سوگوارهای بر مرد مهربانی، رفاقت و مدارا
عباس رضایی ثمربن : یک- کرونا اثبات ناتوانی بشراست. این را قبلا خیلی گفتهاند اما تا وقتی با گوشهای خودمان صدای پایش را نزدیکمان نشنویم، ظاهرا باور نمیکنیم. از روزی که روحالله رجایی نازنین در اینستاگرام نوشت که کرونامثبت شده، تا امروز که دیگر در بین ما نیست، یک هفته نشده. جوان، سالم، پرانرژی، رفیقباز، بامعرفت، کار راهبنداز، خوشمشرب، شوخطبع، مهربان و ... بخواهم ادامه بدهم حالا حالاها باید بنویسم. صاحب همه این صفات در اثر بیماری منحوسی که شروع تا پایانش به یک هفته هم نکشید، جلوی چشم همه ما پرپر شد و از دست رفت و هیچ کاری از دست هیچ یک از ما برنیامد. ناتوانتر از این هم میتوان بود؟
دو- داغ رفیق سخت است، انشاالله هیچ وقت نبینید. این را از کسی میشنوید که قبلا پدر و برادر از دست داده و با داغ و درد و فقدان بیگانه نیست. سختتر از داغ رفیق اما این است که حس کنیم، صدایمان دیگر به آسمان نمیرسد، یا اینکه بفهمیم اعتبار نداریم و حرفمان دیگر آن بالا خریدار ندارد. این چند روز خیلی برای روحالله دعا کردیم و ضجه زدیم و به کسانی که او به دوست داشتنشان شهره بود، توسل جستیم اما نشد که نشد که نشد. ناامید نیستیم اما دلگیر چرا. شاید بیشتر از خودمان، نمیدانم.
سه- دنیا بیاعتبار است. آدمهایی که سوگوار روحالله رجایی شدهاند را ببینید، طیفشان چنان متنوع و متکثر است که بین خیلی از آنها هیچ نقطه اتصالی به جز روحالله متصور نیست. این سطح از مردمداری جز با مدارا ممکن نیست. مدارا گمشده ماست. اکسیر تحمل درد است و دشواری و همه چیزهای بد دیگری که این روزها سرمان ریخته. قدر یکدیگر را بدانید رفقا. به خدا معلوم نیست فردا چه بلایی سر هر کداممان بیاید. هیچ تفاوتی اینقدر اهمیت ندارد که بین شما و دوستانتان مرز بکشد. حیف این چند صباح زندگی است که جز با مهربانی و مدارا و رفاقت سر کنیم.