«غرب» بازنده آینده‌نگری ایران در نگاه به شرق

سند همکاری ۲۵ ساله با پکن می تواند ایران را از امتیازدهی غرب بی‌نیاز کرده و سیاستمداران ایرانی را از این فکر که رشد و پیشرفت کشور منوط به گشایش درهای مذاکره با طرف غربی است، دور بدارد.

کد خبر : 1007826

خبرگزاری فارس: جنجال بر سر قراردادهای خارجی ایران امر تازه‌ای نیست. تاریخ ایران به دلیل انعقاد قرادادهای بحث برانگیز، سرشار بوده از سوءتفاهم هایی که باعث شده است موضوع دیپلماسی و همکاری های بین المللی همواره با عینک بدبینی نگریسته شود.

پیمان های جهانی ایران با دیگر کشورها البته در شرایط متفاوتی منعقد شده است. برخی از این پیمانها، در اوج ضعف و یا فشار نظامی ـ اقتصادی بسته شده که معمولا امتیازهایی را به طرف مقابل داده و منافع ملی را کمتر در نظر گرفته است، اما برخی دیگر در اوج قدرت و یا در شرایطی برابر با دولت های خارجی منعقد شده که این پیمان ها با دوام و با در نظر گرفتن مصالح ملی پیش رفته است.

در ارتباط با سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین نیز به نظر می رسد که بحث عمومی درباره جزئیات آن و اطلاع از کم و کیف آنچه در مذاکرات تهران و پکن پشت سر گذاشته شده، نشان می دهد که چطور در اوج قدرت، ایران توانسته است با بزرگترین اقتصاد جهان به یک تفاهم مطلوب برای همکاری های دوجانبه برسد.

شایعه پردازی درباره رابطه با چین از کجا شروع شد؟

شایعاتی که درباره رابطه با چین و سند ۲۵ ساله بر سر زبانها افتاد، ابتدا از رسانه های غربی آغاز شد. رسانه هایی که نگران بودند همکاری های ایران با پکن، در عمل، اروپا و آمریکا را از منافع روابط تجاری با تهران دور کند.

هرچند اروپا و آمریکا در حال حاضر می کوشند تا با ایجاد فشار اقتصادی، عملا مردم ایران را در تنگنای معیشتی قرار دهند، اما هدف بلندمدت آنها از این فشارها، نه دور شدن از ایران، بلکه وادار کردن کشورمان به امتیازدهی بیشتر و در نتیجه روابط یک سویه با ایران برای کسب منافع تجاری بیشتر است.

دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده به صراحت گفته است که به دنبال توافقی با ایران است که بیش از برجام، منافع آمریکا و متحدانش را تامین کند. این به آن معناست که واشنگتن نمی خواهد از خیر منافع تجاری بازار ایران بگذرد، بلکه علاقه‌مند است با فشار حداکثری، فضایی را به وجود آورد که کشورمان مجبور شود به طور یکطرفه به آمریکا امتیاز داده و بدون تامین منافع خود، منافع این کشور و متحدانش را تامین کند. همان اتفاقی که در عصر پهلوی رخ داده بود و آمریکا در ازای تامین منابع انرژی برای خود و دیگر متحدان غربی و منطقه ای، تسلیحات نظامی به ایران داده و مردم کشورمان را در فقر نگه می داشت.

در چنین راهبردی، نزدیکی ایران به چین می تواند خواب آمریکا و متحدانش را پریشان کند. سند ۲۵ ساله تهران و پکن به آن معناست که ایران در اوج فشار حداکثری غرب، از این قدرت برخوردار است که بزرگترین اقتصاد جهان را وارد یک رابطه برابر در حوزه های سیاسی و تجاری کرده و بی نیاز به آمریکا و اروپا، منافع خود را تامین کند.

قرارداد ۲۵ ساله با پکن همچنین می تواند ایران را از امتیازدهی غرب بی نیاز کرده و سیاستمداران ایرانی را از این فکر که رشد و پیشرفت کشور منوط به گشایش درهای مذاکره با طرف غربی است، دور بدارد.

در همین راستا رسانه های غربی همسو با دستگاه های امنیتی دولتهای اروپایی و آمریکا، ماموریت دارند تا از طریق پروپاگاندای رسانه ای، مانع از نزدیکی ایران و چین شده و از این قرارداد به عنوان یک قرارداد استعماری به زیان ایران نام ببرند. اتهامی که بیشتر به تاریخ قراردادهای ایران و غرب شبیه است تا مناسبات تهران و پکن.

حفظ استقلال هویتی در سند ۲۵ ساله

در طول تاریخ، کشورهای غربی همواره کوشیده اند تا در کنار قراردادهای ظاهرا اقتصادی یا سیاسی، ارزش ها و سبک زندگی غربی را به ایران تحمیل کرده و کشورمان را وادارند تا در کنار مواهب همکاری های اقتصادی، دست از فرهنگ و هویت ملی خود بردارد.

این فشارها بیشتر ریشه در آن دارد که از نظر هویتی، جهان غرب در بستر مدرنیته رشد کرده و ریشه های تاریخی استواری ندارد. مثلا اگر تنها به ۵۰۰ سال قبل بازگردیم، بعید است آمریکا شانسی برای نشان دادن قدرت خود داشته باشد.

با این وجود، چین یک تمدن کهن است که از تاریخ با عظمتی برخوردار است. همین تاریخ باشکوه به سیاستمداران چینی این پیام را می رساند که برای قراردادهای تجاری، نیازی به تضعیف هویتی طرف مقابل نداشته و بدون دخالت در نظام ارزشی کشور دوست، می توانند منافع دوجانبه را در نظر بگیرند. همین نکته تاریخی، نزدیکی دو تمدن کهن ایرانی و چینی که در مسیر جاده ابریشم، صدها سال سابقه همکاری داشته اند را موجه کرده است.

با بررسی راهبردهای چین در نظام بین الملل، مشاهده می شود که چین جدید به هیچ عنوان به دنبال صدور ارزش های فرهنگی و هویتی چینی به دیگر نقاط جهان نبوده و در قبال همکاری های اقتصادی و سیاسی و امنیتی انتظار آن را ندارد که کشوری پا بر روی باورهای خود بگذارد.

نباید فراموش کرد که آمریکا و اروپا در اوج روابط خوب اقتصادی و سیاسی، همواره دیگر کشورها را تحت فشار می گذارند که به ارزش های فکری آنها وابسته بمانند. با این حال چین بدون در نظر گرفتن چنین فشارهایی، می تواند طرف قراردادهایی برابر باشد که تامین کننده پیشرفت دو طرف خواهد بود.

چشم انداز آینده روابط ایران و چین

هرچه هست، فعلا سند راهبردی روابط ایران و چین به دلیل اخلالی که رسانه های غربی و برخی افراد در داخل کشور به وجود آورده اند، نهایی نشده و مذاکرات درباره بندهای آن ادامه دارد. این سند، نه جزئیات یک قرارداد اجرایی را دارد و نه الزاماتی سرزمینی را به ایران تحمیل می کند.

برخلاف شایعات مطرح شده، سند راهبردی در مناسبات تهران و پکن، به دنبال واگذاری جزایر به طرف چینی و یا ملزم کردن انحصار در واردات نیست. این سند، نوعی نقشه راه برای توسعه مناسبات در جهان جدید است؛ جهانی که در آن، آمریکا مجبور به ترک خاورمیانه شده و چین قدرت اقتصادی خود را تثبیت خواهد کرد.

با توجه به همین نکته است که تبلیغات منفی رسانه های غربی علیه سند همکاری ایران و چین همچنان ادامه دارد و این در حالی است که یک سیاستمدار تندروی ضد ایرانی در آمریکا، سند همکاری ایران و چین را آغازگر شراکتی میان این دو کشور تعبیر کرده که به «پایان انزوای ایران» منجر خواهد شد. «نیکی هیلی»، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل متحد، صراحتا از سند همکاری ایران و چین به عنوان تحولی بزرگ و خطرناک یاد کرده و معتقد است که این تحول بزرگ، به «انزوای جهانی ایران» پایان می‌دهد و برای ایالات متحده و حامیانش، خطرناک است.

ایران و چین در این سند مانند دو قدرت کهن در کنار هم قرار گرفته و هیچ یک به دنبال تحمیل اراده خود بر دیگری نیست. در جهان چندقطبی پیش رو، هم ایران و هم چین به نقاط قدرت و ضعف خود آگاه هستند و سعی می کنند تا در یک همکاری مشترک، ضمن تقویت قدرت، از نقاط ضعف یکدیگر بکاهند.

این سند، البته نفی کننده همکاری ایران با دیگر کشورها نیست و بی تردید هر کشور دیگری که حاضر به پذیرش قدرت ایران در منطقه، نفی فشار حداکثری و احترام به تمامیت ارضی کشورمان باشد، می تواند وارد پیمان هایی بلندمدت با ایران شود. بنابراین انتظار می‌رود دیگر کشورها به جای شبهه افکنی در رابطه با همکاری های تهران و پکن، با اصلاح سیاست های خود تا دیر نشده، فضا برای استفاده از همکاری با ایران را مساعد کنند.

برخلاف برخی دولتها که ایرانی ضعیف شده و حتی چند تکه را در راستای منافع خود می دانند، چین می داند که وجود یک ایران مقتدر و پیشرفته، تامین کننده منافع این کشور است. همین نقطه اشتراک، خواهد توانست آغازی بر همکاری ها تا سال ۲۰۴۵ باشد. در آن سال، آنها که روی اسب بازنده شرط بندی کرده اند، افسوس ۲۵ سال قبل خود را خواهند خورد که رشد سریع قدرت اژدهای زرد را ندیدند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: