نظر ریچارد فالک درباره نامه‌های رهبر ایران به جوانان غربی

استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه پرینستون بر این باور است که نامه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان غربی در ۵ سال گذشته ارایه‌کننده ویژگی‌هایی پیشگویانه است آن هم اکنون که اعتراضات روزانه‌ای در غرب به رهبری جوانان علیه نابرابری نژادی در جریان است.

کد خبر : 1001706

خبرگزاری تسنیم: «ریچارد فالک» استاد برجسته حقوق بین‌الملل در دانشگاه پرینستون که گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر فلسطین نیز بوده است، در مصاحبه با تهران تایمز تاکید کرد: تمرکز فوق‌العاده بر نقش جوانان در نامه‌های آیت الله خامنه‌ای بسیار جالب و آموزنده است.

سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به جوانان معروف به "نامه‌ای برای شما" است.

در ادامه متن این مصاحبه را ملاحظه می‌فرمایید:

سئوال: در نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی در 21 ژانویه 2015 میلادی، آیت الله خامنه‌ای گفته‌اند که "حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم"، اهمیت این نامه تا چه حدی بوده است؟

فالک : باید درک شود که تا آنجا که می‌توانم بگویم نامه 21 ژانویه 2015 به جوانان اروپایی و آمریکایی برای همه در غرب شناخته شده نیست. این مایه تاسف است چرا که این نامه یک ارتباط ویژه و خاص از سوی یک رهبری است که اقتدار سیاسی و مذهبی را در یک کشور مهم با یکدیگر در هم می‌آمیزد که تمایلش را به سوی جوانان به عنوان افراد متمایز هدایت می‌کند. استدلالی که پشت این تمرکز است، کاملا روشن و واضح بوده و بیانگر این عقیده است که این جوانان هستند که قدرت و مسئولیت غلبه بر اشتباهات گذشته و حال را دارند. به نظر می‌رسد آیت الله خامنه‌ای نگرش و دیدگاه خود را بر مبنای این عقیده پایه گذاری می‌کند که جوانان این جوامع به دنبال درک بهتر اسلام و مسلمانان خواهند بود.

صحنه فعلی اعتراضات روزانه در غرب به رهبری جوانان علیه نابرابری نژادی، همبستگی با فلسطین، و خشونت دولتی نشانگر ویژگی پیشگویانه (همچون پیامبران) در دو نامه آیت الله خامنه‌ای است که 5 سال قبل نوشته شده است. این نکته نیز لازم به یادآوری است که این نامه در پی وقوع حوادث مهمی در اروپا در سال 2015 نوشته شده است، به خصوص حمله تروریستی، 2 هفته زودتر از تاریخ نامه نخست، به دفتر نشریه فکاهی و طنز شارلی ابدو که منجر به قتل 12 نفر از جمله سردبیر آن شد. عاملان اصلی این حمله تروریستی برادران متولد الجزایر بودند که در فرانسه ساکن بوده و در نهایت در این حادثه کشته شدند. این حمله به واسطه رفتار غیرمسئولانه این نشریه علیه پیامبر اسلام رخ داد، که بی شک تحت تاثیر جو اسلام هراسی در فرانسه و جاهای دیگر به وجود آمده بود. این حمله از سوی دولت‌های غربی، یک حمله از سوی تروریسم اسلامی علیه ارزش‌های ساختاری و بنیادین غرب تعبیر و تفسیر شد، به خصوص حق آزادی بیان، فرصتی برای اعتراضات گسترده از سوی دولت‌های اروپایی. دادگاهی در فرانسه پیشتر این اتهامات رسمی را رد کرده بود که چنین رفتارهای تمسخرآمیزی از سوی این نشریه علیه اسلام باید ممنوع و مجازات شود. این دادگاه مدعی شده بود که این گونه توهین‌ها اشاره مستقیمی به اسلام نداشته بلکه افراط گرایی و اصولگرایی اسلامی را هدف قرار داده است. بنابر این چیزی که در این نشریه منتشر شده، کاملا مجاز بوده است.

این نامه به دلیل رد آشکار تروریسم اهمیت دارد، این نامه بیان کرده است که چنین خشونتی یک دشمن مشترک اسلام و غرب است. این نامه از جوانان غربی می‌خواهد تا قرآن و سایر نوشتارهای مقدس را مطالعه کنند تا درک واقعی از اسلام را به عنوان یک دین مخالف تروریسم به دست آورند، بدون اشاره به حادثه شارلی ابدو و یا انتقاد از رفتار دولت‌های خاص. این نامه ضمن رد تروریسم به عنوان مبنای اصلی مخالفت با قبول حملات اسلام هراسی علیه دین اسلام و پیروان آن، حس مشترک بین ایران و غرب در ارتباط با مخالفت با تروریسم را بیان کرده است. نامه دوم آیت الله خامنه‌ای 30 نوامبر 2015 منتشر شد، مجددا خطاب به جوانان غربی که تاکیدی بر پیام نامه اول بود اما این بار با هدف اثبات تروریسم دولتی و رفتار ضد اسلامی دولت‌های خاص در غرب و درخواست برای واکنش سریعتر و شدیدتر جوانان.

سئوال: رهبر انقلاب اسلامی در این نامه گفتند که "همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند" این جمله را چگونه تحلیل می‌کنید؟

فالک : این بیان انگیزه برای نامه، یک شناخت دقیق از سیاست و دیپلماسی غرب و مواضع اتخاذ شده از سوی کشورهای غربی است که به جای معیارهای اخلاقی که می‌تواند تمایز دقیقی بین خوب و بد قائل شود، بر اساس حرص و طمع و جاه طلبی پایه گذاری شده است. ریاست جمهوری ترامپ مهر تاییدی بر ارزیابی‌های موجود در نامه آیت الله خامنه‌ای است. دونالد ترامپ تفاوت بین مخالفت با تروریسم به اشکال مختلف و هویت تمدن را درک نمی‌کند. تلاش‌های وی برای ممنوعیت ورود مسلمانان به ایالات متحده نشان می‌دهد که این دین است که به خودی خود آسیب دیده است، او در واقع نوعی از نژادپرستی مذهبی را که اسلام را هدف قرار داده است، ترویج و تشویق کرده است. البته همه رهبران غربی در ارزیابی‌های خود این اندازه بی پروا نیستند ولی اکثر آنها با کمال تاسف این تلفیق دین با خشونت جنایی را در قالب تروریسم توسط افراط گرایانی که به دروغ خود را پیرو اسلام می‌خوانند، تایید می‌کنند.

می‌توانیم در اعتراضات اخیر علیه وحشیگری پلیس که آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار قرن‌ها قربانی آن شده‌اند، مشکلات مشابهی را نسبت به بی عدالتی نژادی و سوء استفاده از نژادهای مختلف مشاهده کنیم. اعتراضات پایدار علیه قتل جورج فلوید در 25 ماه می، که یک رویداد تکان دهنده در جهان بوده است، به نظر می‌رسد از برخی جهات شبیه حادثه شارلی ابدو و از برخی جهات کاملا بر عکس است. تروریسم پلیس در مینیاپولیس ناشی از ساختارهای دولت است، در حالی که در پاریس تروریسم حاصل کار افراط گرایان سیاسی بود، ولی در یک مورد این اقدام واکنشی به اسلام هراسی بود و در دیگری خشونت به خودی خود بیان نژادپرستی آمریکایی بود که میراث زشت دوران برده‌داری است.

رهبر انقلاب ایران با انتخاب این سخنرانی خطاب به جوانان، به جای مقام‌های دولتی و حتی شهروندان عمومی به طور کل، بر این نکته مهم با اطمینان تاکید کردند که جوانان باید نقش راهبردی در شکل دهی آینده انسانی‌تر برای جوامع غربی ایفا کنند. شایان ذکر است که در حقیقت جوانانی وجود دارند که بر جنبش‌های اعتراضی ناشی از قتل جورج فلوید مسلط شده‌اند، گرچه صداهای موجود در رسانه‌های پیشرو غالبا از مخالفان مشهور سیاهپوست نژادپرستی نشات می‌گیرد.

سئوال: رهبر انقلاب اسلامی در نامه خودشان در آن زمان گفتند که تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است." این رویکرد که با افراد رنگین پوست به بدی رفتار شده در رفتار برخی افراد متکبر و نژادپرست به خوبی نشان داده شده است. به نظر شما غرب یا جوانان به طور کلی باید به این تبعیض‌ها پایان دهند؟

فالک : اعتقادات کلی و غالب در غرب، نشانگر احساس شرم نسبت به سوء استفاده‌های گذشته از رنگین پوستان از طریق برده‌داری و استعمار است ولی سیاست‌ها و شیوه‌های فعلی نشان می‌دهند که ویروس نژادپرستی همچنان در سراسر غرب با درجه‌های مختلفی وجود دارد. واکنش ضدمهاجرت به جهانی سازی نئولیبرال و شکست در رسیدگی به فجایع فعلی در فلسطین و تلاش برای دستیابی به عدالت، موجب جلب حمایت از سوی نخبگان سیاسی قدیمی برای بازنگری در سیاست‌های نژادپرستانه‌ای شده است که عامل اصلی بسیاری از رنج و دردهای گذشته است. هیچ راه مطمئنی برای دستیابی به عدالت و پایان دادن به نژادپرستی و اسلام هراسی وجود ندارد ولی جوانان بیشتر از سایر بخش‌های جامعه، از سیاست‌های متعارف مبتنی بر احزاب، انتخابات و اصلاحات سرخورده می‌شوند.

برای مقابله با این چالش‌ها، لازم است تا به سیاست جنبشی اتکا کرد که بتواند دستورالعملی را برای تغییر ایجاد کند، مسیری که البته طی 40 سال گذشته علیه سلسله پهلوی دنبال شده است. چنین جنبش‌های سیاسی به خودی خود تهدید کننده نظم موجود است، ولی غالبا تنها راه موثر برای مقابله با شرایط سیاسی است که منجر به بی عدالتی‌هایی می‌شود که عمیقا در گذشته و حال جوامع ریشه دارد. به نظر من، حتی رد کردن گسترده و جامع نژادپرستی و تبعیض در غرب کافی نیست به خصوص با توجه به نقشی که آمریکا و ناتو در خارج از کشورهای غربی ایفا کرده‌اند و همین طور نابرابری‌های ناخوشایند ناشی از جهانی سازی اقتصادی. غلبه بر بی‌عدالتی در جهان ما، مخالفت با نظامی‌گری و سرمایه‌داری غارتگرانه را ضروری می‌سازد، البته اگر بخواهیم اقوام متنوع در سراسر کره زمین به شیوه‌هایی که به هویت فردی و جمعی احترام بگذارند، همزیستی کنند.

سئوال: آیا فکر نمی‌کنید رهبر انقلاب اسلامی در آن زمان پیش بینی کرده بودند که چنین شکاف‌هایی رخ خواهد داد و نژادپرستی موجب شود تا زخم‌هایی در جوامع غربی سرباز کند؟

فالک : بله، فکر می‌کنم که تجزیه و تحلیل و انتقادات این دو نامه که توسط رهبر انقلاب اسلامی در 5 سال گذشته نوشته شده، باز شدن چنین زخم‌هایی را که اکنون در کشورهای غربی و مهمتر از همه آمریکا شاهد آن هستیم، پیش بینی کرده است. تمرکز فراوان بر نقش جوانان بسیار جذاب و آموزنده است. شاید تاکید بر جوانان بر این مساله اذعان داشته باشد که این شرارت‌های اجتماعی، میراثی از گذشته است. آیت الله خامنه‌ای به وضوح این مساله را به رسمیت می‌شناسند که جوانان آزادی بیشتری برای غلبه بر بی عدالتی نسبت به نسل‌های قبل‌تر به خصوص طبقه سیاسی دارند چرا که کمتر از میراث بی عدالتی گذشته رنج برده‌اند.

سئوال: غرب و به خصوص جوانان غربی چگونه باید زخم‌های تفرقه و نژادپرستی را در جوامع خود التیام بخشند؟

فالک : اگر ابعاد اخلاقی و سیاسی چالش‌ها در معرض دید و مشاهده قرار گرفته باشد، فرصت ویژه‌ای را برای جوانان فراهم می‌کند تا پیشرفت کنند و به دنبال تغییر و تحولاتی باشند که بر نژادپرستی، اسلام هراسی، نظامی‌گری و سرمایه داری غارتگرانه غلبه کنند. و شاید این سرآغازی برای مقابله با پیش زمینه‌ها و سوابق همه گیری باشد که جوامع غربی را فراگرفته است. تحولات اقتصادی و اجتماعی و قیام‌های ناشی پس از قتل جورج فلوید جرقه‌ای بود که آتش را شعله‌ور کرد. همان طور که قبلا اشاره شد، جنبشی که همراه با اعتراضات پایدار و تغییرات ساختاری باشد، باید نارضایتی‌های موجود در سیستم را به چالش بکشد. تاریخ جمهوری اسلامی ایران، پتانسیل تحول آمیز چنین جنبشی را نشان می‌دهد.

سئوال: دیدگاه شما درباره توصیه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه جوانان غربی باید با تبلیغات رسانه‌های غربی علیه اسلام مقابله کنند، چیست؟

فالک : جوانان و البته دیگران باید از توصیه‌های رهبر پیروی کرده و اسلام را به شکلی معتبر و دقیق مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند و بر این اساس درک انتقادی از تنش‌ها بین غرب و کشورهای اسلامی شکل می‌گیرد. با چنین درکی، امکان پذیر خواهد بود تا راهبردها و تاکتیک‌هایی شکل گیرد که هم تروریسم و هم اسلام هراسی را رد نماید. پس از آن، امکان پذیر خواهد بود تا تغییرات سیاسی مناسبی در غرب صورت گیرد، از خروج نظامی از خاورمیانه گرفته تا احیای توافقنامه هسته‌ای با ایران. با این حال کافی نیست. جوانان باید مشکلات مشترک انسانی را حل و فصل کنند، مشکلاتی که به واسطه ویروس کرونا تشدید شده است، با روحیه همکاری جهانی و اعلام نگرانی‌های خود درباره مسائل مهمی مثل تغییرات آب و هوایی، مهاجرت، فقر، قوانین بین‌المللی، سازمان ملل و صلح جهانی. برای پیشبرد یک برنامه مثبت برای تغییر همراه با عدالت، این مساله نیز لازم و ضروری است که اثرات منفی ناشی از اسلام هراسی و سایر اشکال پراکندن اطلاعات نادرست را از بین ببریم. این تحولات به لطف اعتراضات و تاثیرات ناشی از شیوع ویروس کرونا، آغاز شده است ولی اینکه آیا این تحولات موقت و مقطعی است یا نه، در این مرحله هنوز نامشخص است.

سئوال: بی عدالتی علیه رنگین پوستان به هیچ وجه قابل مقایسه با میزان وحشیگری علیه فلسطینی‌ها توسط اشغالگران نیست. در نامه دوم به جوانان غربی در 29 نوامبر، آیت الله خامنه‌ای گفته‌اند "این وحشیگری انجام می‌شود بدون آنکه حتی به فلسطینی‌ها فرصت بدهید تا وسائل و محصولات کشاورزی خود را جمع آوری کنند." به نظر شما از چه اقداماتی می‌توان از جوانان غربی انتظار داشت تا در قبال رنج و درد مردم فلسطین انجام دهند؟

فالک : تصور نمی‌کنم ارزیابی و مقایسه درد و رنج‌هایی که مردم رنگین پوست با شرایط آپارتاید و سوء استفاده و استعمار متحمل شده‌اند، با درد و رنج‌های فلسطینی‌ها که دهه‌هاست با آن روبرو هستند، کمک کننده و مفید باشد. در هر دو مورد وحشیگری و رنج غیر قابل تحمل است، باید با آن مخالفت کرد و باید با عزم و اراده به آن پایان داد. لازم نیست تصمیم بگیریم که کدام یک بدتر است. در حالی که یک طرح ویژه و خاص تدوین نشده است، دلالت پیام آیت الله خامنه‌ای این است که جوانان اروپایی و آمریکای شمالی موظف هستند تا ماهیت تسلط و اشغالگری جنایتکارانه اسرائیل بر فلسطینی‌ها را آشکار و افشا کنند و به دنبال عدالت بر اساس برابری اعراب و یهودیان باشند. جوانان آمریکایی یک وظیفه خاص دارند، زیرا این دولت آمریکا است که حامی بلامنازع نافرمانی اسرائیل از قوانین و اخلاق بین‌المللی است و همچنان از رفتار این رژیم با اعطای کمک‌های بزرگ اقتصادی حمایت می‌کند.

انکار حقوق اساسی فلسطینی‌ها در کشور خودشان، گذشته استعماری روابط غرب با خاورمیانه را نشان می‌دهد و همچنین بی عدالتی قدرت‌های امپریالیستی را نشان می‌دهد که در آن حقوق ساکنان اصلی و بومی با استفاده از روش‌های تروریستی کنار گذاشته می‌شود. اگر خواستار دستیابی به صلح پایدار هستیم این اشتباهات باید اصلاح شود. نامه‌های آیت الله خامنه‌ای شایسته توجه تامل و پاسخ است، نه تنها از سوی جوانان غربی بلکه از سوی جمعیت هر کشوری که به طور غیرمستقیم مورد چالش قرار گرفته است. اگر این کار به شکلی صادقانه و صمیمانه انجام شود، سرآغازی بر پایان تروریسم و اسلام هراسی خواهد بود و به کشورها اجازه خواهد داد تا با احترام به اختلافات تمدنی و مذهبی خود، تا زمانی که به درستی تعبیر و تفسیر شود، همزیستی داشته باشند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: