درباره ماجرای اهدای کفن به هادی عامل؛

بین صدا و سیما و بخش هایی از جامعه سوءتفاهم برقرار است

کد خبر: 1338706

پاسخ هر چه باشد اما حقیقت یکی است؛ زبان مدیران و سازندگان و طراحان صدا و سیما با زبان افکار عمومی فاصله گرفته و این فاصله موجب «سوء تفاهم» میان این دو بخش شده است. یا به عبارتی دیگر «بافتار» حاکم بر روابط صدا و سیما و جامعه مبتنی بر نوعی سوء تفاهم مستقر شده و به همین دلیل حتی اگر صدا و سیما نیت خیر هم داشته باشد، از سوی بخش هایی از جامعه، «خیر» شنیده نمی شود.

بین صدا و سیما و بخش هایی از جامعه سوءتفاهم برقرار است

گروه سیاست فردانیوز : اهدای کفن و آگهی ترحیم به هادی عامل در برنامه شبکه افق با نقدهای تند افکار عمومی مواجه شد. بلافاصله پس از این نقدها می توان این سوال را مطرح کرد که واقعا طراحان این برنامه به دنبال اعلام انزجار عمومی از برنامه خودشان بوده اند یا گمان می کردند که طراحی آنها برای جامعه جذاب است؟ و یا اینکه حالت سومی هم داشته که با وجود علم به مخالفت عمومی به دنبال گرفتن توجه افکار عمومی به شیوه منفی بوده اند. 

پاسخ هر چه باشد اما حقیقت یکی است؛ زبان مدیران و سازندگان و طراحان صدا و سیما با زبان افکار عمومی فاصله گرفته و این فاصله موجب «سوء تفاهم» میان این دو بخش شده است. یا به عبارتی دیگر «بافتار» حاکم بر روابط صدا و سیما و جامعه مبتنی بر نوعی سوء تفاهم مستقر شده و به همین دلیل حتی اگر صدا و سیما نیت خیر هم داشته باشد، از سوی بخش هایی از جامعه، «خیر» شنیده نمی شود. 

علاوه بر مساله فهم و بافتار، یک مساله مهم دیگر تعریف متفاوت طراحان و سازندگان و مدیران از «امر عمومی» و «سرگرمی» است. یک سرگرمی محترم و با وقار در رسانه «همه مردم» به فرهنگ جامعه ایرانی بیشتر ربط دارد تا سرگرمی ساختارشکن که احساس بی احترامی از آن استنباط شود. واقعیت این است که در این چند سال، راه سرگرمی در صدا و سیما به درستی طی نشده و با ساختارشکنی نمی توان مسیر نرمال که دارای سابقه نسبتا مناسبی است را نفی کرد. تلویزیون ایران حداقل تا قبل از قرن جدید شمسی و در فاصله ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۰ یک تلویزیون با نشاط و سرگرم کننده و نسبتا موفق بوده که از جانب مردم دیده می شده و «امور عمومی» را جدی می گرفته. اما نفی مسیر گذشته به جای اصلاح آن و اختراع کردن راه های نیازموده و غیر اجتماعی، صدا و سیما را در نقطه ای خطرناک قرار داده است. 

نکته آخر درباره عدم ارتباط فرم و محتوا نزد طراحان و سازندگان است. ما در « زندگی پس از زندگی» یک گفت و گوی مفصل درباره «مرگ» را می بینیم که به «مرگ آگاهی» در جامعه کمک کرده است. این برنامه اتفاقا بیننده هم دارد چون فرم و محتوا به هم مربوط هستند و همه چیز آنجا درست است و بدون کفن و آگهی ترحیم، بدون توهین به بیننده درباره مرگ بحث می شود. وقتی عباس موزون به این خوبی از مرگ می گوید چرا باید این قدر توهین آمیز درباره مرگ صحبت کرد. 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

قرص لاغری پلاتین