وقتی مخالفان ترامپ، مدافعان ایران شدند

کد خبر: 623521

گفت و گوی دکتر قاسم زائری در گفت‌وگو با «صبح نو» درباره پیامدهای ممنوعیت ویزا :

روزنامه صبح نو: گفت و گوی دکتر قاسم زائری در گفت ‌ وگو با «صبح نو» درباره پیامدهای ممنوعیت ویزا

ریشه فرمان ترامپ در عدم صدور روادید برای اتباع هفت کشور مسلمان را در چه می ‌ دانید؟

اقدام ترامپ را باید در قالب آنچه اصطلاحاً «ترامپ علیه جهانی شدن» نامیده می ‌ شود فهمید. سیاست ضدمهاجرت، از جمله یکی از مهم ‌ ترین سیاست ‌ های او در کارزار رقابت ‌ های انتخاباتی بود. ترامپ در حسرت آمریکای بعد از جنگ جهانی دوم است و تقصیر اصلی را به جز فساد ‌ درون سیستمی نخبگان آمریکایی، ضمناً به گردن روندهای اقتصادی و تجاری و نیز سیاسی جهانی شدن ‌ هایی می ‌ اندازد که آمریکا را وارد مناسبات تازه ‌ ای با اروپا و چین و جنوب شرق آسیا کرد و از «قدرت اول» بودن آمریکا در جهان کاست، به ‌ نحوی که امروزه آمریکا در بسیاری از تصمیم سازی های مهم بین المللی غایب است، به خصوص تاثیرات مهم دوره پس از جنگ را ندارد. او نسبت به ماهیت «اتحادیه اروپا» مشکوک است و چین را مقصر اصلی در کاهش تراز تجاری آمریکا می ‌ داند. برای او تروریسم یکی از همین روندهاست و ترامپ در سنت جمهوری خواهان آمریکا چنان که بوش و بولتون هم همین گونه بودند، اسلام و مسلمانان را ریشه تروریسم بین المللی کنونی می ‌ داند. مساله مهاجرت و مهاجران مسلمان هم از همین وجه برای او موضوعیت یافته و فرمانی مبنی بر منع ورود مسلمانان هفت کشور صادر کرده است.

تبعات این تصمیم برای اتباع ایرانی چه بوده و هست؟

طبیعی است که این فرمان، محدودیت ‌ ها و مشکلاتی در زندگی یومیه افراد ایرانی مقیم آمریکا یا مسافر به این کشور ایجاد می ‌ کند و برخی امور جاری علمی، هنری و ورزشی مختل می ‌ شود؛ اما از حیث تجاری یا اقتصادی، احتمالاً این تصمیم تأثیر چندانی بر شاخص ‌ های اقتصادی ما ندارد زیرا اساساً مراوده ‌ ای از این جنس بین ما و آمریکا وجود ندارد؛ الا مواردی که به خاطر کشور ثالثی ما مجبور به مراوده بوده باشیم و این موارد هم اندک است؛اما از همه مهم ‌ تر، عنوان و لقب «تروریست» به عنوان یک برچسب منفی پرقدرت و دارای بار سیاسی و نیز روانی سنگین است که آزاردهنده است. در واقع، مساله این است که جماعت ایرانی مقیم یا مسافر، به عنوان تروریست، در محل زندگی ‌ شان یا در فرودگاه ‌ ها و دیگر مجامع معرفی می ‌ شوند. محتمل است که در خود آمریکا مانند آنچه در کبک کانادا رخ داد، مورد هجمه قرار بگیرند.

اقدام ترامپ به گونه ‌ ای تضعیف پرستیژ ملی کشور است درحالی که بازگشت عزت به پاسپورت ملی از شعارهای رییس دولت اعتدال بود؛ نظرتان در این زمینه چیست؟

چرا رییس جمهور موضعی دقیق درباره این موضوع اتخاذ نکرد؟

البته در واقع امر، اقدام ترامپ دو پیامد اصلی داشت که به طور متناقض هم به نفع ایران شد و هم به ضررما.

چطور؟

از یک طرف، چنان که گفته شد، با صدور فرمان ترامپ، اتباع ایران در آمریکا یا برخی نقاط دیگر جهان تحقیر و در فرودگاه ‌ ها سرگردان شدند. در مجامع مختلفی، به آنها ظنین شدند و به چشم یک تروریست آنها را دیدند. به برخی از آنها توهین شد، از زندگی و پیگیری فعالیت ‌ های نوعاً علمی و اجتماعی ‌ شان بازماندند. این سویه آگاهانه و موردانتظار ماجراست و ترامپ هم همین را می ‌ خواست.

پیامد دوم چیست؟

دوم و از طرف دیگر، این رخداد پیامد ناخواسته ‌ ای هم دارد و آن، اثبات حقانیت ایران و جمهوری اسلامی، آن هم توسط دیگران و در فضای عمومی جهان است. در واقع، درنتیجه این رخداد، مخالفان ترامپ در جهان و در آمریکا، در رسانه ‌ های بزرگ و اصلی دنیا در حال دفاع از ما هستند. یا از روی وجدان، یا به ناچار از روی اقتضائات سیاسی، آن ‌ ها می ‌ خواهند به دولت ترامپ بفهمانند که ایرانیان تروریست نیستند؛ ایرانیان تنها قدرت در خاورمیانه ‌ اند که می ‌ توانند با داعش به عنوان یک خطر اصلی برای ایالات متحده مبارزه کنند.مرتباً آمار می ‌ دهند که اتباع عربستان سعودی یا اردن یا قطر چگونه در حوادث تروریستی مختلف به ایالات متحده ضربه زده ‌ اند و هیچ تبعه ایرانی تاکنون هیچ بمبی در ایالات متحده منفجر نکرده و هیچ سرباز آمریکایی را نکشته است. بلکه بالعکس، ایرانیان جماعتی خدوم و کارآمد و مفید در ساختار اجتماعی و اقتصادی و علمی آمریکا هستند. از این حیث فرمان ترامپ به طور ناخواسته موجب راه افتادن جریانی عمومی به نفع ایران و در اثبات حقانیت سیاست ‌ های جمهوری اسلامی در قریب به چهار دهه گذشته شده است. به مصداق«عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» امروز مهم ‌ ترین غول ‌ های رسانه ‌ های جهان مانند بی ‌ بی ‌ سی و سی ‌ ان ان در حال آمار و ارقام دادن و ارائه تحلیل توسط عالی ‌ ترین کارشناسان خود برای دفاع از صلح ‌ جویی و غیرتروریست بودن ایرانیان هستند. در اثنای همین روند، مکرراً واقعیت ‌ هایی از خاورمیانه به مخاطب جهانی یادآوری می ‌ شود که ما سه دهه است تلاش می ‌ کنیم با دستگاه رسانه ‌ ای معیوبمان به جهان بفهمانیم؛آگاهی ‌ های ‌ تازه ‌ ای نسبت به حکومت ‌ های واپس مانده و ایدئولوژی ‌ های تروریست پروری مانند عربستان و اردن و وهابیت، به جهان مخابره می ‌ شود.

دولت درصدد است تا از این اقدام ترامپ بهره برداری انتخاباتی کند و دوگانه سازی جنگ و صلح است؛ چنین راهبردی نتیجه بخش است؟

البته روشن است که این فضای شکل گرفته، پیامد ناخواسته اقدام ترامپ و نتیجه روابط و مناسبات ساختاری تازه ‌ ای است که در آمریکا و در غرب پیدا شده و ربطی به کارآمدی سیاست دولت روحانی در این باره ندارد. البته ممکن است دولت بخواهد این هواداری عمومی جهانی از ایران را که فی ‌ الواقع مقطعی و مربوط به شرایط کنونی مخالفت با ترامپ است، به نفع خود مصادره کند، اما ضمناً باید توجه داشت که این فضای عمومی شکل گرفته، غیر از آن محدودیت ‌ هایی است که تا سه ماه آینده عملاً هر ایرانی در آمریکا و غرب را گرفتار خواهد کرد. وقتی جماعت بازمانده از راهیابی به آمریکا به ایران بازگردند و مشکلات تجاری و علمی و همین طور سیاسی و خانوادگی ناشی از این پیامد آشکار شود، گمان نمی ‌ کنم دولت مجالی یا امکانی و دل و دماغی برای مصادره این فضا به نفع خود پیدا کند، دست ‌ کم در درازمدت.

دولت با روی کار آمدن ترامپ می ‌ خواهد بگوید من دولت عقلانی هستم. مردم باید به من رأی بدهند. آیا در این بهره برداری سیاسی موفق عمل می ‌ کند یا دچار اشتباهی تاکتیکی و راهبردی است؟

در اینجا دو نکته وجود دارد؛ یکی این که به نظر می ‌ رسد «نظام» سیاست صبر و انتظار در پیش گرفته است. برخی معتقدند که ترامپ وابستگی شدید حزبی ندارد و حتی هم حزبی ‌ هایش هم به او رأی ندادند و اکنون هم با او مخالف ‌ اند؛ لذا سیاست ‌ هایش ماهیت شخصی دارد. این شخص هم هنوز دقیقاً خودش را رو نکرده است. پس باید صبر کرد. به علاوه ایران نمی ‌ خواهد اولین نقض کننده برجام باشد و منتظر است تا تصمیم اصلی ترامپ در مورد برجام آشکار شود. لذا احتمالاً ما در روزهای آتی با همین سیاست سکوت و صبر مواجه خواهیم بود و به جز همین پیام ‌ های دیپلماتیک و بحث ‌ های رسانه ‌ ای در حوزه عمومی. از این حیث بهتر است ما هم با فضای رسانه ‌ ای مثبت پدیدآمده نسبت به ایران در جهان همراه شویم و به آن دامن بزنیم و مثلاً با تشکیل کنفرانس یا نشست بین سران یا نخبگان این هفت کشور یا بخشی از آنها، یا در سطح سازمان همکاری ‌ های اسلامی، یک کارزار تبلیغاتی-دیپلماتیک راه بیندازیم. اما در مورد نسبت بین تمدید دولت روحانی و روی کار آمدن ترامپ، اتفاقاً یک تحلیل مهم ‌ تر این است که دولت روحانی خودش را با دموکرات ‌ ها در آمریکا هماهنگ کرده بود و امید داشت در تداوم برجام، دموکرات ‌ ها و کلینتون بر سر کار بیایند و با کمی تفاوت، روحانی و ظریف همان مسیر تعامل با آمریکا را ادامه دهند. از این حیث، روی کار آمدن ترامپ ضرورت وجودی دولت یازدهم را که خواهان مذاکره و تعامل با آمریکا بود،زیر سئوال می ‌ برد. وقتی ترامپ شمشیر را اصطلاحاً از رو بسته، دیگر سیاست مذاکره و تعامل چه معنی دارد؟ تعامل با چه کسی؟ برخی معتقدند که بهتر است دولتی بر سر کار بیاید که بتواند پاسخ ‌ های متناسبی به سیاست ‌ های ایران ‌ ستیزانه و برجام ستیزانه دولت ترامپ بدهد. شاید دولت روحانی مناسب نباشد. بهتر است دولت روحانی به جای بهره برداری سیاسی، از این شرایط بهره اقتصادی ببرد و اساساً جهت گیری داخلی و تقویت اقتصاد درون زا را مدنظر قرار دهد. یا در مناسبات تجاری و اقتصادی و حتی علمی، به جای تکیه بر آمریکا، سیاست خود را رو به سوی شرق و کشورهای توسعه یافته اما فاقد مناسبات استعماری، مانند کره و ژاپن تنظیم کند.

دونالد ترامپ،رئیس جدید کاخ سفید، با آمدنش دنیا را دچار چالش کرده است. تبعات پیروزی او در انتخابات نه فقط در خود اآمریکا از طریق اعتراضات و تظاهرات خیابانی آشکار شد بلکه کل جهان را تحت تأثیر قرار داده است. فرمان ممنوعیت صدور ویزا برای چند کشور مسلمان، جدیدترین اقدام چالش برانگیز ترامپ بود. در ادامه، با دکتر قاسم زائری استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به جنبه ‌ های مختلف عملکرد ترامپ و تأثیر فرمانش بر ایرانیان مقیم آمریکا و تضعیف پرستیژ ملی کشور پرداختیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    نیازمندیها

    سایر رسانه ها