سند راهبردی ۲۵ ساله ایران-چین/ احمدینژاد دقیقاً با چه چیز مخالف است؟!
اخیراً سخنگوی دولت اعلام کرد که پیش نویس سند راهبردی همکاری ۲۵ ساله ایران و چین در هیئت دولت تصویب شده است. برخی با این سند مخالفت کردهاند، اما آیا آنچه تاکنون درباره سند گفته شده، آگاهانه و ناظر به جزئیات بوده است؟
ساعاتی بعد در دیدار رهبر معظم انقلاب با رئیسجمهور چین، ایشان اصل موضوع روابط استراتژیک 25 ساله ایران و چین را مطرح و اعلام کردند که "دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک 25 ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است". خبر این دیدار و اظهارات رهبر انقلاب و رئیسجمهور چین نیز به طور رسمی منتشر شد.
آقای محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان نیز پس از دیدار سال گذشته خود با مسئولان چینی، در شهریور 98، ضمن توئیتی رسماً به این موضوع اشاره کرده است.
و اخیراً نیز علی ربیعی سخنگوی دولت خبر داده است که «پیشنویس» این سند در هیئت دولت تصویب شده است.
قاعدتاً تصویب متن پیشنویس سندی که باید یک سند دو جانبه باشد، آنهم از ناحیه دولت یک طرف نمیتواند به معنای نهایی شدن آن تلقی شود. اما اینکه چرا آقای احمدینژاد مسئله را به نحوی مطرح کرده است که گویا شخصاً به سند و خبر محرمانه و عجیب غریبی دست یافته، نکتهای است که میتوان در ادامه متن به آن اشاره گذرایی کرد.
به هر حال خلاصه ماوقع درباره سند به این نحو است که بهمن ماه 94 و در جریان سفر رئیسجمهور چین به ایران موضوع سند راهبردی 25 ساله مطرح میشود؛ تا اواخر سال 97 متاسفانه از طرف دولت ایران تحرک چندانی در این باره مشاهده نمیشود(احتمالاً دولت همچنان تصور میکرد از آمریکا و اروپا نهایتاً آبی گرم خواهد شد). اما شهریور سال 98 و همزمان با حضور آقای ظریف در پکن اعلام میشود که ایران پیشنویس اولیه درباره سند 25 ساله را به مقامات چینی ارائه خواهد کرد.
دولت چین با اخذ این پیشنویس و با پذیرش چارچوب آن، نکاتی درباره آن نوشته و پیشنویس دومی به ایران ارائه کرده و ایران نیز با اعمال نظرات خود پیشنویس سوم را تهیه کرده است. و آنچه در جلسه اخیر هیئت دولت تصویب شده همین پیشنویس سوم بوده است که احتمالاً یک دور دیگر دادوستد پیشنویسها قبل از توافق نهایی در کار خواهد بود.
دوم: طی چند روز اخیر مطالب و عدد و رقمهای بسیاری درباره جزئیات این سند در برخی رسانهها و اکانتهای فضای مجازی منتشر شد. برخی رسانهها از اعداد 400 میلیارد دلار و 120 میلیارد دلار سرمایهگذاری چینیها در ایران سخن گفتند. مثلاً روزنامه اعتماد مشابه آقای احمدینژاد از کشفیات! بخصوصی سخن گفته است. این روزنامه به نقل از برخی افراد مینویسد: "قرار بر این بود که چین 260 میلیارد دلار در بخش نفت، گاز و پتروشیمی ایران سرمایهگذاری کند؛ بخش قابل توجهی از این سرمایهگذاری چینیها طی 5 سال نخست اجرای قرارداد 25ساله با آنها به صنعت نفت و گاز ایران تزریق شود و مابقی آن به صورت مرحلهای و بر اساس توافق دو طرف از سوی پکن در ایران انجام شود. چینیها همچنین قرار است در قالب توافق شراکت جامع استراتژیک با ایران 120 میلیارد دلار در حوزه توسعه زیرساختهای تولید و حمل و نقل در ایران سرمایهگذاری کنند که بخش قابل توجهی از این سرمایهگذاری هم در 5 سال نخست انجام خواهد شد و مابقی آن به صورت دورهای و بر اساس توافق دو کشور به بخش صنعت و حوزه حمل و نقل ایران تزریق میشود. چین همچنین میتواند بخشی از تولیدات نفت، گاز و پتروشیمی ایران را با تخفیف بر مبنای قیمت متوسط 6 ماهه محصول خریداری کند. بر اساس جزییات توافق جدید انجام شده بین ایران و پکن چین میتواند پول محصول خریداری شده از ایران را حداکثر تا دو سال به این کشور پرداخت کند".
البته روزنامه اعتماد در ادامه اشاره میکند که تمام اینها گمانهزنی است. ولی احتمالاً تصور شود این حجم از اطلاعات، دستکم 10 درصدش هم درست باشد، فضای خوبی از سند به دست میدهد. اما مسئله اینجاست که تمام این گمانهزنیها درباره سند -دستکم تا این لحظه- غلط است. اساساً در سند «هیچ عدد و رقمی» غیر از همان 25 سال اصل سند وجود ندارد و ارقامی که ادعا میشود، مشخص نیست با چه نرمافزاری اکتشاف یا استخراج شده است!
این سند صرفاً یک چارچوب کلان درباره حوزههای همکاری است و اعداد و ارقام در مراحل بعد که سند تبدیل به پروژههای مشخص سازمانها و بخشهای مختلف با ارگانهای چینی خواهد شد، میتواند روی کاغذ بیاید. لذا در شرایطی که فعلاً هیچ پروژهای نیست، بنابراین اعداد و ارقام نیز نمیتواند هیچ قطعیتی داشته باشد.
سوم: صرفنظر از جزئیات سند، طی روزها و حتی سالهای گذشته که جمهوری اسلامی ایران راهبرد نگاه به شرق را به عنوان یک استراتژی مشخص مطرح کرده، تحلیلهایی درباره فرامتن این موضوع نیز در جریان است که با درانداختن مصداق سند 25 ساله، این مباحث داغتر از پیش خواهد شد. در این باره و در وهله اول، موضوع «نگاه به شرق» از منظر تناسب آن با شعار «نه شرقی، نه غربی» جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار میگیرد. این موضوع آنگاه که توسط غربگرایان مطرح و هشدار داده میشود، کاملاً طنزآمیز است. این گروه غربگرایی را تا عمق تن دادن به استعمار غربیها نه تنها پذیرفتهاند بلکه برایش سالها تئوری هم بافتهاند، و در این مورد نیز کلمهی حق «نه شرقی، نه غربی» را نه برای استقلال جمهوری اسلامی، بلکه برای هدف قرار دادن نگاه به شرق، به منظور تجویز پذیرش استعمار غرب، مصرف میکنند. لذا نباید به نقد آنان وقع چندانی از منظر معرفتی گذاشت. اما درباره اصل شبهه، مشخص است که نه شرقی نه غربی نه به معنای قطع رابطه با غرب و شرق، بلکه عدم پذیرش استعمار هیچکدام از قطبهای شرق(شوروی سابق) و غرب(آمریکا) است. لذا نگاه به شرق، نه به معنای پذیرش استثمار و استعمار شرق، بلکه به معنای ارتباط با شرق، آنهم در شرایطی است که کشور تقریباً 40 سال محصول تجربهی نگاه به غرب بسیاری از دولتمردانش را چشیده است!
چهارم: سند همکاری 25 ساله از جنس ارتباط است؛ اما چگونه میتوان «ارتباط» را از «استعمار» تشخیص و تمیز داد. در شرایطی که غربگرایان از روی غرض و برخی از روی غیرت در این باره اظهار نگرانی میکنند، میتوان چارچوب مشخصی برای استدلال ارائه کرد. یک ارتباط آن زمان که ارزشهای «آزادی»، «عدالت»، «امنیت» و یا «پیشرفت» را ناظر به یک ملت و کشور خدشهدار کند، تبدیل به استعمار شده است. اگر یک سند، آزادی عمل و استقلال رفتاری ایران را خدشهدار کند، و یا در ارزیابی «دادهها» و «ستاندهها» عادلانه نباشد، و یا برخلاف امنیت و پیشرفت یک ملت و کشور باشد، سندی استعماری و استثماری است. بررسی این سند توسط نهادهای ذیربط و مهمتر از آن پروژههایی که بر مبنای آن و با عدد و رقم خاص نوشته خواهد شد، و ارزیابی آن با شاخصهای آزادی و عدالت و امنیت و پیشرفت چندان دشوار نخواهد بود. لذا نشستن و غیبگویی کردن از یک سند آنهم در برهه فعلی چندان منطقی جور در نمیآید و بیش از آنکه نگرانی از خود سند باشد، واهمه از اصل نگاه به شرق است که غربگرایان برای آشفته شدن از آن انگیزههای شخصی و گروهی کم ندارند.
پنجم: اگرچه نفس نگاه به شرق یک استراتژی ملی و عاقلانه است، با این حال تدوین سند 25 ساله در زمانهی دولت حجتالاسلام روحانی، به لحاظ مواجه شدن افکار عمومی و گروههای سیاسی با آن ماهیتی دوسویه دارد. دولت آقای روحانی در تمام این سالها مشخصاً غربگرایانه عمل کرده و در طول 7 سال گذشته تمام هم و غم خود را مصروف ارتباط با غرب کرده است. به همین جهت فرصتهای متعددی را در این باره از کشور گرفته و مهمترین خسارت آن توافقنامهای به نام برجام است که نه تنها آبی برای اقتصاد و حکمرانی کشور گرم نکرد، بلکه سکویی برای تشدید فشارهای تاریخی علیه ایران شد.
اینکه در چنین دولتی و با چنان سابقهای سند راهبردی با چین تصویب شود، حداقل واجد این شبهه نیست که دولت از سر شیفتگی به شرق این سند را امضا کرده. لذا نگاهها به این سند تا حدی میتواند تعدیل شود.
با این حال دولت باید چند جنبه مهم دیگر را نیز در نحوهی تخاطب خود با افکار عمومی درباره همکاری 25 ساله کشور با چین مدنظر قرار دهد؛ برخی منتقدان کلاسیک دولت، بویژه آنها که خسارت برجام را کاملاً حس کردهاند میتوانند به دولت، در مقام «فنّ» توافقنویسی نامطمئن باشند. با این حال این گروه اهل بررسی است و ماجرای برجام نیز نشان داد که بیشترین و بهترین نقدهای فنی توسط این جریان نگاشته شد. لذا دولت تا حد زیادی میتواند مطمئن باشد که این گروه که اصل نگاه به شرق را کاملاً مهم و مثبت و راهبردی میداند، درباره پروژههای ذیل سند نیز پس از بررسی، صرفاً نظری کارشناسانه خواهد داد.
اما در سوی مقابل، غربگرایان و همچنین ریاکاران، کمپین چشمبستهای علیه دولت و به عبارت درستتر، علیه راهبرد نگاه به شرق، ایجاد خواهند کرد. رسانهها و شخصیتهای غربگرا که طی سالهای گذشته چشمبسته از پروژه خسارتآمیز برجام دفاع میکردند، حالا چشمبسته با سند همکاری با چین مخالفت خواهند کرد و اگر دولت همچنانکه به آن حمایت کورکورانه دلخوش بود، از این مخالفتهای غیبگویانه و مغرضانه بترسد، باز هم وقت را در نگاه به شرق از دست خواهد داد.
جریانهایی مثل آقای محمود احمدینژاد نیز که غیبگویانه با سند تعامل با چین مخالفت میکنند، بخش دیگری از دستاندازهای دولت و به عبارت دقیقتر، موانع کشور، در این زمینه خواهند بود. احمدینژاد که خود در سالهای 90 و 91 چراغ سبزهای متعددی به آمریکا برای مذاکره و بالاتر از آن «ارتباط» میداد، از 92 به این سو، تا زمانی که مذاکرات و برجام در جامعه رونقی داشت، سکوت اتخاذ کرده بود. با این حال پس از مشخص شدن کاستیها و نواقص و خسارتهای برجام، ریاکارانه و ظاهرسازانه خود را در میان بدنه منتقدان مذاکرات جا زد. حال درباره ارتباط با چین نیز، علیرغم آنکه کارشناسانی نظیر رئیس اتاق ایران و چین میگویند او خود معتقد به رابطه سطح بالا با چین بوده، در مقطع فعلی برای فاصلهگذاری خود با سیستم، عجیب نیست که به مخالفت غیبگویانه و سیاستزده با همکاری راهبردی با چین بپردازد.