مرگ تحقیر آمیز؛ بهای خوش خدمتی برای غرب

کد خبر: 166508

پاسخ غرب به دم تکان دادن‌های قذافی برای آن‌ها، مرگ با ذلت و نابودی کشورش با هواپیماهای ناتو بود و این سرنوشت غم انگیز کسی است که بر سر منافع کشورش با غربی‌ها معامله کرد و به سختی بازنده شد. قذافی بیش از آنکه به فکر مردم‌اش باشد در فکر معامله بر سر آرمان‌ها و بدست آوردن سود برای اطرافیانش بود و نتیجه آن را خیلی زود‌تر از آنچه انتظارش را داشت دید.

مرگ تحقیر آمیز؛ بهای خوش خدمتی برای غرب
لاله رشیدی؛سرویس بین الملل «فردا»: معمر قذافی، خیلی پیش تر از آنکه دو روز پیش به آن شکل تحقیر آمیز کشته شود، مرده بود. قذافی زمانی که کشورش را برای حفظ منافع فردی اش به غربی ها واگذار کرد و مخالفانش را بی محاکمه کشت، مرده بود. قذافی که گمان می برد فرد باهوشی است گام به گام در راهی قدم برداشت که غربی ها جلوی پایش گذاشته بودند و زمانی که تاریخ مصرف اش به پایان رسید، هم خودش و هم کشورش را با هواپیماهای ناتو بمباران کردند. مقاله زیر روز گذشته در لوموند روزنامه سراسری فرانسه درج شده است و نگاهی دارد به آنچه قذافی کرد تا چنین پایان دهشتناکی نصیب خود و کشورش شود.
****
معمر قذافی همواره در لفاظی به سبک و سیاق رادیکال چیره دست بود. در سخنرانی‌هایش همواره خود را پشتیبان مردم و انقلاب معرفی می‌کرد و هیچ واهمه‌ای برای ابراز مخالفت با امپریالیسم و پافشاری بر بازگشت بی‌قید و شرط فلسطینیان به موطن خود نداشت.
در بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ او توانست به دلیل صراحتش در حمایت از مبارزان در سراسر جهان نظر بسیاری از ناسیونالیستهای چپ گرا را به خود جلب کند اما او در واقع دیکتاتوری بود که تحمل اندیشه مخالف را نداشت و از این رو نمی‌توانست انسان قابل اتکایی برای حمایت از انقلابیون در سراسر جهان باشد.
قذافی در سال ۱۹۶۹ با کودتایی علیه شاه ادریس روی کار آمد که به شدت متمایل به غرب بود. او و افسران حامی وی پس از کودتا پایبندی خود را به اصول ناسیونالیسم عرب به خصوص به منش و روشی که آن روز‌ها جمال عبدالناصر در پیش گرفته بود، اعلام کردند.
قذافی که به راستی به قدرت رسیدن‌اش، وامدار حال و هوای آن روزهای جهان عرب بود اعلام کرد که به دنبال استقلال از قدرتهای امپریالستی در دو بلوک شرق و غرب و خواهان یک اقتصاد توسعه یافته با هدف تامین منافع مردم است. مهم‌ترین خواسته قذافی، اتحاد اعراب برای حمایت همه جانبه از مبارزان فلسطینی علیه اسراییل بود.
ناصر در آن روز‌ها به دلیل مبارزاتی که علیه نیروهای اشغال گر انگلیسی در مصر وجود داشت با اتکا به پشتیبانی توده‌ای، اقدام به اصلاحات ارضی و ملی کردن صنایع کرد و با قدرت تمام توانست نیروهای نظامی بریتانیا را از خاک مصر بیرون کند. مصر در سال ۱۹۵۶ توانست در جنگ سوئز به یک پیروزی تاریخی در مقابل اسرائیل و فرانسه و بریتانیا دست یابد.
در لیبی تغییرات به مراتب محدود‌تر از آنچه بود که در مصر رخ می‌داد. هیچ خیزشی علیه استعمار مثل خیزشهایی که در مصر قبل از به قدرت رسیدن ناصر رخ داده بود اتفاق نیفتاده بود. قذافی به هیچ عنوان تحت فشار خواسته‌های صریح و پر شدت و حدت مردم، مشابه آنچه که در مصر رخ داده بود نبود.
در زمانی که در لیبی کودتا صورت گرفت تا حد زیادی بخش رادیکال ناسیونالیسم عرب پر رنگ‌تر شده بود، به همین دلیل حکومت ناصر تحت تاثیر این فضای رادیکال دچار بحران‌های جدی شد و دانشجویان و کارگران مصری خواهان تغییرات تازه‌ای در مصر شدند. این نکته‌ای بود که قذافی خیلی زود به آن پی برد.
حکومت قذافی از آغاز کار، اقتدار توام با تحقیر مردمانش را به عنوان استراتژی حکومتی برگزید. اما از دیگر سو، او خود را ‌به جهانیان انسانی دموکرات معرفی می‌کرد که راه سومی برای همگان دارد که می‌تواند مشکل دمکراسی در جهان را نیز حل کند.
با افزایشی که در سال ۱۹۷۳ به دنبال جنگ اعراب و اسراییل در قیمت نفت روی داد، قذافی این فرصت را پیدا کرد که بخش عمده درآمد حاصل از فروش نفت را صرف دستیابی مردم لیبی به خدمات بهداشتی و آموزشی کند. اما با این وجود او هیچ گامی در جهت بهبود دموکراسی در لیبی برنداشت.
در سال ۱۹۸۰ قذافی دستور تشکیل یک ارتش ۶۰هزار نفری را برای کشوری که فقط چهار میلیون جمعیت داشت می‌دهد. طبق گزارش عفو بین الملل هرکسی که در مقابل خدمت اجباری مقاومت می‌کرد با او برخورد سختی صورت می‌گرفت.
با این وجود بخش عمده‌ای از شهرت رادیکال بودن قذافی به حمایت وی از مبارزین فلسطین باز می‌گردد. قذافی علاوه براینکه پول و تسلیحات در اختیار آن‌ها می‌گذاشت سعی در آموزش خلبانی به آنان داشت با این هدف که هسته اصلی نیروی هوایی فلسطین را تشکیل دهند.
قذافی همواره مبارزین فلسطینی را دورادور مورد حمایت قرار می‌داد هنگامی که اسراییل به صورت وحشیانه‌ای در سال ۱۹۸۲ به لبنان حمله کرد و در ‌‌نهایت مبارزین مجبور شدند بیروت را تخلیه کنند قذافی خطاب به یاسر عرفات گفت اگر خودکشی می‌کرد بهتر بود تا اینکه آنجا را ترک کند.
قذافی در عین اینکه به امپریالیسم می‌تازید اهداف جاه طلبانه‌ای را نیز در سر می‌پروارنید او سعی کرد تا با حمله به چاد و نیجر مرزهای لیبی را گسترش دهد و این درگیری‌های بی‌حاصل، مدت ۱۰ سال به طول انجامید.
اما قذافی با برنامه‌ای که در ۱۰ سال گذشته در لیبی پیاده کرد نشان داد که زیاد انسان ضد غربی نبوده است. او در حقیقت در این چند سال مجددا لیبی را به یک کشور مستعمره بدل کرده بود. قذافی در این سال‌های اخیر، سیاست‌های خود را به طور فزاینده‌ای مشابه کشورهایی ساخت که همواره آن‌ها را به باد انتقاد می‌گرفت. وی بسیاری از صنایع کلیدی لیبی را به خارجی‌ها واگذار کرد.
دولت لیبی به بزرگ‌ترین سرمایه گذار در ایتالیا تبدیل شد. ایتالیایی که که سابقا لیبی مستعمره‌اش بود. اکنون لیبی در حال ساخت بزرگ‌ترین خط لوله انتقال نفت در سراسر مدیترانه است که یک سوم نفت ایتالیا را فراهم می‌کند.
قذافی پس از اینکه در سال ۲۰۰۴ تونی بلر را در آغوش گرفت و دست دوستی به نشانه همکاری با بریتانیا دراز کرد، در سال ۲۰۰۷ باکمپانی بزرگ BP برای استخراج و اکتشاف گاز قرار داد بست و در پایان بر سر همکاری نظامی نیز با بریتانیا توافق کرد.
او خیلی زود جهت جلوگیری از ورود غیر قانونی مهاجرین و جنگ زده‌ها به خاک اروپا به ژاندارم اروپا در در آفریقای شمالی بدل شد. سال گذشته او خواستار پرداخت چهار میلیارد پوند برای حفظ این کنترل ورود مهاجرین به خاک اروپا شده بود. پاسخ غرب به دم تکان دادن‌های قذافی برای آن‌ها، مرگ با ذلت و نابودی کشورش با هواپیماهای ناتو بود و این سرنوشت غم انگیز کسی است که بر سر منافع کشورش با غربی‌ها معامله کرد و به سختی بازنده شد. قذافی بیش از آنکه به فکر مردم‌اش باشد در فکر معامله بر سر آرمان‌ها و بدست آوردن سود برای اطرافیانش بود و نتیجه آن را خیلی زود‌تر از آنچه انتظارش را داشت دید.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها