تاریخ شفاهی، بهترین روش انتقال نیست/ "چسبیدگی به میز" بیماری مدیران فرهنگی

کد خبر: 443341

بهترین ابزار برای انتقال تاریخ کوتاه انقلاب اسلامی به نسل جدید تاریخ شفاهی نیست. چرا که شما نمی‌توانید با تاریخ شفاهی عقول نخبگان، مراکز دانشگاهی، دانشجویان و اصحاب نظر را قانع بکنید. با استفاده از تاریخ شفاهی می‌توان بر آنها تأثیر‌گذار بود، اما نمی‌توان آن‌ها را قانع کرد. اگر این‌طور بپنداریم که تاریخ شفاهی بهترین روش ثبت تاریخ انقلاب است، خودخواهی صنفی است.

تاریخ شفاهی، بهترین روش انتقال نیست/ "چسبیدگی به میز" بیماری مدیران فرهنگی

سرویس فرهنگی فردا _ یعقوب توکلی مورخ و مدرس و کارشناس مسائل سیاسی است. با او که در زمینه ‌ های جریان ‌ شناسی تاریخ نگاری، جریان ‌ شناسی سیاسی، جنبش ‌ های اسلامی، تاریخ تحولات معاصر و... دارای تخصص است، به گفت ‌ وگو نشستیم. آنچه در ادامه می ‌ آید گفت ‌ وگویی کوتاه پیرامون تاریخ شفاهی، اهداف و رابطه ‌ اش با تاریخ انقلاب اسلامی است.

سؤال: در چند سال اخیر موجی به سمت تاریخ شفاهی راه افتاده است و اختلاف نظرهایی دربارة تعریف آن وجود دارد. تعریف شما از تاریخ شفاهی و رسالت آن چیست؟

توکلی: ببینید، در گذشته ضبط نبود و حافظه کار ضبط را انجام می ‌ داد. در بین مسلمان ‌ های صدر اسلام حافظان قرآن زیادی وجود داشت. قرآن که نازل می ‌ شد یا اگر پیامبر(ص) عبارتی را می ‌ فرمودند، آن ‌ ها حفظ می ‌ کردند. بعداً در دورة خلفا نیز اگر صحابه چیزی می ‌ گفتند، «تابعین» * حفظ می ‌ کردند و بعد، تابع تابعین حفظ می ‌ کردند تا در نهایت، همة این ‌ ها به کتابت درآید. البته خیلی از این مطالب هم از بین می ‌ رفت. به هر حال، شروع ماجرای تاریخ نگاری، تاریخ شفاهی است. مثلاً کتاب ‌ های «وقعه صفین» یا «الغارات» یا «سلیم ابن قیس هلالی» به ‌ صورت تاریخ شفاهی نوشته شده ‌ اند، چون نقل روایت هستند. حتی مبانی حقوقی و مبانی فقهی برخی از ما تاریخ شفاهی است، چون که این روایات بعداً مکتوب شده ‌ اند. روایات فراوانی داریم که می ‌ گوید «سمعتُ عن ابی ‌ عبدالله»، «سمعتُ عن ابی ‌ جعفر» و غیره. این «سمعتُ»، «سمعتُ» ها که در ادبیات حدیثی ما آمده است، همان تاریخ شفاهی است. بخشی از این «سمعتُ» ها بیان ‌ کنندة تاریخ است، بخشی بیان ‌ کنندة فقه و بخشی بیان ‌ کنندة فلسفه. دیگران بر اساس برداشت ‌ هایی که از آن روایات داشتند، کتب مختلف عرفانی و فقهی ‌ ای مانند «اصول کافی» یا «من لا يحضره الفقيه» را نوشتند. بنابراین آنچه که در مرحلة اول شکل ‌ گیری تاریخ رخ داد، تاریخ شفاهی است و ما چنین اتفاقی را «تاریخ شفاهی» می ‌ نامیم؛ حالا چه مضبوط شود، چه مکتوب.

تاریخ شفاهی مال امروز و دیروز نیست. مال آمریکایی ‌ ها هم نیست. بعضی از دوستان تاریخ ‌ نگار ما وقتی که می ‌ خواهند این را تئوریزه کنند، مثلاً می ‌ گویند: «در سال 1963، در آمریکا کسی آمد و ضبطی آورد و الخ» نه! تاریخ شفاهی ربطی به «ضبط» ندارد و ضبط صرفاً شکل جدید آن است. ما در تاریخ نمی ‌ توانیم روایت شفاهی را محدود به زمان حاضر بکنیم، چرا که پایة تاریخ است و ما نمی ‌ توانیم آن را انکار کنیم. شاید شکلش عوض شده باشد، ولی ماهیت اصلی آن همان تاریخ شفاهی است. به لحاظ ماهیتی، تاریخ شفاهی یکی از اصلی ‌ ترین پایگاه ‌ های شروع نگارش تاریخ است، لذا نمی ‌ توان گسترش آن را محدود یا محکوم کرد، بلکه گسترش آن به تاریخ نویسی مراحل بعد کمک می ‌ کند.

سؤال: آیا تاریخ شفاهی خودش هدف است؟ یا وسیله است یا نقطة آغاز؟

توکلی : این بستگی به این دارد که نویسنده بخواهد با چه برنامه ‌ ای آن را پیش بگیرد. فی ‌ المثل در کاری شبیه خاطرات «شعبان جعفری»، نوشتة خانم «هما سرشار»، یا خاطرات «ایرج اسکندری»، تاریخ شفاهی هدف است و نویسنده در آن ‌ ها می ‌ خواهد از زبان تاریخ شفاهی مطالب را بیان کند. خانم «هما سرشار» در کتابش می ‌ خواهد جریان لات ‌ ها را از زبان تاریخ شفاهی در کشور بیان کند. من در مقالة «نظام حقوقی مصاحبه در تاریخ شفاهی»، اَشکال مختلف نوع استفاده از تاریخ شفاهی را توضیح داده ‌ ام. بنابراین، ممکن است یک وقت تاریخ شفاهی هدف باشد و یک وقت وسیلة جمع ‌ آوری اطلاعات. اگر ما بخواهیم اطلاعات مختلف مربوط به ماجرایی را جمع ‌ آوری بکنیم، یکی از راحت ‌ ترین راه ‌ ها می ‌ تواند تاریخ شفاهی باشد تا افراد آنچه را که دیده ‌ اند، روایت کنند.

سؤال: گفته می ‌ شود بهترین ابزار برای انتقال تاریخ کوتاه انقلاب اسلامی به نسل جدید تاریخ شفاهی است. نظر شما چیست؟

توکلی : خیر، قطعاً از همة روش ‌ ها بهتر نیست، چرا که شما نمی ‌ توانید با تاریخ شفاهی عقول نخبگان، مراکز دانشگاهی، دانشجویان و اصحاب نظر را قانع بکنید. با استفاده از تاریخ شفاهی می ‌ توان بر آنها تأثیر ‌ گذار بود، اما نمی ‌ توان آن ‌ ها را قانع کرد. اگر این ‌ طور بپنداریم که تاریخ شفاهی بهترین روش ثبت تاریخ انقلاب است، خودخواهی صنفی است. معمولاً اصحاب صنوف گرفتار این نوع دیدگاه می ‌ شوند و این مسئله یک نوع تعلق و بیماری صنفی و علمی است که تاریخ ‌ نگاران تاریخ شفاهی نیز از آن مستثناء نیستند.

سؤال: تأثیرگذاری آن بر مخاطب عام چگونه است؟

توکلی : در بسیاری از موارد، برای مخاطب عام، داستان تاریخی جواب می ‌ دهد. تاریخ شفاهی در مواردی جواب داده ‌ است که تدوین شده ‌ و در فرایند نگارش، به داستان نزدیک شده ‌ اند و تا حدودی هویت داستانی پیدا کرده ‌ اند. در این صورت است که این کتاب ‌ ها موفق شده و تا حدودی خواننده پیدا کرده ‌ اند. خیلی از این کتاب ‌ های موفق مثل کتاب «دا»، «احمد احمد»، «عزتشاهی»، «شرح اسم»، با آمیزه ‌ ای از داستان همراهند. در این کتاب ‌ ها، نویسنده چون تدوین می ‌ کند، یک جاهایی مجبور می ‌ شود از عنصر خیال هم استفاده بکند. در کتاب «روح ‌ ا...»، نوشتة آقای «دکتر قادری»، رسماً گفته شده که کتاب بر اساس اسناد و مدارک و «خیال» نوشته شده است.

سؤال:یکی از آسیب ‌ هایی که در حوزة تولید محتوا از آن صحبت می ‌ شود، این است که آدم ‌ های غیرمتخصص وارد حوزة تاریخ شفاهی شده ‌ اند. نظر شما در این باره چیست؟

توکلی : طبیعی است که هر بنایی را باید صاحبان مهارت بنا بکنند. ما بعد از انقلاب یکی از کارهایی که نکردیم، تربیت نیرو است، به دلیل اینکه مدیران فرهنگی ما اغلب گرفتار بیماری «چسبیدگی به میزشان» شده ‌ اند و تلاش کرده ‌ اند که نیرویی ظهور و بروز پیدا نکند. آنها حتی کاری کردند که نیروهایی هم که در جاهای دیگر تربیت شده بودند، دیده نشوند. یک اصرار بی ‌ رحمانه ‌ ای اعمال شد که فقط بعضی از اشخاص دیده شوند. نتیجه این شد که ما نیرو تربیت نکردیم.

از طرفی، در جامعة ما، این نیاز و کشش به تاریخ شفاهی وجود داشت، لذا کسانی که به سمت تاریخ شفاهی آمدند، از سر علاقه آمدند. در این مسیر، یک سری از جوانان دانشگاهی به میدان آمدند، به سمت مصاحبه و آزمون و خطا رفتند و موفقیت ‌ های خوبی هم کسب کردند. حتی کسانی هم که کتابشان چاپ نشد، موفق بودند. این ناشی از ناتوانی و خودخواهی ما بود که اجازه ندادیم جوانان علاقه ‌ مندی که به این عرصه وارد شده بودند، جذب بشوند و پیشرفت کنند. مدیران فرهنگی هم نه ‌ تنها تلاش نکردند، بلکه با سیاست، مواظب بودند که نیرویی هم تربیت نشود. این وضعیت کار را یک مقدار سخت کرد، اما اتفاقی که در ایران افتاد، تقسیم قدرت در حوزه ‌ های مختلف بود و یکی از حوزه ‌ هایی که قدرت در آن تقسیم شد، حوزة تاریخ شفاهی بود، لذا همة مراکز تلاش کردند که برای خودشان بخش ‌ های تاریخ شفاهی راه بیندازند و تاریخ بنویسند و برای این کار، به سمت این جوانان رفتند و نتیجه این شد که این جوانان فرصت پیدا کردند.

منبع: منا نشر، گفت‌و گو از لیلا منصوری

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها