۳ چيز که مانع بخشش گناهان است

کد خبر: 609954

از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نقل ميکنند که فرمود: از نشانه‌‏هاى شقاوت و تيره روزى؛ خشکى چشم و .....و گناه دنبال گناه کردن است.

۳ چيز که مانع بخشش گناهان است
سرویس سبک زندگی فردا: همه گناهان در صورت توبه و جبران اقتضاء بخشش را دارند، مگر این که شخص توبه نکند و اعمال‌اش به گونه‌ای مانع از این اقتضاء گردد. در ادامه این یادداشت را به نقل از تبیان بخوانید.
۳ چيز که مانع بخشش گناهان است
از روایات استفاده می‌شود که سه چیز مانع بخشش گناهان است: ۱. ظلم و فسق
در آیات ۵۸ تا ۵۹ سوره بقرة ؛ اولا تصریح به بخشش مطلق گناهان شده است و ثانیا به علت بخشیده نشدن آن نیز اشاره شده است: «وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَـذِهِ الْقَرْیةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَیثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَایاكُمْ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»؛ «و (به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتیم در این قریه (بیت المقدس) وارد شوید... و بگوئید: خداوندا گناهان ما را بریز تا ما شما را بیامرزیم، و به نیکوکاران پاداش بیشترى نیز خواهیم داد.- اما افراد ستمگر این سخن را تغییر دادند (و به جاى آن جمله استهزاء آمیزى مى‏گفتند) و لذا ما بر ستمگران در برابر این نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم»
دقت در جمله: (...وَ قُولُوا حِطَّةٌ ...) و... بگوئید خداوندا گناهان ما را بریز ...(باید توجه داشت که حطه از نظر لغت به معنى ریزش و پائین آوردن است، و در اینجا معنى آن این است که: خدایا از تو تقاضاى ریزش گناهان خود را داریم.) خداوند به آنها دستور داد که براى توبه از گناهانشان این جمله را از صمیم قلب بر زبان جارى سازند، و به آنها وعده داد که در صورت عمل به این دستور از خطاهاى آنها صرفنظر خواهد شد،( و شاید به همین مناسبت یکى از درهاى بیت المقدس را باب الحطه نامگذارى کرده‌‏اند).
- ولى چنان که می‌‏دانیم، و از لجاجت و سرسختى بنى اسرائیل اطلاع داریم، عده‌‏اى از آنها حتى از گفتن این جمله نیز امتناع کردند و به جاى آن کلمه نامناسبى بطور استهزاء گفتند لذا قرآن می‌گوید:« اما آنها که ستم کرده بودند این سخن را به غیر آنچه به آنها گفته شده بود تغییر دادند (فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ). ما نیز بر این ستمگران به خاطر فسق و گناهشان، عذابى از آسمان فرو فرستادیم»
- این نکته نیز شایان توجه است که قرآن در آیه فوق بجاى فانزلنا علیهم می‌گوید فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا تا روشن گردد که این عذاب و مجازات الهى تنها دامان ستمگران بنى اسرائیل را گرفت و هرگز خشک و تر با هم نسوختند.
- علاوه بر این، در پایان آیه، جمله «بِما کانُوا یفْسُقُونَ» را ذکر مىی‌کند تا آن هم تأکید بیشترى بر این موضوع باشد، که ظلم و فسقشان ،علت مجازاتشان گردید.
۲. لجاجت، اصرار بر گناه و تکبر
از تعبیرات جمله مزبور در آیات بالا، به دست می‌آید که آنها بر اعمال سوء اصرار داشتند و آن را ادامه می‌دادند، و معلوم می‌شود هنگامى که گناه به صورت یک عادت و حالت، در جامعه متمرکز گردد، احتمال نزول عذاب الهى در آن هنگام بسیار است.
و شدت تأثیر« اصرار بر گناه» برآینده انسان را نیز می توان از احادیث زیر به دست آورد:
-امام باقر علیه السلام راجع به قول خداى عز و جل که فرموده: «- وَ لَمْ یصِرُّوا عَلى‏ ما فَعَلُوا... : و بر آنچه کرده‏اند اصرار نورزند، ... ۱۳۵ سوره ۳»ایشان فرمود: اصرار بر گناه اینست که: کسى گناهى کند و از خدا آمرزش نخواهد، و در فکر توبه نباشد، ( کسى که بفکر توبه نیست، ظاهرا قصد تکرار گناه دارد.)( کافی ج‏۲ ۲۸۸ باب الإصرار على الذنب ..... ص : ۲۸۸)
- از علی (علیه السلام) در غرر چنین نقل شده : «الاصرار یوجب النّار».اصرار موجب آتش است، یعنى هرگاه کسى گناهى کرده باشد و اصرار بر آن داشته باشد یعنى از آن پشیمان نباشد و باز عزم کردن آن گناه یا گناه دیگر داشته باشد این معنى، موجب دخول جهنّم گردد، پس اگر از کسى گناهى صادر شود خواه صغیره و خواه کبیره باید که دیگر عزم آن نداشته باشد؛و اگردوباره عزم آن گناه را داشته باشد گناه او کبیره شود.(شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم ج‏۱ ۱۱۸ ۴۳۴ ..... ص : ۱۱۸)
- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : « مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَینِ .....و الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْب‏» از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل میکنند که فرمود: از نشانه‏‌هاى شقاوت و تیره روزى؛ خشکى چشم و .....و گناه دنبال گناه کردن است. چنانکه می بینید گناه یر گناه کردن که همان «اصرار بر گناه است» ،از علائم شخص شقی (ویخشیده نشده) است. ۳. شرک
آیه «... إِنَّ اللَّهَ لا یغْفِرُ أَنْ یشْرَکَ... »( نساء: آیه ۴۸ ) صریحا اعلام می‌کند که همه گناهان ممکن است مورد عفو و بخشش واقع شوند، ولى شرک به هیچ وجه بخشوده نمی‌شود، مگر اینکه از آن دست بردارند و توبه کنند و موحد شوند، و به عبارت دیگر هیچ گناهى به تنهایى ایمان را از بین نمی‌برد، همانطور که هیچ عمل صالحى با شرک، انسان را نجات نمی‌بخشد.
- ارتباط این آیه با آیات سابق از این نظر است که یهود و نصارى هر یک به نوعى مشرک بودند، و قرآن بوسیله این آیه به آنها اعلام خطر می‌کند که این عقیده را ترک گویند که گناهى است غیر قابل بخشش، سپس در پایان آیه دلیل این موضوع را بیان کرده می‌فرماید: کسى که براى خدا شریکى قائل شود گناه بزرگى مرتکب شده است (وَ مَنْ یشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظِیماً) این آیه از آیاتى است که افراد موحد را به لطف و رحمت پروردگار دلگرم می‌سازد، زیرا در این آیه خداوند امکان بخشش گناهان را غیر از شرک بیان کرده است.
- به تعبیرى که در آیه ذکر شده:« نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیئاتِکُمْ » دقت کنید؛ زیرا قرآن می‌گوید: گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم یعنى پرهیز از گناهان بزرگ خصوصا با فراهم بودن زمینه‏‌هاى آنها، یک نوع حالت تقواى روحانى در انسان ایجاد می‌کند که می‌تواند آثار گناهان کوچک را از وجود او بشوید و در حقیقت آیه فوق همانند آیه إِنَّ الْحَسَناتِ یذْهِبْنَ السَّیئاتِ: (هود- ۱۱۴): حسنات، سیئات را از بین مى‏برند مى‏باشد، و در واقع اشاره به یکى از آثار واقعى اعمال نیک است و این درست مانند این است که بگوییم: اگر انسان از مواد سمى خطرناک پرهیز کند و مزاج سالمى داشته باشد، مى‌‏تواند آثار نامطلوب بعضى از غذاهاى نامناسب را به واسطه سلامت مزاج از بین ببرد. و یا به تعبیر دیگر: بخشش گناهان صغیره یک نوع پاداش معنوى براى تارکان گناهان کبیره است، و این خود اثر تشویق کننده‏‌اى براى ترک کبائر دارد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت