چرا مردم آمریکا مجسمه«کریستف کلمب»را تخریب میکنند؟
کریستف کلمب در اذهان بسیاری از مردم جهان بهعنوان کاشف و معرفیکننده سرزمین قاره آمریکا به جهان شناخته میشود، با اینحال این روزها شاهد تخریب مجسمههای وی در اعتراضات مردم آمریکا هستیم.
خبرگزای تسنیم: در هفتههای گذشته و پس از قتل جورج فلوید توسط یک پلیس آمریکایی، شاهد شکلگیری اعتراضات وسیع در شهرهای مختلف آمریکا بودیم. یکی از اتفاقات جالب توجه که در روزهای گذشته در جریان این اعتراضات رخ داد و دامنه آن حتی به انگلستان نیز کشیده شد، تخریب و پایین آوردن مجسمه تاجران سرشناس برده بود.
اولینبار در جریان این اعتراضات، مجسمه ادوارد کولستون تاجر معروف برده توسط مردم در شهر بریستول پایین کشیده شد و در بندر به آب انداختند. اما عجیبتر از آن، پایین کشیدن و تخریب چند مجسمه از کریستف کلمب بود.
کریستف کلمب دریانورد اسپانیایی در همه کشورها بهعنوان کاشف آمریکا شناخته میشود اما تخریب نمادهای او بعد از چند قرن از ورودش به غرب عالم، اعتراض تاریخی به یک دروغ و پروپاگاندا بود که تلاش میکرد با نادیده گرفتن بومیان و تمدن مردم ساکن این قاره، کشف و شناسایی این سرزمین را مرهون کریستف کلمب بداند.
اگرچه در آمریکا 12 اکتبر(سالروز ورود کریستف کلمب به قاره آمریکا) را تحت عنوان "روز کلمب" جشن میگیرند، اما جنبشهای حامی حقوق بومیان همواره به بزرگداشت کلمب معترض بودند چراکه سفرهای اکتشافی او به آمریکا به استعمار و نسل کشی اجداد آنها منجر شد.
سر قطع شده مجسمه کریستف کلمب در شهر بوستون
** کریستف کلمب که بود؟
کریستُف کُلُمب (کریستوبال کُلُن) متولد 1451، یک تاجر و دریانورد اهل جنُوا در ایتالیا بود که از طرف پادشاهی کاستیل مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد. وی در سال 1492 با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید.
گفته میشود کریستف کلمب یک میسیونر مسیحی بود، اما برخی مورخان معتقدند او یک یهودی بود. "دیوید. ام.ایچورن" نویسنده یهودی در این رابطه گفته است: «نه نام حقیقی او کلمبوس و نه یک ایتالیایی متولد ژنو بوده؛ بلکه نام حقیقی او جان کولن بود که در نزدیکیهای شهر پانته ودرا در اسپانیا به دنیا آمده بود و او در واقع یک یهودی اسپانیایی بود.»
در مقالهای هم که با عنوان «آیا کریستف کلمب حقیقتاً یک یهودی بود؟» در روزنامه "شالوم" ارگان یهودیان ترکیه منتشر شد، به این موضوع اشاره شده است. نظریه یهودی بودن کلمب را چند نویسنده دیگر هم در کتابهایشان مطرح کرده و به طور جدی از آن دفاع کردهاند. خانواده کلمب از اعقاب "یهودیان کاتالان" در بارسلونا بودند.
امروزه دیگر بسیاری از مورخان تایید کردهاند و معتقدند که کاشف آمریکا یک یهودی پنهانکار بود. همراهان او در سفر به آمریکا نیز مترجمانی به زبانهای عربی و عبری بودند که هیچ یک راهب مسیحی نبودند. کلمب، کتاب عهد عتیق را حفظ بود و تمایل به برپایی و بنای مجدد معبد سلیمان که نماد قومی یهودیان است، داشت. "دیوید. ام.ایچورن" درباره هدف کلمب نوشته است: «کلمب برای کشف دنیای جدید میرفت. در حقیقت او از وجود چنین دنیایی با اتکا به مطالعات و کشفهای وایکینگها خبر داشت. انگیزه اصلی او در این راه، جستجوی جایی برای همکیشان یهودی خود بود.»
جدا از این فرضیهها که به اعتقادات مذهبی کلمب برمیگردد، ترس اسپانیا از قدرت یافتن پرتغال، نیاز به طلا و تهیه ادویه و گیاهان معطر و دارویی، از انگیزه نخستین سفر کلمب بهسوی غرب شد.
نگارهی ورود کریستف کلمب به خاک آمریکا
** کلمب چگونه آغازگر تجارت بردهداری شد؟
در فیلمهایی که درباره کلمب ساخته و به نمایش درآمدهاند، تلاش شده او را فردی نشان دهند که با بومیان آمریکا رفتاری انسانی داشته و حرکات وحشیانه را تنها بخشی از همراهان او مرتکب شدند. اما هنگامی که به قول اروپاییها کلمب آمریکا را کشف کرد! در آنجا سی میلیون سرخپوست زندگی میکردند، در حالی که اکنون به کمتر از 10 درصد آن رقم کاهش یافته است.
کلمب شعار «یک بومی خوب، یک بومی مرده است» را مطرح کرد؛ او در واقع بومیان سرخپوست را انسان تلقی نمیکرد. او بومیان را برده نامید و آنها را موظف کرد تا به عنوان مالیات به دولت اسپانیا، طلا بدهند.
این در حالی است که سرخپوستها از نظر نظام اجتماعی بسیار پیشرفته بودند. در آن زمان در میان آنها شهرهای مختلفی وجود داشته است. ساختار و طبقات اجتماعی در آن شهرها شکل گرفته بود، کشاورزی در این مناطق وجود داشت و در هر منطقه محصول متناسب با آنجا کشت میشد. مزارع ذرت و... که در خاطرات اولین اروپاییهایی که به این قاره رفتند به آنها اشاره شده است، بیانگر این است که در آن زمان سرخپوستان کشاورزی را به صورت سازمانیافته انجام میدادند.
کلمب اولین کسی بود که به تجارت بردگان پرداخت و به همین دلیل سرخپوستها و سیاهپوستها از کلمب متنفر هستند و این روزها مجسمه او را در شهرهای آمریکا به پایین میکشند.
کلمب از همان آغاز یافتن طلا را اصلیترین هدف سفر خود قرار داده بود و برای رسیدن به مطلوبش از اعمال روشهای افراطی و غیرنسانس هم ابایی نداشت. در یکی از مناطق هائیتی او تمام بومیان بالای چهارده سال را مجبور کرد که هریک مقدار مشخصی طلا برای او پیدا کنند.
الی برناوی مینویسد: "فاتحان اسپانیاییی به سیاستهای بردهداری و چپاول اموال بومیان ادامه دادند و آنان بیش از هرچیز دیگری بهدنبال طلا میگشتند. آنها برای مطیع کردن بومیان به زور و خشونت متوسل شدند."
فشارها و سیاستهای وحشیانه و استعماری او نسبت به بومیان، از سوی اشغالگران دنبالهرو نیز ادامه یافت. اسپانیاییها به سیاستهای بردهداری و چپاول اموال بومیان ادامه دادند و آنان بیش از هر چیز دیگری به دنبال طلا میگشتند. آنها برای مطیع کردن بومیان به زور و خشونت متوسل میشدند و این، اولین حرکت استعماری بزرگی بود که در دنیا به با تصرف سرزمین جدید توسط کلمب و برای قدرت نمودن یهودیان و تصاحب ثروتهای آنجا بنا نهاده شد.
این نسلکشی در مکزیک نیز ادامه یافت. کورتیس مشهورترین کونکویستادور بود که در سال 1519 با هفتصد نفر به خاک مکزیک قدم گذاشت. جمعیت سرخپوستان مکزیک در آن سال بالغ بر 25 میلیون نفر بود که در سال 1605 به یک میلیون نفر کاهش پیدا کرد. در مجموع آنها در مدت زمانی بالغ بر نیم قرن 75 میلیون سرخپوست را نیست و نابود کرده و 240 هزار اسپانیایی را جایگزین آنها کردند.
براساس ارقام ارائه شده توسط سی.ولز تاریخنگار، پس از قدم گذاشتن کلمب به این منطقه، در مدتی کمتر از یک قرن، 95 میلیون نفر از مردم بومی به دست استعمارگران وحشی قتل عام شدند.
استعمارگران مدتی پس از کشتارها، متوجه شدند به جمعیتی نیاز دارند تا برای انجام کارهای سخت و دشوار خود و یا حتی کارهای عادی و روزمرهشان آنها را به بیگاری بکشند؛ در حالی که چندی پیش، این جمعیت توسط خود آنها قلمع و قمع شده بودند، تلاش برای پرکردن خلاء به وجود آمده مرحله جدیدی را رقم زد به طوری که در طول چهار قرن بعدی 13 میلیون برده سیاه را به زور از آفریقا به آمریکا کشاندند که باز هم سرپرستی و مدیریت این حرکت را یهودیان برعهده داشتند.
آنان که تا پیش از آن سیاهپوستهای آفریقایی را در کشورهای اروپایی و به خصوص انگلستان به عنوان برده استفاده میکردند، آمریکا را به عنوان مقصد بعدی سیاهپوستان قرار دادند و دشوارترین کارها را از سیاهپوستان خواستند. به برده گرفتن سیاهان آفریقایی در آمریکا، آغاز بزرگترین تبعیض نژادی در تاریخ است.