ظریف: اشتباهاتی داشتهایم که نمیتوان انکار کرد/ من کاری غیر ازدیپلماسی بلد نیستم/ ما در دولت هر کاری میتوانستیم انجام دادیم/ ترامپ دوباره رای میآورد
ظریف گفت: از مولانا هم یاد گرفتم که هر کسی را بهر کاری ساختند بنابراین اگر قرار است به مردم خدمت کنم باید در همین حوزهای که بلد هستم بمانم و خدمت کنم.
اهم اظهارات وی در این گفتوگو به شرح زیر است.
* مشکلات فقط مربوط به اینجا نیست. البته ما شرایط ویژهای داریم. از اولین کشورهایی هستیم که با کرونا مواجه شد و قبل از آن هم با تحریم و تروریسم اقتصادی مواجه بودیم. از طرف دیگر معمولا کشوری که در حال رشد نیست مزاحمی ندارد. ایران کشوری است که قدرت دارد. مردم ما بسیار بینظیر هستند و امکانات بسیاری داریم. ما هم اشتباهاتی داشتهایم و نمیتوان این را انکار کرد اما در واقع آنچه باعث این فشارها شده این است که ما زندهایم و روی پای خود ایستادهایم. * ما در دولتهای یازدهم و دوازدهم تلاش کردیم که با دنیا تعامل کنیم و هنوز معتقدم که این سیاست درستی است. البته این سیاست در داخل و خارج از کشور مخالفانی داشت. اسراییل خیلی تلاش کرده بود از ایران یک تهدید امنیتی بسازد. موضوع هستهای ما با اشتباهاتی که خودمان کردیم برای اسراییل شرایطی را ایجاد کرد که به همه بگوید ما یک تهدید امنیتی هستیم. من در سخنرانی اول خود برای گرفتن رای اعتماد در مجلس گفتم که بالاترین هدف ما رفع تهدید امنیتی ایران است. من این هدف را عوض نکردم. نباید فکر کنیم که کشورهای دیگر مشکل ندارند. درست نیست. البته این توجیهی نیست که ما بهتر تعامل نکنیم و اشتباه کنیم. واقعیت اما این است که کشوری که در حال برآمدن است و نقش پیدا کرده با موانعی مواجه است. با چین هم همین برخورد را دارند. حتی با خود آمریکا وقتی میخواست به یک قدرت تبدیل شود، برخورد شد. این رسم تاریخ و بزرگی است. باز هم میگویم که این اشتباهات و کمکاریهای ما یا برخی دعواهای داخلی که اجازه نمیدهد از ظرفیتهای خود استفاده کنیم را توجیه نمیکند. * آدم از مزه قورمهسبزی تا نحوه اداره اقتصاد نظر دارد. من درباره همه اینها نظر دارم اما نه آشپز خوبی هستم و نه اقتصاددان. * من لیدر نیستم. شما هر تصوری میخواهید داشته باشید اما من به خودم اینطور نگاه نمیکنم. حوزه تخصصی من دیپلماسی است اما درباره حوزههای دیگر به عنوان یک شهروند نظر میدهم یا به خاطر مسوولیتی که در شورایعالی امنیت ملی و کابینه دارم دیدگاه خودم را مطرح میکنم اما دیدگاه من تخصصی نیست. من فقط در حوزه تخصصی خود میتوانم با مردم صحبت کنم. * شنیدن خبر خودکشی یک فرد به خاطر فقر هر انسانی را به هم میریزد اما من به عنوان وزیر امور خارجه از خود میپرسم که تو کجا کمکاری کردی و نتوانستی موانع را برداری تا مشکلات مردم کمتر شود. من احساس میکنم که اول به عنوان یک انسان و بعد هم به عنوان وزیر امور خارجه یک مسوولیت دارم. البته به عنوان عضو دولت هم وظیفهای دارم که نمیتوانم از آن فرار کنم. خیلی تخصص ندارم اما اگر به آمار نگاه کنیم میبینیم که همکاران من در دولت به وظیفه خود در حد امکان عمل کردهاند. در دولتهای یازدهم و دوازدهم بسیاری از روستاها از نعمت گاز و آب لولهکشی برخوردار شدند. الان جایی نیست که اینترنت نداشته باشد، امروز هم که ما مشکل داشتیم برای اینترنت به خاطر نقطهای بود که قرار گرفته بودم و الان که از اتاق خارج شدم از اینترنت موبایل استفاده میکنم. من به عنوان یک عضو دولت احساس میکنم هر کاری توانستهایم انجام دادهایم. * روز اول عهد بستیم که آمدهایم قربانی و فدای مردم شویم و به خاطر مردم پای این عهد میمانیم. از مولانا هم یاد گرفتم که هر کسی را بهر کاری ساختند بنابراین اگر قرار است به مردم خدمت کنم باید در همین حوزهای که بلد هستم بمانم و خدمت کنم. من حتی در دولتی که دیدگاههایش را قبول نداشتم تا وقتی عذرم را نخواستند، ماندم. من غیر از بسازبفروشی که هه بلد هستند دو کار بلدم یکی درس دادن و دیگری دیپلماسی. * در کمال صداقت میگویم که اصلا خودم را دارای صلاحیت برای ریاستجمهوری نمیدانم بنابراین اگر دوستان اجازه دهند، همین کاری را که میدانم انجام میدهم. من فقط همین کار را بلد هستم و اگر اجازه انجام آن را ندهند به دانشگاه برمیگردم. * تنظیمکننده پیوند بین منافع ملی و ایدئولوژی در قانون اساسی مشخص است و آن هم مقام معظم رهبری است. درستش هم همین است که یک نفر مسوول باشد. من ۳۰ سال است که تدریس و به دانشجویان عرض میکنم که ما به عنوان کارشناس روابط بینالملل دو وظیفه داریم؛ یکی اینکه باید نظر خود را بگوییم حتی اگر بدانیم که نظر ما ۱۸۰ درجه برخلاف نظر مسوولان است و دوم وظیفه اجراست که نمیتواند چند سیاست باشد. من وظیفه دارم اگر چیزی به عقلم رسید صریح و صادقانه به مقام معظم رهبری و اعضای شورایعالی امنیت ملی گزارش دهم اما در مقام اجرا باید یک سیاست را اجرا کنم. * باور تئوریک من این است که همه کشورها دارای منافع معنایی هستند. خیلی از کشورها اعتقاد دارند که قدرت معنایی آنان را قدرتمند میکند. یک بحث قدیمی بین من کیسینجر وجود دارد. او به من گفت که شما کی به قدرت ایدئولوژیک تبدیل میشوید و من گفتم که هر وقت شما شدید. دولتها هم را متهم میکنند که بین آرمان یا دولت بودن بلاتکلیف هستند اما خودشان همین کار را میکنند. واقعیت این است که همه دولتها منافع آرمانی دارند و آن را در راستای منافع ملی خود تعریف و بر اساس آن عمل میکنند. البته ممکن است منافع آرمانی را غلط تعریف کنند. * بوش پدر از نظم نوین جهانی گفت اما بعد فهمید که اشتباه میکرده است و بعد همه روسای جمهوری آمریکا تلاش کردند قدرت برتر بودن آمریکا را تثبیت کنند ولی واقعیت این است که دیگر همه تصمیمات در غرب گرفته نمیشود و همه اتفاقات در غرب نمیافتد. دنیا در حال تغییر است و محاسبه و درک خیلی مهم است. اگر در حال حرکت محاسبه دقیقی نداشته باشیم ممکن است به مقاصد نرسیدیم. اشکال محاسباتی میتواند از خودکمبینی تا خودبزرگبینی باشد. اشتباه نکردن به این معنی نیست که باید آرمانها را کنار گذاشت. آرمانخواهی واقعگرایانه به ما امکان میدهد که هدف جدی داشته باشیم. * شرایط بینالمللی ویژه است و آمریکاییها به شدت نگران از دست دادن مزیتهای خود هستند. یکی از موانعی که سر راه خود میبینند چین است و تا حدی ایران. جمهوری اسلامی دنبال دشمنی و درگیری با کسی نیست. تا جایی که من در ۳۰، ۴۰سالی که در سیاست خارجی بودم، درک کردم، جمهوری اسلامی همواره سعی کرده راه تعامل را پیش بگیرد. البته گاهی وقتها طرف مقابل آمادگی تعامل نداشته است مثلا امروز آمریکاییها تعامل خوبی ندارند. دولت آمریکا نه با مردم خود و نه با متحدان خود تعامل خوبی ندارد. * در علوم انسانی، پیشبینی بزرگترین اشتباه است خصوصا در شرایط سیال و خطرناک اما من پیشبینی میکنم که شانس انتخاب ترامپ بیش از ۵۰ درصد است. البته شانس او نسبت به چهار، پنج ماه گذشته کاهش یافته اما او پایه ۳۵ درصدی در جامعه آمریکا دارد که هنوز تکان نخورده بنابراین هنوز شانس انتخاب شدن دارد. البته ترامپ اشتباهات زیادی کرده و در سیاست خارجی تقریبا یک حوزه موفق ندارد. در سیاست داخلی هم نحوه برخوردش با کرونا، اعتراضات و مهاجران را دیدهایم اما به عنوان یک فرد واقعنگر اگر به شرایط آمریکا بنگریم خواهیم دید که هنوز شانس انتخاب مجدد را دارد. * ترامپ خیال میکرد با اعمال فشار بر ایران به هدف میرسد. سیگنالهای غلطی هم مثل دیماه ۹۶ گرفت. تحلیلهای غلطی هم به او دادند که سبب شد از برجام خارج شود. بولتون به او گفته بود که جمهوری اسلامی ظرف پنج، شش ماه ساقط میشود. ترامپ بر همین اساس تصمیم غلطی را گرفت. بعد از آن هم به او راهنماییهای غلط دادند و گفتند که اگر سردار سلیمانی را به شهادت برساند پشت مقاومت را زمین زده است و دیدند که مقاومت با خون او تقویت شد. * از عقل و شجاعت سردار سلیمانی خاطرات زیادی دارم. او واقعا حاضر بود فکر کند. آدم عاقلی بود و گرفتار شعار نبود. * فکر میکنم آمریکا مدتی گول صهیونیستها را خورد و تمام شد اما الان در این مانده که چطور از این اشتباه خارج شود. ترامپ دیگر اینکه آخر کار جمهوری اسلامی است را باور نمیکند اما نمیداند که چطور از سیاست اشتباه خود خارج شود. وقیحترین اشتباه او اقدام تروریستی علیه سردار سلیمانی بود و برای جبران اشتباه خود مدام اشتباه جدید میکند. * روزی در سال ۱۳۸۱ دعوت شدم که به دفتر آقا بروم. رفتم و ایشان فرمودند که دکتر خرازی تو را به عنوان سفیر در سازمان ملل معرفی کرده و من با او موافقم اما میخواهم قدری با تو صحبت کنم. گفتند که نظر تو درباره یک موضوع خاص مشخص است و نظر من هم متفاوت است. گفتم که من به عنوان کارشناس وظیفه دارم نظر خود را بگویم و کمفروشی نکنم اما تصمیم شما مهم است و آن اجرا میشود. ایشان گفتند و بعد هم بارها به من ثابت کردند. گفتند حتی اگر نظرت ۱۸۰ درجه با نظر من متفاوت بود باید بگویی.