چرا مديران با واگذاری شركت‌هاى دولتى به بخش خصوصى مخالف‌اند؟

کد خبر: 610415

انتخاب مديران بعد از واگذارى، توسط سهام‌داران صورت می‌پذيرد و لذا جايگاه مديران فعلى بعد از واگذارى در مخاطره قرار می‌گيرد.

چرا مديران با واگذاری شركت‌هاى دولتى به بخش خصوصى مخالف‌اند؟
خصوصی سازی
سرویس اقتصادی فردا؛ میثم قاسم زاده*: در مقدمه سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی که در 29 بهمن 1392 ابلاغ شده است، تدوین این سیاست‌ها در ادامه و تکمیل سیاست‌های گذشته، خصوصا سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی عنوان شده است. از این منظر، سیاست‌های کلی اصل 44 و سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی مکمل یکدیگر می‌باشند. بنابراین بی‌توجهی دولتمردان در حل چالش‌های پیش روی سیاست‌های کلی اصل 44، کشور را از دستیابی به یک اقتصاد مقاوم باز خواهد داشت.
هر چند ابلاغيه مقام معظم رهبرى پيرامون سياست‌هاى كلى اصل 44 قانون اساسی، قانون اجراى آن و آيين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاى مربوطه، موجبات واگذارى شركت‌هاى دولتى به بخش‌هاى غير دولتى را فراهم كرده و در اين راستا، تا حدود زيادى منجر به توانمندى هر چه بيشتر بخش‌هاى مذكور و كناره گيرى دولت از فعاليت‌هاى غير ضرور شده است؛ ليكن هنوز در اين خصوص، مشكلات و چالش‌هاى فراوانى وجود دارد كه در ادامه به عمده آنها اشاره می‌گردد.
مقاومت بعضى از مديران دستگاه‌ها در برابر فرآيند واگذارى
طبعاً واگذارى شركت‌هاى دولتى به بخش خصوصى اغلب با مقاومت مديران و كاركنان شركت‌هاى مذكور مواجه می‌شود؛ به اين دليل كه انتخاب مديران بعد از واگذارى، توسط سهام‌داران صورت می‌پذيرد و لذا جايگاه مديران فعلى بعد از واگذارى در مخاطره قرار می‌گيرد. همچنين يكى از الزامات واگذارى بنگاه‌هاى مشمول واگذارى، بازسازى و تعديل ساختارى شركت‌ها است كه عمدتاً در جهت ارتقاء و بهبود كارايى و كاهش هزينه‌ها انجام می‌شود و معمولاً در مراحل بعد از واگذارى، با كاهش اشتغال و در برخى مواقع، كاهش دستمزد همراه است؛ لذا يكى از عوامل عمده مقاومت كاركنان در مقابل امر واگذارى، اين موضوع می‌باشد.
يكى از راه‌هاى مناسب براى حل اين مشكل، واگذاري درصدى از سهام به كاركنان و مديران بنگاه‌ها است. اين روش كه در حال حاضر در كشور به ندرت انجام می‌شود، از عوامل جذب كننده و تشويقى نيروی كار است؛ چرا كه به نظر می رسد سهام‌دار شدن كاركنان، علاوه بر افزايش احساس مالكيت، افزايش منزلت اجتماعي، افزايش احساس امنيت شغلي، افزايش تعلق خاطر به واحد توليدی، كاهش هزينه‌هاي توليد، كاهش اتلاف منابع و مواردی از اين قبيل، به افزايش و اعتلای فرهنگ كار و به تبع آن، افزايش بهره‌وری نيروی كار نيز كمك شايانى مي‌نمايد.
عدم هماهنگي بين نهادها و دستگاه‌های ذيربط
يكي از مشكلات اساسی اجرای برنامه خصوصی سازي در كشور، ناهماهنگی بين نهادها و دستگاه‌های ذيربط در اجرای اين برنامه است. هر چند سعی شد تا موضوع خصوصی سازی به صورت فرآيندی منسجم و يكپارچه، با چارچوب و اهداف تعيين شده و با محوريت يك نهاد مشخص (سازمان خصوصي‌سازی) اجرايی گردد؛ ليكن متأسفانه در بعد اجرا، هماهنگی و همراهی ساير نهادها و دستگاه‌های ذيربط در اين حوزه، آنچنان كه انتظار می رود و ضرورت دارد، صورت نمی پذيرد. شايد يكی از دلايل اين مساله، جايگاه فعلي نه چندان مناسب سازمان خصوصی سازي باشد كه ساير دستگاه‌ها در بسياري از موارد، خود را ملزم به هماهنگی و همراهی با اين سازمان نمي‌دانند. لذا ضروري است سياست گذاران و دست‌اندركاران امر خصوصي سازی، تدابير لازم را به منظور هماهنگي و همراهي نهادها و دستگاه‌های ذيربط با سازمان خصوصي سازی جهت اجرای اين برنامه اتخاذ نمايند.
محدوديت و قدرت مالى پايين بخش‌هاى غيردولتی
بر اساس تجارب جهاني در امر واگذارى شركت‌هاى دولتى به بخش خصوصى، توجه به هر دو طرف عرضه (واگذاري شركت‌ها) و تقاضا (توانمندي بخش‌هاي غيردولتي) بسيار حايز اهميت مى‌باشد. مشكلات موجود در بخش تقاضاي واگذاري‌ها، منجر به بروز نارسايي‌هاي زيادي در امر واگذاري‌ها شده است. يكي از اين موارد، قدرت خريد كم بخش‌هاى خصوصى و تعاونى جهت خريد شركت‌هاى عرضه شده، علي الخصوص در صورت بزرگ بودن شركت مشمول واگذارى مي‌باشد. در اين مورد، ضرورى است ضمن توجه به منابع مالى داخلى موجود و هدايت آنها به سمت بازار سرمايه، استفاده مؤثر از نهادهاي مالي و شركت‌هاي تأمين سرمايه، تقويت و حمايت از تعاوني‌ها، مسائلى از جمله ترغيب، تشويق و حمايت از سرمايه‌گذاران خارجى و همچنين بسترسازي جهت حضور فعال و گسترده كارآفرينان براى مشاركت در برنامه خصوصى سازى كشور، مورد توجه و تأكيد جدي قرار گيرد.
عدم وجود فضاي كسب و كار مناسب در كشور
متأسفانه در كشور ما، مشكلات مربوط به فضاي كسب و كار، در كنار عدم ثبات اقتصادي و ريسك بالاي سرمايه‌گذاري، زمينه را براي حضور سرمايه‌گذاران (اعم از داخلي و خارجي) دشوار کرده است. در رتبه‌بندي‌هاي صورت گرفته توسط بانك جهاني براي كشورها از منظر فضاي كسب و كار، كه شامل محورهايی از جمله سهولت شروع كسب و كار، سهولت اخذ مجوز، سهولت استخدام نيروی كار، سهولت ثبت دارايی ها، سهولت كسب اعتبار، حمايت از سرمايه‌گذاران، سهولت پرداخت ماليات، تجارت خارجي، اجراي قانون در نظام قضايي و خاتمه بخشيدن به كسب و كار مي‌باشد، در سال‌هاي 2015 و 2016، رتبه ايران در بين 190 كشور، به ترتيب 117 و 120 (3 پله نزول در یک سال) بوده است كه به هيچ وجه جايگاه مناسبي نیست. با عنايت به اينكه بهبود فضای كسب و كار، وظيفه يك دستگاه يا نهاد خاص نيست، همت و تلاشي همه جانبه را، هم در مقام سياست گذاري توسط سياست گذاران و هم در مقام اجرا توسط دستگاه‌هاي اجرايي، مي‌طلبد. موضوع فضاي كسب و كار در واقع مرتبط با طرف تقاضا در اجراي برنامه خصوصي‌سازي است؛ موضوعي كه متأسفانه علي رغم توجه جدي به آن در بندهاي (الف) و (ب) سياست‌های كلی ابلاغی مقام معظم رهبری پيرامون اصل 44 قانون اساسي، در اجرا چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
ساختار نامناسب شركت‌های مشمول واگذاری
اين مسأله بر هيچ كس پوشيده نيست كه اغلب شركت‌های دولتی دارای نيروی كار مازاد، تكنولوژی پايين و دارايی های مستهلك هستند و اين امر، لزوم انجام اصلاحات ساختاری برای آنها قبل از واگذاری را ضروری می سازد. در واقع، واگذاری شركت‌های دولتی به بخش‌های غيردولتي بدون انجام اصلاحات ساختاري لازم، نمي‌تواند تضمين كننده موفقيت برنامه خصوصی سازی در كشور باشد. اصلاح ساختار شركت‌ها مي‌تواند در ابعاد مالی، فنی، حقوقی، عملياتی، مديريتی و نيروی انساني، پس از اخذ مجوز هيأت واگذاری در چارچوب تصويب نامه «ضوابط نحوه انجام اصلاح ساختار بنگاه‌ها» صورت پذيرد. لذا يكی از مشكلات و چالش‌هاي اصلي برنامه خصوصي سازي در كشور، عدم توجه به اين مقوله و توجه و تأكيد به برنامه زمانى و زمان بندى صورت گرفته در خصوص واگذاري شركت‌ها و تحقق اهداف درآمدی است. به هر نحو، ضرورى است در كنار پرداختن به اهداف كمّى در نظر گرفته شده در برنامه خصوصی سازی، به مقوله اصلاح ساختارها و آماده سازى آنها قبل از واگذارى، توجه بيشترى شود.
*عضو انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    Markets

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها