران این بود که کروبی با وجود سالها تبلیغات سوء اصلاحطلبان، وضعیت زندگانی خوبی دارد و هیچ سختی و حرجی بر او عارض نیست. فارغ از این نکته، مورد دیگری که باعث شد تا حضور کروبی در خانه-باغ علیخانی، دامنه خبری بیشتری بیابد، اظهارات او درباره انتخابات سال ۱۴۰۰ و درخواست از بدنه رای اجتماعی اصلاحطلبان برای حضور پرشور پای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم بود. اسماعیل دوستی، عضو حزب اعتماد ملی و از چهرههای نزدیک به مهدی کروبی، درباره محتوای دیدار او با اعضای مجمع گفت: در این نشست، بیشتر خاطرات تعریف میشد و البته آقای کروبی تأکید مؤکد داشتند که انتخابات ۱۴۰۰ پرشور برگزار شود. این حساسیت ایشان نسبت به انتخابات موضوع مهمی است. این اظهارات به شکلی مشابه توسط محمدحسین کروبی، فرزند کروبی نیز تکرار شد. مکالمه تلفنی تند و تیز روحانی و خاتمی و، اما سومین رویدادی که تلاش برای اقناع پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان بهمنظور حضور بیشائبه در انتخابات سال آینده از آن برداشت میشد، تماس تلفنی حسن روحانی با رییس دولت اصلاحات در شب عید غدیر امسال بود. در این تماس تلفنی، حسن روحانی، رییسجمهوری نسبت به رویکرد و سیاست تهاجمی برخی نزدیکان خاتمی در قبال دولت تدبیر، گلایههایی را مطرح کرد. رییس دولت اصلاحات نیز پس از مشاهده این موضعگیری روحانی، آنطور که مخابره شده، به مدت نیمساعت علیه مواضع دولتمردان انتقادات تند و تیزی را بیان کرد که ترجیعبند اصلی آن، این بوده که شخص حسن روحانی پس از رویگردانی از اصلاحطلبان به عنوان مهمترین متحد سیاسی دولت اعتدال، نباید انتظار پشتگرمی از طرف اصلاحطلبان را داشته باشد. به نظر میرسد خاتمی با این اظهارات رادیکال، قصد داشته این پیام را منتقل کند که سفره دولت از این به بعد از اصلاحطلبان جداست و آنچه به عنوان هزینه اقدامات دولت بر مردم تحمیل میشود، از اصلاحات نیست و اتفاقا خود اصلاحطلبان، منتقد چنین وضعیتی هستند. این رویکرد در شرایطی است که خاتمی به عنوان رییس جناح اصلاحات، با تولید و بازتولید کلیدواژه «تَکرار» در ادبیات سیاسی ایران، نقش غیرقابل کتمانی در قدرتگیری گفتمان اعتدال-اصلاحات در ارکان و نهادهایی نظیر ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا داشت. با این اوصاف، شش و بش خاتمی برای جداکردن خواناصلاحات از بساط اعتدال، اتفاقا میتواند نتیجه عکس بدهد و به جای افزایش، سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان را با کاهش بیش از پیش و جدی مواجه کند چراکه اصلاحات در منظر مخاطبان خود به عنوان جریانی غیرمسوولیتپذیر تصویر خواهد شد که آنچه برایش اهمیت دارد، صرفا دستیابی حداکثری به ساحت قدرت است و پس از مشاهده هزینههای احتمالی، منفعتطلبانه، غیر را مسوول میدانند.
بعید است که سه تلاش اخیر رادیکالهای اصلاح طلب برای مجاب کردن هواداران به حضور در انتخابات و رای به گزینههای متبوع خود، آنها را به نتیجه مورد نظر واصل کند چراکه آنها در حوزه کارکرد و عملکرد اصلا نتوانستند کارنامه قابل توجهی از خود در مجلس و دولت و شوراهای شهر و روستا بروز بدهند و بیشک، دستاویز متهمکردن اغیار حاکمیتی و بری جلوه دادن خود از اشتباهات، نمیتواند برای آنها آب و نان شود. اصلاحطلبان بیش از عملیات روانی و مهندسی افکار عمومی، باید قدری هم در حوزه کارکردی و عملکردی به توانایی برسند، در غیر این صورت، تلاش چپها برای حیات سیاسی در ایران، بیثمر خواهد ماند.