پروژه؛ اصلاحطلبان رادیکال چه نقشهای برای حسن روحانی کشیدهاند؟
اگرچه موسوی خوئینیها اولین فرد و تنها اصلاحطلبی نیست که اکنون لب به انتقاد از وضع موجود گشوده است، اما حتماً او را میتوان در صدر فهرست مهمترین این افراد قرار داد.
او روز گذشته یک نامه بسیار مهم منتشر کرده است؛ مهم از این جهت که جمله به جمله نامهاش تفسیری عیان و واضح از آن چیزی است که بهعنوان پروژه در چند وقت اخیر از سوی اصلاحطلبان رادیکال دنبال میشود؛ پروژهای که به شکلی دیگر از ابتدای دولت روحانی و در زمان ریاست جمهوری دولت باراک اوباما آغاز شد که نتیجهاش توافق در وین با عنوان برجام بود. البته در زمان همان رئیسجمهور یعنی اوباما، تمام تعهدات ایالات متحده اجرا نشد و در واقع برجام مانند یک نوزاد ناقصالخلقه متولد شد. این نوزاد ناقصالخلقه که محصول بدعهدی ایالات متحده و البته در پی اشتباهات فاحش دولت در تعجیل و مشخص نکردن مسائل کلیدی در توافق هستهای بود در دوران دونالد ترامپ با مرگ مواجه شد. این اتفاق حسن روحانی را دچار بحران سختی کرد. او همهچیز را به برجام گره زده بود، حتی «آب» را؛ کسانیکه رفتار دولت او را آنالیز میکردند برای توصیف وضعیت دولتش بعد از متوقف کردن رسمی برجام توسط ترامپ، معتقد بودند که دولت حسن روحانی به یک دولت بیپروژه تبدیل شده است. حالا اما در ایالات متحده وضعیت ترامپ به دلیل کرونا، اشتباهات فاحش سیاست خارجی و نابسامانی وضعیت اقتصادی، بهشدت بغرنج شده است. نظرسنجیها میگویند بایدن از ترامپ به شکل محسوسی جلو افتاده است و حتی ترامپ خود برای اولینبار اذعان کرده که احتمال شکستش در انتخابات چند ماه آینده وجود دارد. ترامپ اکنون به یک وایلد کارت نیاز دارد و البته اصلاحطلبان رادیکال هم همینطور.
ترجمه نامه موسوی خوئینیها یک بخشش فرافکنی و انداختن تقصیر همه مشکلات موجود به گردن نظام، منهای دولت سابقاً محبوب اصلاحطلبان است و بخش مهمترش که نگاهی روبه جلو دارد؛ در تنگنا قراردادن حاکمیت برای قبول مذاکره با دونالد ترامپ است. حالا اصلاحطلبان رادیکال دو پروژه مهم دارند که مجبورند در زمانی اندک و قبل از انتخابات ایالات متحده آنرا اجرایی کنند. پروژهها این است: عکس یادگاری با دونالد ترامپ و درگیری حاکمیت با دولت حسن روحانی. حسن روحانی باید مراقب پروژههای اصلاحطلبان رادیکال باشد.