ناصر ایمانی: اصلاح طلبان از اول هم کارگزاران را راست می‌دانستند/ اصلاح طلبان در حال تسویه درونی هستند

ناصر ایمانی گفت: قاعدتا اگر کارگزاران راست مدرن باشد و اگر واقعا فاصله خود با اصلاح طلبان را به فاصله معناداری تبدیل کنند، می‌توانند فرصت هماهنگی با طیف‌هایی از اصولگرایان را داشته باشند. البته این مشروط بر این است که ببینیم واقعا چقدر با اصلاح طلبان فاصله می‌گیرد.

کد خبر : 1005147

گروه سیاست سایت فردا: اصلاح‌طلبان کم دردسر داشتند، حالا کارگزاران هم هر روز برای آنها داستان تازه ای درست می کند. هدفش از این مرزبندی، اما چیزی نیست غیر از تطهیر وجه خود و دولت اعتدالی مستقر. ناصر ایمانی، تحلیل‌گر اصولگرا در گفتگو با خبرنگار فردا از معتقد است که تحولاتی در جریان اصلاح طلب در حال شکل گیری است. او از اختلاف نظرهای جدید سحن گفته و این را هم عنوان کرده که :«اصلاح طلبان از اول هم کارگزاران را راست می‌دانستند» . متن گفت و گوی خبرنگار فردا با ناصر ایمانی را در ادامه می خوانید .

*کارگزارانی‌ها این روز‌ها خیلی به طرح بحث رادیکالیسم توجه دارند. تمرکز و توجه ویژه به این بحث به نظر شما از کجا نشات می‌گیرد؟ نکته اول این است که در همه جریان‌های سیاسی کشور مسلما طیف‌های رادیکال داریم و این قابل انکار نیست. طی دو دهه گذشته، جریان اصلاح طلب همیشه جریان اصولگرا را به رادیکال بودن یا اینکه رادیکال‌ها در آن نقش اساسی دارند متهم کرده و خودش را از رادیکالیسم مبرا دانسته است. یعنی می‌گفتند که اصلا رادیکال نداریم و همه ما به جامعه مدنی، توسعه سیاسی، آزادی خواهی، آزادی بیان و ... معتقدیم. در یکی دو ماه اخیر، اما مباحث جدیدی طرح شده است. برخی ازنظریه پردازان اصلاح طلب بازهم می‌گویند که ما رادیکال نیستیم و اصلاح طلب واقعی هم فردی است مثلا مثل آقای اکبرگنجی که البته من تصور نمی‌کنم که هیچ فرد سیاسی او را یک چهره معتدل بداند؛ بنابراین یک گرا می‌دهند مبنی بر اینکه ما این‌ها را هم رادیکال نمی‌دانیم یعنی اگر کسانی ظهور کند که همان رفتار را داشته باشند، رادیکال نیستند. یعنی مرز رادیکالسم را تا آنجا برده اند. اینجاست که صدای امثال قوچانی درآمده است و می‌گویند که پس رادیکالیسم چیست؟ مطلب دیگر این است که جریان اصلاح طلب الان درحال دگردیسی است و با بحران‌های مختلفی مواجه است که قبلا هم وجود داشت و به دلایلی بر آن سرپوش گذاشته می‌شد. اولین بحران، بحران ایدئولوژیک است که ردپای آن را در مطالبی که طی چند ماه گذشته امثال آقای تاجیک مطرح کرده‌اند می‌بینیم. بحران بعدی، بحران مقبولیت اجتماعی است، زیرا در سال‌هایی که در قدرت (دولت و مجلس) بودند عملکرد قابل قبولی نداشته و به شدت ریزش رای داشته‌اند. بحران سوم هم بحران تشکیلاتی است. یعنی کارگزارن، حزب اعتدال و توسعه و بخش‌هایی از حزب اتحاد ملت در مقابل شورای عالی سیاست‌گذاری که عملا از کار افتاده و رئیس آن استعفا داده است، قرار دارند؛ بنابراین اکنون یک پالایش درونی در درون اصلاح طلبان در حال رخ دادن است. اگر جریانات سیاسی را در صد سال گذشته مطالعه کنیم این قبلا هم مکرر اتفاق افتاده است؛ بنابراین این حرف‌هایی که اکنون درباره اصلاح طلب واقعی یا اصلاح طلب ناخالص می‌زنند به خاطر همین تسویه درونی است. کسانی که خودرا اصلاح طلب ناب می‌دانند الان چاره جز در پیش گرفتن مشی رادیکال ندارند. یعنی در یک بن‌بستی افتاده‌اند که تنها می‌توانند با تند کردن فضای سیاسی برای خود مشروعیت و مقبولیت کسب کنند. به عبارت دیگر می‌خواهند با رادیکال شدن به صورت موقت روی آن سه بحران سرپوش گذشته و از آن عبور کنند.

*تاکید روی رادیکال شدن بخشی از اصلاح طلبان می‌تواند بخش دیگر را از عملکرد این جریان در سال‌های گذشته مبرا کند؟ قطعا طیف میانه رو هم تا زمانی که خودش را داخل آن مجموعه می‌داند، مبرا نیست و تا وقتی که درون آن مجموعه است باید پاسخگو باشد. ولی از زمانی که بگویند ما دیگر با این تشکیلات نیستیم که البته زمزمه‌های آن اکنون شنیده می‌شود، دیگر نمی‌توان هرچیزی را پای آن‌ها هم نوشت. فعلا، اما اگر بخواهیم عملکرد روحانی را پای اصلاح طلبان بنویسم که باید بنویسیم پای آن بخشی که اکنون انتقاد می‌کنند هم نوشته می‌شود مگر آن بخشی که به لحاظ تشکیلاتی و رسما از اصلاح طلبان جدا شود. مثال جریانات سیاسی که طی صد سال گذشته بوده‌اند و اعلام جدایی کرده‌اند.

*بنابراین اینکه بخشی از اصلاح طلبان، بخش دیگر را رادیکال بخواند، موجب تطهیر آن بخش و دولت اعتدالی مورد حمایت اصلاح طلبان نیست. قطعا نه، مثال ساده می‌زنم. آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ با حمایت اصولگرایان رئیس جمهور نشد، اما اصولگرایان در دولت اول ریاست جمهوری از او حمایت کرده بود لذا عملکرد وی در چهار سال او خوب یا بد به پای اصولگرایان نوشته شد، چون او را تایید کرده و از وی حمایت سیاسی و تبلیغاتی می‌کردند. از دولت دوم احمدی نژاد و بعد از مسائلی که ایجاد شد، اما اصولگرایان صف خودشان را با او جدا کردند، پس عملکرد او نباید پای اصولگرایان نوشته شود. چون در مقابل او ایستاده و موضع گیری کردند و کار هم در سال آخر دولت او به جا‌های باریکی کشید؛ بنابراین طبیعت کنشگری سیاسی این است که تا وقتی اعلام برائت نکنید، عملکرد‌ها پای شما شنیده می‌شود. *کارگزارانی‌ها همان‌قدر که به رادیکالیسم در جریان اصلاح طلب می‌پردازند، به رادیکالیسم در جریان راست هم اشاره دارند. آیا میتوان این را اختلاف افکنی در جریان رقیب تلقی کرد؟ همیشه همین طور بوده است. هر دو جریان سیاسی مطرح در کشور ما همواره یکدیگر را به مواردی متهم کردند که یکی از موارد اتهامی رادیکالیسم بوده است. قاعدتا هر دو جریان هم تلاش داشتند که نوعی اختلاف در جریان رقیب انداخته یا حداقل از خودشان دفاع کند؛ بنابراین این اتهام همیشه مطرح بوده و اینکه برزگ است هم محل بحث است. توجه کنید که اصلاح طلبان تا کنون تمامیت اصولگرا را به رادیکالیسم متهم می‌کردند. البته ما منکر این نیستیم که طیف‌هایی در این جریان رادیکال بوده است و البته الان وضع نسبت به بیست سال قبل تغییراتی ایجاد شده است. به هرحال منکر این نیستیم که دیدگاه‌های رادیکال در طیف‌های سیاسی خود داریم و اگر یک جریان سیاسی بخواهد خودش را کاملا از هرگونه رادیکالیسم مبرا بداند، خطا کرده و واقعیت‌ها را ندیده است. همچنین اگر یک جریان سیاسی بخواهد تمامیت جریان مقابل را رادیکال بداند، واقعیت نیست.

*می‌دانیم که کارگزاران همیشه حضور در قدرت را انتخاب کرده و خواستار حمایت از گزینه‌هایی است که احتمال رای‌آوری دارند ولو اینکه اصلاح طلب نباشند. تاکید فعلی کارگزاران بر رادیکالیسم در جریان راست و چپ، مقدمه چسبندگی این طیف به راست میانه است؟ میتواند این طور باشد. دقت کنید که از سال‌های اوایل دهه ۷۰ به بعد که نشریه «عصر ما» سازمان مجاهدین انقلاب منتشر می‌شد، تقسیم‌بندی‌هایی درباره جریانات سیاسی داخل ایران می‌کردند و از همان وقت به کارگزارن می‌گفتند «راست مدرن». یعنی آنان را همواره راست می‌دانستند نه چپ؛ بنابراین اصلاح طلبان همواره با نگاه راست به کارگزان نگاه کرده اند ولو اینکه در دورانی مثل بعد از دولت خاتمی با این طیف هماهنگی و اتحاد داشته است. تا کنون شرایط ایجاب می‌کرده که نوعی هماهنگی و اتحاد بین کارگزاران و اصلاح طلبان باشد، اما الان این شرایط وجود ندارد. قاعدتا اگر کارگزاران راست مدرن باشد و اگر واقعا فاصله خود با اصلاح طلبان را به فاصله معناداری تبدیل کنند، می‌توانند فرصت هماهنگی با طیف‌هایی از اصولگرایان را داشته باشند. البته این مشروط بر این است که ببینیم واقعا چقدر با اصلاح طلبان فاصله می‌گیرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: