گفتوگوی منتشرنشدهای با فرزند شیخ عمری
بیشتر شیعیان مدینه یا در مزارع کشاورزی ميكردند یا به كارهاي ابتدايي ديگری مانند: كارگري و فروش گوشت و غيره می پرداختند، اما اکنون فرزندان شيعيان، تحصيلات عاليه، شغل دولتی یا معلمی و وضعیت اقتصادی و معیشتی بهتری دارند.
پایگاه اطلاع رسانی حج: پایگاه اطلاع رسانی حج وابسته به بعثه مقام معظم رهبری ضمن تسلیت مجدد ، رحلت علامه آیت الله شيخ محمد علي عمري را به محضر بقیه الله الاعظم ، بیت آن مرحوم و اندیشمندان سعودی تسلیت گفته و امید واثق دارد بر سر سفره نورانی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) متنعم می باشد. پایگاه اطلاع رسانی حج مشروح گفت وگویی با یکی از فرزندان برومند ایشان را منتشر می کند: - لطفاً نخست توضیحاتی پیرامون اجداد و تاریخچة خانوادة «عمری» ارائه بفرمائید! سخن گفتن از آيت الله «شيخ محمد علي العمري» دلنشین و در عین حال دشوار است. خواست خدا این بود که ايشان از خانوادهاي علمي به پاخیزند و به «عائله العمري» منتسب گردند. گفته شده است، سلسلة العمري به «محمد بن سعید العمری» نايب امام زمان عج الله فرجه الشريف و فرزندش «عثمان بن محمد بن سعيد العمري» برميگردد كه البته سندي در اين زمينه وجود ندارد. «العمري» يك خاندان شناخته شدة شيعي است ـالبته در میان اهل سنت هم خانواده ای به نام العمري وجود داردـ اين سلسلة شيعي به قبيلة خزرج منتسب میباشد. «خزرج» نیز يكي از دو قبيلة مهم مدينه بوده است که در هجرت پيامبر از مكه به مدينه با آغوش باز از ايشان استقبال كرد و مهاجران را در خانههای خویش پذیرفت. مدينه نيز تنها شهري است كه نه با شمشیر بلکه با قرآن فتح شد. قرآن دربارة اين شهر ميفرمايد: «و الّذين تبوّءوا الدّار و الإيمان من قبلهم يحبّون من هاجر إليهم و لا يجدون في صدورهم حاجه ممّا أوتوا و يُؤثرون علي أنفسهم و لو كان بهم خصاصه و من يوق شُحّ نفسه فاولئك هم المفلحون»[1] اين آيه در مقام مدح انصار میباشد .مراد از «الدار» مدينه و ايمان، همان اسلام و قرآن و رسالت پيامبر خدا است. آری! نسب آيت الله العمري از چنين خانداني میباشد. اين سلسله ادامه يافته و با تشيّع و محبت اهل بيت آميخته است. تشيّع در مدينه ريشه دار است، البته در برخي مقاطع تاريخي، شيعيان مدينه، در تنگنا قرار گرفته و كشته شدهاند، اما با این حال، توانستند اسلام اصيل را زنده نگه دارند و پرچمدار تفكر شيعي گردند. آنها هيچگاه به خواست خود از مدينه خارج نشدند، همچنان كه اهل بيت، از جمله: امام رضا و امام موسي كاظم عليهما السلام به اختيار خود آنجا را ترک نکردند؛ زیرا مدينه، شهر جدشان بود و خدا اين شهر را براي پيامبرش برگزيد و خانة او و اهل بيتش قرار داد. شیعی و سنی نقل کردهاند که پيامبر هنگام خروج از مكه به سوي مدينه، فرمود: «اللهم انك اخرجتني من احب البقاع الي فانزلني احب البقاع اليك. اللهم اجعل في المدينه من البركه ضعفي ما في المكه في البركه». بر خلاف بني اميه كه این شهر را «خبیثه» ناميدند، پيامبر آن را «طيبه» ناميد. نقل شده است، مردي از مدينه به شام نزد وليد بن عبدالملك رفت. ولید پرسید:«از كجا آمدي؟» مرد پاسخ داد:«از طيبه». ناراحت شد و گفت:« بگو خبیثه!» مدينه شهري پاک شده و شأنش رفيع است و چه بسا شريفترين مكان بر كرة زمين باشد؛ زیرا «شرف المكان بشرف المكين» و پيامبر اعظم صلی الله عليه و آله، از همة موجودات حتی از کعبه برتر و بالاتر است؛ زیرا حرمت مؤمن از حرمت كعبه بالاتر می باشد، دیگر چه رسد به پيامبر صلی الله عليه و آله كه«سيد الكائنات» است. آری! تشيّع در مدينه آغاز شد و استمرار يافت، گرچه در برخي مقاطع فشارهايي بود که در نتیجه آن، اهل بيت عليهم السلام به عراق و ايران پناهنده شدند، اما به هر حال تشيّع و اتباع اهل بيت عليهم السلام در مدينه استمرار يافتند. شيعيان مدينه، فشارها و ظلمهای سلاطين را تحمل كردند تا اين كه ـ الحمدلله ـ به امروز رسيدهاند. خانوادة عمری از جمله کسانی هستند که موفق شده-اند، از شیعه حمایت کنند وراه آن را ادامه دهند. پدر آيت الله العمري، از علما و وكيل و نمايندة آيت الله العظمي سيد ابو الحسن اصفهاني در نجف بود. جد ايشان «الشيخ احمد العمري» نیز از علما بودند كه متاسفانه تاريخچة زيادي دربارة ایشان در دست نيست. به هر حال این خانواده، عالم پرور و ريشهدار بوده است. جد من (الشيخ علي العمري) امام و رهبر شيعيان مدينه، «رئيس الطائفه» و پاسدار مذهب اهل بيت عليهم السلام بود و همانند ائمة اطهار عليهم السلام در كنار فعالیت های ديني و علمي ، به كارهاي زراعي نيز ميپرداخت. به همين جهت، به اجدادم «النخيلين»؛ یعنی «خرماداران» گفته ميشد. آنها به پرورش درختان خرما افتخار می کردند؛ زیرا خرماداری و زراعت ، پیشة پیامبران و امیرمؤمنان بوده است. حضرت امیر عليه السلام در زمينهاي خالي، چاه هایی ميكند و از آن، آب به کلفتی گردن شتر استخراج مينمود و زمين را سيراب ميكرد. نخلهايي كه حضرت امير می کاشت تا 200 كيلومتري مدينه امتداد داشت؛ تا منطقهاي كه از بس در آن چاه آب حفر شده بود و آب، به فراواني در آن جاري بود، «ینبع» نامیده می شد. - لطفاً زمان دقیق تولد آیت الله عمری و تاریخچهای مختصر از تحصیلات و فعالیتهای ایشان در حوزة علمیه برای ما ارائه دهید! آیت الله عمری در سال 1327 ق تولد یافت. از همان کودکی ، ضمن کمک به كارهاي زراعي پدر بزرگوارش، در دامن ایشان با اخلاق اسلامي ، عشق به اهل بيت و در خدمت به اهل علم تربیت شد تا اينكه پس از بروز نبوغ و استعدادش، سال 1349 به دستور پدر جهت تحصيل علوم ديني با كاروان حج به نجف اشرف عازم گشت. به این ترتیب، در مجاورت حرم اميرمؤمنان علیه السلام رحل اقامت گزيد و تحت حمايت و نظارت آيت الله العظمي سيد ابو الحسن اصفهاني به تحصيل پرداخت. از جمله اساتید ایشان علمايي چون: سيد باقر الشخص، جواد مغنيه و خود سيد ابوالحسن رضوان الله علیهم بودند. پدرم يك بار در رؤيايی صادقه خود را در حال سفر به مدينه میبینند که اميرمؤمنان وی را به اسم خطاب ميكنند و میپرسند: كجا ميروي؟ پاسخ میدهد: مدينه! حضرت ميفرمايند: «زود برگرد كه در آنجا نالهها برخواهد خاست و حوادثی عظيم در راه است». ایشان در نجف با جديتی بيشتر به درس و تحصيل ادامه ميدهند و وقتي از ارتحال پدرشان باخبر ميشوند، آيت الله سيد ابوالحسن برايشان در مدرسه «شربياني»، مجلس فاتحه برگزار ميكند. پس از این ماجرا، پدرم همراه با كاروان حج به مدينه باز گشت و مادرش را با خود به عراق برد. البته آن زمان، سطح زندگي و معيشت در عراق بسيار سخت بود. بله! آیت الله العمری در نجف با شرايطی سخت مواجه بودهاند و با شهریة اندکی که داشتند، تنها می توانستند، وسائل ضروري و نان تهیه کنند، اما با جديت، تحصيل و زندگي زاهدانة خود را ادامه دادند و در پي رفاه نبودند؛ زیرا خداوند نورانيت علم را در گرسنگي و غربت نهاده است، پس بايد هجرت كرد، سختي را تحمل نمود و صبر پیشه کرد. بله! آیت الله العمری در نجف با شرايطی سخت مواجه بودهاند و با شهریة اندکی که داشتند، تنها می توانستند، وسائل ضروري و نان تهیه کنند، اما با جديت، تحصيل و زندگي زاهدانة خود را ادامه دادند و در پي رفاه نبودند؛ زیرا خداوند نورانيت علم را در گرسنگي و غربت نهاده است، پس بايد هجرت كرد، سختي را تحمل نمود و صبر پیشه کرد. والد ما تك پسر بود و تنها يك خواهر داشت ـكه او هم مرحوم شدـ اما خداوند متعال به نسل ایشان برکت بخشید، به طوری که در حال حاظر ايشان چهار همسر و 29 فرزند دارند. - انگیزة بازگشت آیت الله عمری به مدینه منوره چه بود؟ آیت الله العمری، پس از ارتحال پدرش، همچنان در نجف به تحصیل علم مشغول بودند، اما مردم مدينه به يك روحاني و عالم نیاز داشتند. البته شاگردان آن مرحوم همچون: «شيخ حمزه عباسي»، «شيخ عباس حميدي» و «شيخ عبدالعزيز الساوي» در خدمت مردم بودند. آيت الله سيد محمد طالقاني نيز از طرف آيت الله بروجردي دو سال به مدينه آمد و در خدمت شيعيان بود تا اینکه مرحوم شد. وقتی پس از ارتحال سيد ابو الحسن اصفهاني، مرجعيت نجف به آقاي حكيم رسيد، آيت الله حكيم، پدرم را مكلف كرد تا براي تولي امور شيعيان، به وطن بازگردد و در مدينه به مؤمنان خدمت کند. در آن زمان، فشار بسیاری روي شيعيان بود، به ويژه در زمان تركها که شيعيان را از مدينه راندند و آنها پیش از جنگ جهاني دوم به ايران و عراق و تركيه و شام پناهنده شدند. درچنین شرایطی ايشان بسیار تلاش كردند تا شيعه، در مدينه محفوظ بماند. درحقیقت، زمانی که حكومت اراده کرده بود، مدينه را از شيعه خالی کند، شيخ العمري استقامت كرد و با امامت و رهبري خود، شيعه را در این شهر حفظ نمود. سال 1389 که آيت الله حكيم به مدينه مشرّف و مهمان حكومت شد، در حسينية محسنيه (نزديك مسجد بلال و حرم شريف) با شيخ العمري ملاقات نمودـ اين حسينيه متأسفانه تخريب و به مكانی ديگر منتقل شدـ در سال 1403 نيز آقاي خوئينيها از طرف حضرت امام خميني رحمة الله عليه در همان حسينيه با ایشان ديدار كرد. در حال حاضر، حسينيه به اين مزرعه منتقل شده است و ـالحمدللهـ ما كمي آزادي را احساس کردهایم. از زمان حكومت «ملك عبد الله» آرامش و سكوني در امور شيعيان حاكم شده است. اميدواريم اين حالت ادامه يابد و شيعيان همچون ديگر هموطنان به حقوق خود برسند. در گذشته، بیشتر شیعیان مدینه یا در مزارع کشاورزی ميكردند یا به كارهاي ابتدايي ديگری مانند: كارگري و فروش گوشت و غيره می پرداختند، اما اکنون فرزندان شيعيان، تحصيلات عاليه، شغل دولتی یا معلمی و وضعیت اقتصادی و معیشتی بهتری دارند. از نظر ترکیب جمعیت نیز، در آن زمان، بیشتر ساكنان مدينه شيعيان بودند و غير از «سادات حسيني»، «جعافره» و «نخيليين» كسي در این شهر نبود. تنها تعدادی كم از اهل سنت وجود داشتند كه از بقاياي حجاج بودند و جايگاه مهمي نداشتند، اما به مرور زمان، جمعيت آنها افزايش يافت و شيعيان نيز به اجبار از مدينه خارج شدند، به طوری که امروز جمعيت برادران اهل سنت بيشتر از شيعيان است. - فعالیت های آیت الله العمری در مدینة منوره به چه صورت بوده است؟ شيخ العمري با زحمات فراوان این حوزة شیعی را در میان فشارهای بسیار حفظ کرد و در آن، احكام دين و معارف را آموزش و طلاب را پرورش داد و آنها را براي تبليغ به مناطق مختلف عربستان فرستاد. وی احكام، فقه و حدیث تدریس می کرد و به برگزاري مجلس عزاي امام حسين علیه السلام و ملاقات با مؤمنان در موسم حج و ديدار با شخصيتها و علماي جهان اسلام اهتمام ویژهای داشت. در حقیقت، خودش را وقف خدمت به مؤمنان كرد. هشتاد سال به تبلیغ معارف دینی پرداخت. از نظر فعالیتهای اجتماعی نیز ایشان براي مردم جلسات مختلف معارفی برپا میکنند و بر جنازة مؤمنان نماز ميگزارند. صیغة عقد می خوانند، در مناسبات شركت، اختلافات مردم را حل و امورشان را اصلاح می کنند. دعوت مردم حتي فقرا را می پذیرند، صندوق خيريهاي هم تشكيل دادهاند كه 500 خانوار را تحت پوشش میگیرد و درسال، غير از مستمري، لباسِ عيد و هدايايي به آنها می دهد. تأمین مسكن ارزان برای شیعیان و رفع نیازهای آنها از دیگر خدمات اجتماعی پدرم میباشد. در واقع شيخ عمري همة شیعیان را به چشم يك خانوادة بزرگ مي بينند و به کار آنها رسيدگي ميكند. فعالیتهای ايشان در مدينه متمركز است، اما با ساير مراكز هم رابطه دارد و در استنباط احكام يا رؤيت هلال همكاري ميكند، از بزرگترين علماي كشور از نظر علمي و سِنّي هستند. بحمداللهـ ايشان آگاهیهای خوبي از شهر مدينه و تاريخ آن دارند، بقاياي تاريخي و گذشتة مدينه را ميدانند، مکانهای قديمي را ديدهاند و از آرامگاه حضرت زهرا سلام الله عليها و حضرت محسن عليه السلام در خانة ايشان اطلاعاتی دقیق دارند و بيت الاحزان را(در جنوب شرقی بقیع) كه در ده سالگي همراه مادرشان به آن وارد شدند، کاملاً به یاد دارند. - بسیاری از زائران ایرانی هنگام تشرف به مدینة منوره، علاقهمند هستند، تنها مسجد و حسینیة شیعیان را از نزدیک ببینند، دربارة این باغ و حسینیه توضیحی بفرمائید: همانطور که گفتم ـ پدرم زمانی که در نجف زندگی میکرد، با تنگناها و دشواریهای بسیار مالی روبرو بود، اما پس از مدتي، خدا در زندگيش گشايشي ایجاد کرد، طوری که او توانست از راه خريد و فروش سنگهاي زينتي (انگشتر) و چادر و روسري توسط قافلههاي حج، اندك سرمايهاي جمع کند و در مدينه مزرعهاي بخرد. در این مزرعه چاهی وجود دارد که معروف است آن را رسول الله به يك پيرزني هدیه كردند و دعا فرمودند كه خدا خيری كثير در آن قرار دهد. اين چاه، آبی پرخیر و برکت دارد. شیخ العمری پس از خريد اين مزرعه، دوباره به نجف بازگشت و به مطالعه و تدريس و تحصيل ادامه داد. بعدها اين مزرعه توسعه يافت، تا اندازهای که اكنون به 5/6 هكتار رسيده است. من خودم همراه ايشان در اين مزرعه كار ميكردم. پدرم تمام کارهای مزرعه (تميز كردن جويها، جابجايي سنگها، ديواركشي و رسيدگي به نخلها...) را خودش انجام می داد. امروز مزرعه با همة محصولاتش وقف كريم اهل بيت و پذيرايي از ميهمانان ايشان است. البته مجالس پدر و جدم، نخست، بالاي ديوار بقيع، در سمت «باب السلام» برگزار ميشد، اما كمكم با فشارهايي كه وارد کردند، شيعه را از بقيع دور و حسينيه را تخريب نمودند. بنابراین، مجالس منتقل شد و اکنون در اين حسينية جديد، هر روز از ميهمانانی که به ويژه در موسم حج و عمره و رمضان و رجب از عراق و هند و پاكستان و اروپا و آمريكا به اینجا میآیند، پذیرایی میشود. حقیقتاً امروز اين مزرعه و حسينيه مأوای شيعيان مدینه است. اهل بيت عليهم السلام هم در همين منطقه سكونت داشتهاند. مزرعة امام موسي كاظم عليه السلام، مشربة ام ابراهيم، نخل سلمان، بئر الغرس ـچاهی كه پيامبر به اميرمؤمنان وصيت كردند كه ایشان را با آب آن غسل دهندـ در نزدیکی همین باغ قرار دارد. - حال که سخن به اینجا رسیده است، درمورد تاریخچه و شرایط کنونی شیعیان در سایر مناطق عربستان، به ویژه «احسا» و «قطیف» توضیح بفرمائید. آنگونه كه در منابع تاريخي آمده است، تشيّع از روزگار رسول خداصلی الله عليه و آله در «احساء»، «قطيف» و «بحرين» حضور داشته است؛ زیرا در روزگار آن بزرگوار، برخي از صحابۀ دوستدار علي بن ابيطالب عليه السلام از جمله «ابان بن سعيد بن العاص» به اين مناطق رفتند و بذر تشيّع را در آنجا افشاندند. بنابراین، تشيّع و شيعه از آن روزگار تا امروز در اين منطقه استمرار يافته و پا برجا مانده است. در روزگاران گذشته، «احساء»، «قطيف» و «بحرين» يك منطقه به شمار ميرفتند كه تماماً بحرين خوانده ميشدند؛ به همین خاطر دولتهاي شيعي داشتند؛ مانند: دولت «العصفوريون» و دولت «العيونيون» كه شاعر معروف، مقرب بن العيوني از آنان بوده است. در دورانهاي بعد، «بحرين» به كشوري مستقل تبدیل شد و «احساء» و «قطيف» به عربستان پیوستند. شيعيان در اين دو منطقه حضور دارند. البته در مدينة منوره هم هستند كه به نخاوله معروفند، اما شمارشان اندك است. گفتنی است، شماري از شيعيان مدينة منوره، از اشراف آن شهر به شمار ميروند. در منطقة نجران (منطقة مرزي عربستان با يمن) نيز شيعيان اسماعيلي مذهب وجود دارند. طبق آمار ارائه شده، شمار شيعيان اسماعيلي آن سامان، هشتصد هزار تا يك ميليون نفر میباشند. برخي از روزنامهها، شمار اسماعيليهاي ساكن عربستان سعودي را نیز يك ميليون نفر اعلام کردهاند. اسماعيليهاي عربستان، فقط بخشي از اسماعيليها هستند؛ زيرا اين جماعت سه دستهاند: اسماعيليهاي «آغاخاني»، اسماعيليهاي «داوودي» (بهرهها) و اسماعيليهاي «سليماني» كه همان اسماعيليهاي ساكن نجران هستند. «قطيف» شهري بسیارقدیمی است كه بيشتر ساكنان آن (حدود97%) را شيعيان تشكيل ميدهند. البته ساکنان برخي از روستاهاي قطيف مانند: «دارين»، «عِنَك»، «ام الساهك» و «الناديه»اهل سنت هستند، اما دركل، «قطيف» منطقهاي شيعي به شمار ميرود. بر اساس آمار موجود، شمار شيعيان ساكن در قطيف به ششصد هزار تن ميرسد. در منطقۀ احساء - چنان كه شيعيان آن سامان ميگويند- 65 تا70 درصد جمعيت آن را شيعيان تشكيل ميدهند و تنها30 تا 35 درصد ساكنانش سنی مذهب هستند. البته اهل سنت احساء، اين آمار را نپذيرفته، جمعيت خود را بيشتر از اين تعداد ميدانند و دست کم به تعادل جمعيتي قايلند؛ يعني نصف، نصف. در گذشته، بیشتر ساكنان منطقۀ شرقي، يعني شهرهاي: قطيف، احساء الهفوف و روستاهاي آن، شيعه بودند، ولي پس از كشف نفت و به وجود آمدن شهرهاي جديدي مثل: «الجُبيل»، «خُبَر»، «دمّام» و «ظهران»، شهروندان از سراسر كشور عربستان به اين شهرها كوچ كردند و در آن مناطق سكونت گزيدند؛ زیرا فرصتهاي شغلي فراواني در عرصۀ صنايع، شركتها و بازرگاني در اين شهرها فراهم آمده بود. از اينرو، برخي از مردم عربستان، از جنوب، شمال و نجد (مركز كشور) كوچ كردند و در شهرهاي نوپا ساكن شدند. حال اگر سخن از منطقه شرقيه به ميان آيد، شيعيان اين سامان در اقليت قرار دارند. بر اساس برآوردها، آنان به سختي 35-40 درصد جمعيت را تشكيل ميدهند و به طور كلي، اكثريت در منطقة شرقي با اهل سنت است، اما در قطيف و احساء بیشتر جمعيت را شيعيان تشکیل میدهند. شیعیان مناطق جديد یادشده در منطقة شرقي، («خفت»، «حفر الباطن» و جز آن) چنان که به نظر ميرسد ـ نسبت به منطقة شرقي كمتر هستند. شيعيان مدينة منوره به 24-26 هزار تن ميرسند و البته بيشتر و كمتر نيز گفتهاند. - اوضاع فعالیتهای دینی و حوزههای علمیة تشیّع در این مناطق چگونه است ؟ قبلاً در قطيف و احساء حوزة علميه وجود داشت و پيش از تمركز يافتن مرجعيت شيعي در نجف اشرف و سپس در قم، مراجع تقليد آن سامان، همگي اهل همان منطقه و بومي بودند. در احساء مراجعي بزرگ حضور داشتند و - چنان كه ميدانيد- «شيخ احمد زينالدين احسائي» و «ابن ابي جمهور احسائي» از آن جمله بودند. پس از آنان، شمار ديگري از عالمان، مانند: «شيخ لويمي» و بسياري ديگر از آن سرزمين برخاستند. عالماني همچون: «حبيب بن قرين»، «شيخ موسي اوخمسين» و تعدادي ديگر، جزو آخرين مراجع تقليد آن سامان به شمار ميرفتند. در قطيف نيز حوزة علميه و مراجعي وجود داشتند، از جمله: شيخ ابراهيم قطيفي كه معاصر محقق كركي بود و ميان او و كركی مناقشة علمي رخ داد. پس از او نيز عالمان و فقيهاني به عنوان مرجع تقلید مردم در این منطقه حضور داشتند که «شيخ علي ابو الحسن الخنيزي»، «شيخ علي ابو عبد الكريم الخنيزي» و «سيد ماجد العوامي» از آخرين افراد اين طبقه بودند. در سدة چهاردهم هجري قمري، شمار عالمان و حوزههاي علمية آن کاهش یافت، نقش دانش محدود شد كه تأثير شرايط سياسي را در اين مورد نبايد ناديده گرفت. در پی این جریانات، شمار مردم این منطقه هم کاهش پیدا کرد؛ زیرا آنها براي تقليد و فراگيري احكام ديني به مراجع خارج از محدودة جغرافيايي خود نياز پيدا كردند و برهمین اساس، به مراجع تقليد نجف اشرف و شهر مقدس قم روي آوردند. البته اين رويكرد به شيعيان مناطق ياد شده محدود نبود، بلكه شيعيان سراسر گيتي به اين دو محور؛ يعني نجف و قم روي آوردند و مرجع تقليدشان را در اين مراكز جست و جو کردند. قطيف و احساء شهرها و روستاهاي فراواني دارد. بيشتر روستاهاي احساء شيعهنشين است و در برخي از روستاها برادران اهل سنت نيز حضور دارند، اما بیشتر ساکنان روستاهاي احساء شیعه هستند. - آيا در عربستان مسجدي وجود دارد كه به شيعيان اختصاص داشته باشد؟ شيعيان از قديم در مناطق خود مساجدي مخصوص به خود داشته اند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و حتي چند سال پيش از اين رویداد، در منطقه، قانوني صادر شد كه بر اساس آن، شيعيان حق ساختن مسجد را ندارند. به بيان ديگر، از 35 سال قبل شيعيان را از ساختن مسجد باز داشتند. از اينرو، همان مساجد قديمي وحسنینیهها پابرجا و داير است که البته می توانند آنها را تعمیر کنند. - يعني در چند سال اخیر مسجدي از مساجد شيعيان تخريب نشده است؟ خير، چنين اتفاقي رخ نداده است، باید گفت بيش از 3-4 سال است که در اثر تلاشهاي فراوان و گفت وگو و مذاكره با دولت عربستان سعودي و پس از تحولات اقليمي كه چهره نمود، دولت سعودي به شیعیان اجازه داد مساجدی جديد بسازند. در اين 3-4 سال شمار قابل توجهي، مسجد بزرگ در قطيف و احساء ساخته شد. همچنين پس از كوششهاي فراوان، امكان ساختن مسجد در شهر دمام فراهم و مساجدي در آنجا ساخته شد. آری! در مناطق قطيف و احساء مساجد فراوانی داريم، اما در مدينة منوره هنوز به شيعيان اجازه ساختن مسجد نميدهند. در مناطق تازه ساخت نيز وضعيت به همين منوال است؛ به این معنا كه در صورتي به شيعيان برای ساخت مسجد اجازه ميدهند كه فقط در منطقة خود مسجد بسازند، اما در مناطقی جديد كه شيعيان و اهل سنت با هم زندگي ميكنند، به آنها اجازه نمی دهند. به عنوان مثال، شیعیان منطقة «خبر» که در کنار اهل سنت زندگی میکنند، نمیتوانند مسجد بسازند. از اين رو، شيعيان در خانههاي بزرگ گرد آمده، نماز ميخوانند. اما از چهار ماه پیش، آنان را از اين كار هم باز داشتهاند. - آيا حساسيتي كه نسبت به مساجد شيعيان در عربستان ابراز ميشود، در مورد حسينيهها نيز وجود دارد؟ بله! حتی بیشتر است. حسينيههاي موجود، از سالها پیش بر جا ماندهاند و ساختن حسينية جديد در عربستان ممنوع است. اکنون با اجازة دولت عربستان، شیعیان میتوانند مسجد بسازند، اما ساختن حسينيه همچنان ممنوع است. البته گاهی دولت چشم پوشی میکند. از اينرو، تحت عنوان «مجلس العائله» (مجمع خانواده) مكانهايي ساخته ميشود و در آنها فعاليتهاي ديني انجام و مجالس [سوگواري] برگزار ميشود. - آيا آمار دقيقي از مساجد شيعيان عربستان در دست میباشد؟ خير، در اين زمينه آمار دقيقي وجود ندارد، اما برآورد تقريبي، از وجود نزدیک ششصد مسجد كوچك و بزرگ شيعيان در قطيف و احساء حكايت دارد و به نظر ميرسد كه شمار حسينيهها از مساجد بيشتر باشد، به اين معنا كه آمار حسينيهها در قطيف و احساء، در ابعاد گوناگون از هزار واحد كمتر نيست؛ زیرا در مواردي ديده ميشود كه در بخشي از يك خانة مسكوني، مراسم مذهبي و مناسبتهاي مربوط به اهل بيت عليهم السلام برگزار ميشود. - آيا شيعيان عربستان سعودي همگي دوازده امامي هستند يا شيعيان زيدي و اسماعيلي هم در آنجا سکونت دارند؟ در نجران شيعيان اسماعيلي و نيز اندكي از شيعيان زيدي -كه اصالتاً از يمن هستند- وجود دارند كه برخيشان نيز تابعيت سعودي گرفتهاند و نمود ندارند، اما کسی از شهروندان سعودي سراغ نداريم كه درعین زيدي مذهب بودن، كياني آشكار و روشن داشته باشد. در حقیقت، تعداد کمی از شيعيان سعودي، اسماعيلي و بیشتر آنان دوازده امامي هستند. - آيا آنان(شیعیان غیر دوازده امامی) نيز مسجد و عالماني دارند؟ اسماعيلية نجران مسجد و عالماني دارند و اکنون نيز در مناطق دیگر در حال ايجاد مراكزي براي خود هستند. روشن است كه اين مراكز عنوان مسجد ندارند، بلكه صرفاً مركز هستند. به عنوان نمونه، آنها در «قطيف»، «دمّام» و «جُبيل» مركز دارند، با این توضیح که زمينهايي با مساحتهاي بزرگ (مانند مزرعه يا باغ) می خرند و در آن مصلّا، سالن همايش و محل سخنراني ميسازند.
دیدگاه تان را بنویسید