اکبر عبدی از چه چیزی خیلی ناراحت می‌شود؟

کد خبر: 635750

المیرا عبدی در گفت و گویی خواندنی و بسیار جذاب از زندگی شخصی اش و همچنین در خصوص پدرش اکبر عبدی و عموی شهیدش صحبت کرد.

اکبر عبدی از چه چیزی خیلی ناراحت می‌شود؟
نمناک: المیرا عبدی در گفت و گویی خواندنی و بسیار جذاب از زندگی شخصی اش و همچنین در خصوص پدرش اکبر عبدی و عموی شهیدش صحبت کرد. در ادامه متن این گفتگو را می خوانید:
به نظر شما چرا پدرتان هنرمندی معروف و محبوبند؟

- به خاطر دل صاف و مهربانی است که دارد. تا به حال به یاد ندارم که ایشان در سخت ترین شرایط، خودشان را از مردم پنهان کنند. همیشه خودش را از مردم می داند و همیشه دوست دارد تا آنجا که می تواند به همه کمک کند.

وقتی با بابا برای گردش می روید چه اتفاقاتی می افتد؟
- ما نمی توانیم خیلی به گردش برویم. شاید تنها گردش ما رستوران رفتن های گاه و بیگاه باشد که آنجا هم معمولا در محاصره ابراز علاقه مردم به پدرم قرار می گیریم. یادم می آید یک شب به دعوت یکی از دوستان به رستوران رفته بودیم که به محض بیرون آمدن از رستوران، با تعداد زیادی از مردم روبرو شدیم. آنها پدرم را دوره کردند و با ابراز لطف از ایشان امضا می خواستند. آن شب؛ من و مادرم به خانه برگشتیم اما پدرم دقیقا سه ساعت بعد، حدود دو نیمه شب به منزل رسیدند! باور می کنید بابا 3 ساعت بیرون ماند تا امضا بدهد و عکس یادگاری بگیرد.
اکبر عبدی و المیرا
راستی بابا از چه چیزی خیلی ناراحت می شوند؟

- از دروغ.

کدامیک از نقش هایی را که تا به حال بازی کرده اید، بیشتر دوست دارید؟

- در واقع همه آنها را اما وقتی در فیلمی نقش خودم را بازی کردم، یعنی دختر اکبر عبدی را...

کدامیک از نقش هایی که پدرتان تا به حال بازی کرده اند برای شما جذاب تر است؟

- مادر، دزد عروسک ها و اجاره نشین ها.

از عموی شهیدتان چیزی به یاد دارید؟

- چیزی که از ایشان به یاد دارم این است که بسیار مهربان بودند.

بهترین کادویی که از پدرتان گرفته اید چه بود؟

- همه کادوها اما مسلما خودرویی که برایم خریدند.

شما بهترین هدیه ای که به بابا داده اید چه بود؟

- کادو خریدن که برای پدرم خیلی سخت است چون خدا را شکر همه چیز دارند اما ایشان خیلی دوست دارند که برایشان بادام بخریم!

پدرتان که قبلا ورزشکار بودند حالا میانه شان با ورزش چگونه است؟

- بابا کوهنورد خوبی بودند اما در حال حاضر به خاطر برخی مسائل پزشکی نمی توانند کوهنوردی کنند.

عجیب ترین شایعه ای که در مورد پدر شنیده اید چه بود؟

- چند وقت پیش پدرم برای انجام کاری به مسافرت رفته بودند که ناگهان یکی از دوستان با منزل ما تماس گرفتند و گفتند که از کسی شنیده اند که پدرم امروز فوت کرده و در بهشت زهرا به خاک سپرده شده اند. بنده خدا با گریه و زاری تماس گرفته بود که به ما تسلیت بگوید! من و مادرم در حالی که بسیار شوکه شده بودیم با پدرم تماس گرفتیم و خوشبختانه او حالشان خوب بود ولی آن چند لحظه بدترین روزهای زندگی من و مادرم بود.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها