سربازگیری اصلاح‌طلبان برای حرکت خیابانی!

اعضای هسته سخت اصلاحات در تقلای خود برای شکل دادن تحرّک خیابانی علیه نظام اسلامی، صحبت‌های عجیبی را مطرح می‌کنند. یکی از آن‌ها به تازگی گفته: حق براندازی و شورش محترم است!

کد خبر : 1007120

مشرق: نامه اخیر موسوی‌خوئینی‌ها جدای از آنکه موجب انتقادات فراوانی شد، اما رویکرد جدیدی را نیز در مواضع اعضای هسته سخت اصلاحات موجب شد که محل تأمل است.

رویکرد جدیدی که طی آن شاهدیم سعید حجاریان منتقدان این نامه را سفله می‌نامد، علیرضا علوی‌تبار از فروپاشی و شورش حرف می‌زند و این روند همچنان ادامه دارد.

روندی که برخی محافل تحلیلی از ابتدای انتشار نامه براندازانه خوئینی‌ها تأکید داشتند که روی خواهد داد و قصد خاصی را تعقیب می‌کند.

در همین رابطه، عمادالدین باقی، از فعالان اصلاح‌طلب و از حامیان انتخاباتی رئیس‌جمهور روحانی در سال ۹۶، به تازگی در اظهاراتی که سایت اعتمادآنلاین آن‌ها را منتشر کرد؛ "حق براندازی" را هم به رسمیت شناخته است!

او در این باره می‌گوید: چندی پیش به مناسبت سالگرد آیت‌ا... منتظری در جمع اصلاح‌طلبان دماوند صحبت می‌کردم و بخشی از صحبتم این بود که آیا به لحاظ فقهی حقی به عنوان «حق براندازی» محترم و موجه است یا خیر؟ این هم یک بحث حقوق بشری و هم یک بحثی فقهی است؛ چون رویکرد من ذوجنبتین است؛ پاسخ من به لحاظ حقوق بشری و فقهی این است که «حق براندازی» وجود دارد و این را بر اساس نظر آیت‌الله منتظری توضیح دادم و ایشان در کتابی که در همین حکومت جمهوری اسلامی هم جایزه گرفت و در دهه ۶۰ به عنوان کتاب برتر انتخاب شد، استدلال می‌کند مردم از چنین حقی یعنی از «حق شورش» برخوردارند.

او می‌افزاید: باید «اغتشاش» و «براندازی» را توضیح بدهیم. «اغتشاش» به معنی مختل کردن امنیت عمومی، آسیب به اموال مردم رساندن، ایجاد آتش‌سوزی و مواردی از این دست است. این «اغتشاش» است که نه از منظر حقوق بشری قابل قبول است و نه از منظر شرعی. تجاوز به حقوق دیگران، آتش زدن ملک و مغازه یک شهروند دیگر، تعرض به مالکیت او و... هم از منظر حقوق بشری و هم به لحاظ فقهی مجاز نیست. بحث «حق براندازی»، اما به این معناست که اگر حکومت برخلاف پیمانش با مردم عمل کرد، آیا مردم حق شورش دارند یا نه؟! آیت‌الله منتظری در کتاب «دراسات فی ولایت الفقیه» می‌گوید مردم از این حق برخوردارند.

باقی همچنین گفته است: اگر حاکمی و حکومتی خلاف این پیمان عمل کرد، مردم مجازند برخلاف پیمانی که بسته‌اند، عمل کنند. حال اگر آن حاکم، چون قدرت دارد، دست به مقابله بزند، از آنجا که این قدرتی که در اختیار دارد، عاریه‌ای است و در اصل از آن مردم است، حق ندارد از این قدرت علیه مردمی که صاحب آن هستند، استفاده کند و مردم حق دارند دست به شورش بزنند و قدرت را از آن بگیرند. جالب اینکه همین دو، سه شب پیش به مقاله‌ای درباره پیشرفت امریکا برخوردم که مطرح می‌کرد اقتدار یا عظمت امریکا ثمره حق براندازی است، آنچه امریکا را به امریکا تبدیل کرده که به‌رغم قدرت بزرگی که در حاکمیت وجود دارد، اما هرگز حاکمیت به سمت خودکامگی نرفته، یکی به همین دلیل است که قانون این کشور «حق براندازی» را به رسمیت شناخته است. *تئوریزاسیون براندازی و اغتشاش در کلام اعضای هسته سخت اصلاحات/ همه آنچه که باقی حاضر نیست به مردم بگوید

شاید در هیچ نظام سیاسی در دنیا شاهد چنین صحنه‌ای نباشیم که فرماندهان حرکات براندازانه علیه حکومت؛ با سوء استفاده از سماحت نظام سیاسی و اعتقادش به آزادی بیان؛ چنین سخنان معارض با عقلانیت، امنیت و منطق حکومتی را بر زبان برانند.

درباره اظهارات باقی باید خاطرنشان کرد که او برای منطقی جلوه دادن گزاره "محترم بودن حق براندازی" مرتکب چند دروغ شده است!

اول آنکه تقلا می‌کند بین اغتشاش و براندازی یک دیوار حائل ایجاد کند...

این در حالی است که هیچ براندازی و انقلابی بدون تنش ممکن نیست و تنش و انقلاب جزئی از یکدیگرند.

فی‌الواقع در یک ظن بدبینانه حتی می‌توان گفت که باقی تقلا کرده با این حرف مضحک، برای فتنه آینده اقدام به سربازگیری کند!

سربازانی که البته قرار نیست بدانند در منتهای حرکت شریرانه اعتراض خیابانی چه فرجامی وجود دارد...

بحث دومی که باقی در آن مرتکب ناراستی شده این است که اولا نظام جمهوری اسلامی که مورد کنایه باقی و دوستان اوست هرگز مرتکب هیچ خلافی در پیمان با خدا و مردم نشده است و بر سبیل انقلاب ۵۷ راه می‌سپرد. مشکلاتی هم که اکنون در سر راه مردم قرار گرفته تماماً به دلیل طرز فکر اجرایی اصلاح‌طلبان و حمایت انتخاباتی آن‌ها از یک دولت نه‌چندان کارآمد است.

ثانیا بنیادگذاران نظام اسلامی در همان ابتدا با ایجاد فرایند‌های مردمسالار از قبیل ایجاد شورای نگهبان، نظام بررسی اعتبارنامه نمایندگان در داخل مجلس، ایجاد مجلس خبرگان و...؛ راهکار‌های خودنظارتی و خودتنظیمی را درون نظام اسلامی ایجاد کردند تا برای اصلاح، نیازی به براندازی و شورش نباشد.

راهکار‌هایی که مثلا با برکناری بنی‌صدر، با برکناری منتظری و با حمایت از رأی مردم در سال ۸۸؛ اجازه انحراف از مسیر را ندادند.

مسئله سوم نیز دروغ آشکاری است که باقی درباره آمریکا و حق براندازی به مردم می‌گوید...

پاسخ مطالبه براندازی و یا حتی احتمال براندازی در آمریکا چیزی جز "گلوله" و حمله سگ‌های وحشی نیست! (اشاره‌ای به صحبت‌های اخیر ترامپ پیرامون اغتشاشگران آمریکا)

در بحث اعتراضات خیابانی هم باقی گویا کتاب "انقلاب" اثر هانا آرنت را نخوانده که در آن توضیح داده می‌شود اعتراض در آمریکا هرگز به معنی خواست براندازی و یا حرکت برای تغییر حکومت نیست بلکه تجمعی است برای رساندن پیام مردم به گوش حکومت.

جالب است که همین معنی به روشنی هرچه تمامتر نشان می‌دهد که چپ‌های ایرانی چطور بیش از ۴۱ سال درباره مفهوم "حق اعتراض" به مردم و افکار عمومی دروغ گفته‌اند!

*سربازگیری اصلاح‌طلبان برای حرکت خیابانی

"محترم بودن حق اعتراض" نخستین گزاره‌ای نیست که از سوی اصلاح‌طلبان در توجیه حرکت خیابانی علیه نظام اسلامی مطرح می‌شود.

پیش از این "عباس عبدی" هم در اظهاراتی اقدام به تقدیس خشونت کرده و از این گفته بود که فقط با راهبندان می‌توان به هدف رسید! او در مقطعی دیگر نیز در اشاره به اعتراضات آمریکا اظهار کرده بود که نباید بخش آشوب‌گری و خشونت‌ورزی این اعتراضات را محکوم کرد. (بی‌منطق بودن این اظهارات و جاده صاف کنی آن‌ها در مسیر فتنه آشکار است)

و یا همینطور می‌توان به دستورالعمل علیرضا علوی‌تبار به اغتشاشگران در چند ماه قبل از حوادث آبان ۹۸ اشاره کرد که خواسته بود اغتشاشگران در کمال آرامش! نقاط حساس نظام را به اشغال خود دربیاورند. این تحرکات اصلاح‌طلبان برای آتش زدن بر هیمه "فتنه"ای است که با مدیریت اصلاح‌طلبان بر گرداگرد مشکلات اقتصادی دست‌ساخته دولت متبوعشان شکل گرفته و قصد دارد با خارج کردن راه‌حل‌های معقول از دسترس ذهن مردم و عملیات‌های فریب متعدد در مقابل خواص کشور؛ جامعه را از مسیر منتهی به یگانه راه حل مشکلات یعنی "صندوق رأی" منحرف کند و آن را به مسیر آتش و اعتراض خیابانی و براندازی سوق دهد.

مقوله‌ای که البته موجب حادّتر شدن مشکلات مردم می‌شود و تماماً و با اسنادی غیر قابل انکار در اتاق فکر هسته سخت اصلاحات طراحی شده است.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: