آیا قرارداد نفتی کردهای سوریه با آمریکا قابلیت تبدیل به بحران را دارد؟
قرارداد نفتی کردهای سوریه با یک شرکت آمریکایی، صرفاً یک توافق اقتصادی نیست. آمریکا از مسیر این قرارداد به دنبال چیزهایی است که با عدم فروپاشی دولت سوریه، به دست نیاورده است.
خبرگزاری فارس: خبر توافق یک شرکت نفتی آمریکایی با کردهای سوریه برای بهرهبرداری از چاههای نفتی در شمال شرق این کشور، بیش از آن که ابعاد اقتصادی داشته باشد، تأثیرات سیاسی و فرامنطقهای دارد.
«لیندسی گراهام» سناتور جمهوریخواه آمریکا روز پنجشنبه هفته گذشته در جریان جلسه استماع، خبر از توافق نفتی میان یک شرکت نفتی با اداره خودمختاری شمال سوریه داد و گفت که «مظلوم کوبانی» فرمانده نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) این خبر را به او داده است. گراهام از «مایک پامپئو» پرسید که آیا دولت آمریکا از این قرارداد حمایت میکند؟ و پاسخ شنید که چنین توافقی باید پیش از اینها انجام میشد و این قرارداد اکنون در مرحله اجرا قرار دارد. تا کنون هیچ مقام رسمی نامی از هویت شرکت نفتی آمریکایی و جزئیات این قرارداد فاش نکرده است.
وبسایت اِلمانیتور اما در گزارشی نوشته است که این شرکت، Delta Crescent Energy LLC است و منابعی در این شرکت به المانیتور گفتهاند که قرارداد با اشراف و تشویق دولت آمریکا صورت گرفته است. «سینام محمد» نماینده اداره خودمختاری شمال سوریه در آمریکا نیز گفته است که شرکت «دلتا کرسنت انرژی» طرف قرارداد کردهاست.
دولت دمشق نیز در واکنش به این خبر، روز یکشنبه در بیانیهای چنین قراردادی را نقض حاکمیت سوریه و غیر قانونی دانست و گفت که دولت آمریکا در حال سرقت نفت سوریه است.
شمال شرق سوریه که اکنون عناصر کرد بر آن مسلط هستند، منابع غنی از نفت را در خود جای داده است. میادین نفتی «رمیلان» در این منطقه قرار دارد. دولت سوریه تا پیش از سال ۲۰۱۱ به میزان ۳۸۰ هزار بشکه نفت از میادین نفتی خود بهرهبرداری میکرد اما اکنون طبق گفته منابع غیر رسمی این میزان به ۶۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
به هر صورت آنچه پیشبینی میشد رخ داده و دولت آمریکا همان طور که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا قول آن را داده بود برای بهرهبرداری از نفت سوریه وارد عمل شده است. ترامپ در اکتبر سال گذشته، زمانی که دستور عقبنشینی نیروهای آمریکایی از سوریه را داد، گفت که ۵۰۰ نظامی آمریکایی برای حفاظت از چاههای نفتی سوریه در این کشور باقی میمانند.
او در مناسبتهای مختلف نیز بدون هیچ ابایی گفته است که نظامیان آمریکا برای نفت سوریه در این کشور حضور دارند.
اما این قرارداد چه پیامهایی دارد و چه تأثیراتی در تحولات سوریه خواهد گذاشت؟
این قرارداد میتواند کارتهای بازی بیشتری در اختیار کردها جهت استفاده در مذاکرات آتی چه با آنکارا یا دمشق قرار دهد و چه بسا آنها از این پس بخواهند سقف درخواستهای خود را نیز بالا ببرند
همان طور که در ابتدای نوشتار آمد، چنین قراردادی ارزش اقتصادی چندانی نخواهد داشت و اهداف سیاسی و ژئوپلتیک آن بر هر هدف دیگری برتری دارد. میتوان تأثیر چنین قراردادی را در خارج از مرزهای سوریه در مناسبات ترکیه و روسیه در سوریه در آینده مشاهده کرد.
قراردادی از این نوع بدون تردید موجب جلب توجه و نگرانی ترکیه خواهد شد و چهبسا برای ممانعت از اجرای توافق نیز وارد عمل شود. آنکارا تاکنون نشان داده است که در مسأله سوریه در بخشهای مختلفی حاضر به معامله است اما در خصوص افزایش نفوذ و قدرت کُردهای سوریه کوتاه نمیآید و برای همین منظور نیز تا کنون سه عملیات نظامی وسیع در شمال این کشور به راه انداخته است.
به نظر میرسد، واشنگتن برای اقناع دولت ترکیه به زحمت بیفتد. ترکیه چنین قراردادی را به منزله تأکید دولت آمریکا بر مشروعیت «اداره خودمختاری کُردها» میداند؛ قراردادی که بدون موافقت دولت مرکزی سوریه با یک مجموعه شبهنظامی بسته شده است و این موضوع میتواند به آینده روابط واشنگتنـآنکارا لطمه وارد کند.
همزمان این قرارداد میتواند کارتهای بازی بیشتری در اختیار کُردها جهت استفاده در مذاکرات آتی چه با آنکارا یا دمشق قرار دهد و چه بسا آنها از این پس بخواهند سقف درخواستهای خود را نیز بالا ببرند. این توافق برای کُردها نشان از این دارد که آمریکاییها قصد حضور طولانیمدت در سوریه دارند و خبری از عقبنشینی حداقل در کوتاهمدت نیست. این حضور غیر قانونی هم میتواند کُردها را در برابر حملات ترکیه حفظ کند و هم خودمختاری غیر قانونی کُردها را تثبیت کند. در بعد اقتصادی نیز کُردها از یک درآمد ثابت برخوردار خواهند شد و دیگر مجبور نیستند نفت را به بهای ارزان به دلالان بفروشند.
روزنامه الشرقالاوسط در این راستا نوشت: «برخی معتقدند که دولت ترامپ تلاش دارد از کارت نفت سوریه یک عنوان یک اهرم فشار در مذاکرات بهره ببرد. همچنان که کارت تحریمها، حملات اسرائیل و پرونده ادلب را برای فشار به دمشق و مسکو در اختیار دارد و با این کارتها تلاش خواهد کرد روند حلوفصل سیاسی بحران سوریه را طبق شروط خود به پیش ببرد.»
گشتیهای آمریکایی بیش از هر نقطهای در اطراف چاههای نفتی سوریه حضور دارند
اما واکنش روسیه چه میتواند باشد؟
روسها نشان دادهاند که در سوریه نگاه تعاملی دارند. با کردها نیز مدتهاست وارد تعامل شده و در مواردی نیز میانجیگیری میان آنها با ترکیه را به دست گرفتهاند. در مسأله گفتوگوهای میان کردها با دولت دمشق نیز روسها نقش واسطهگری دارند. تلاش مسکو برای نفوذ در مناطق شمال شرق سوریه به خصوص در منطقه «تل تمر» و بزرگراه «ام-۴» و همکاری با کردها پیش از این عیان شده است اما این قراداد نفتی آن چیزی نیست که روسیه خواهان آن باشد و چنین توافقی را سدی برای گسترش نفوذ خود در میان کردها میداند.
در این میان به نظر میرسد، دولت روسیه برای ممانعت از اجرای چنین قراردادی با ترکیه همکاری کند یا حداقل برخی بندهای آن را تغییر دهد تا این قرارداد نفتی به حساب کاهش نفوذ روسها در شرق فرات تمام نشود.
رژیم صهیونیستی نیز تا کنون تلاش کرده به طور علنی مواضع رسمی در خصوص کردهای سوریه نگیرد؛ چرا که به خوبی از احساسات ضد صهیونیستی سوریها آگاه است اما تحلیلگران و کارشناسان اسرائیلی بارها موضع حمایتی در قبال تشکیل اداره خودمختاری کردها و شبهنظامیان قسد، داشتهاند.
بنابراین چنین توافقی یک زنگ هشداری است که باید بیشتر به آن پرداخته شود. دولت دمشق میبایست از تمام ابزارهای ممکن برای بیرونراندن شرکت نفتی آمریکایی بهره ببرد چرا که بعد از عقد چنین قراردادی، باید از هماکنون شاهد چیدمانی جدید در سوریه و منطقه در راستای پیادهسازی طرح سایکسپیکو 2 بود.
دولت آمریکا در ابتدای بحران سوریه به امید برداشتن تکههای بزرگی از این کیک وارد عمل شد و امید این را داشت که با سقوط دولت سوریه، برای همیشه از یک تهدید بالقوه برای اسرائیل خلاص شود و نقشه ژئوپلتیک غرب آسیا را به کلی تغییر دهد؛ اما روند بحران آن طور که آمریکاییها میخواستند پیش نرفت و اکنون سایه تهدید به طور کلی از سر دمشق برداشته شده است.
سرنوشت تروریستهای باقی مانده در ادلب نیز مشخص است و دیر یا زود ادلب نیز تحت کنترل دولت خواهد آمد و اصولاً دیگر معارضان، نقش سابق خود را در ترسیم آینده سوریه ندارند.
در این میان دولت آمریکا امید خود را بر روی کردها سرمایهگذاری کرده و تلاش دارد ضمن ایجاد یک منطقه خودمختاری برای آنها، شمال شرق سوریه را به کانون حضور خود در غرب آسیا تبدیل کند و این یعنی ادامهدار بودن بحرانها در منطقه و دور باطلی که آمریکاییها نمیخواهند به پایان برسد.